گنجور

بخش ۵۶ - اندر صفت بیابان گوید

تنگی راه را صفت بشنو
در رهی نازموده خیره مرو
ره چو سوفار و خار چون پیکان
مار رنگین درو چو توز کمان
تیز و گریان کنندت از گرما
امّ‌غیلان او چو ابن‌ذکا
خاره در تفّ او چو خاره سبک
شوره بر سنگ او چو شاره تُنُک
مرده خاکش ز هجر بی‌آبی
کفنش کرده شوره سیمابی
مهمهش با مهابت ارقم
چون دم ابیض و دل بلعم
شده از تفّ شورهٔ بدرنگ
همچو سیماب ریزه در وی سنگ
سایه یک دم درو نیاسوده
غول و خضرش سراب پیموده
نابسوده برِ هلاکش را
ادهم روزگار خاکش را
پیش چشم و خیال پر کینه
خاک سرمه سراب آیینه
ابر بهمن درو سموم شده
مار بر خاک او چو موم شده
بوده هامون او چو هاویه راست
خاک همچون دل معاویه راست
که نرفتی ز سهم آن هامون
خضر بی‌آب و بی‌دلیل برون
خضر بی‌رهبر اندران صحرا
نتوانست رفت برعمیا
زانکه از روی حقد و پر کینی
راه چون پشت آینهٔ چینی
قمر آنجا طریق گم کرده
شمس در وی شعاع بسپرده
جزع در چشمهاش خوان آرای
غول بر گوشها فقاع گشای
از پی قوت و قوّت مردم
گندمش پر ز نیش چون گزدم
نرگس اندر خیال بود چنین
آفتابی میانهٔ پروین
چشمهٔ آفتاب ابر آلود
تشت شمعی میان تودهٔ دود
گرچه از بهر مهر دل داری
شش درم ساخت کرد دیناری
قلزم قیر و قار تا ابراج
برفشانده تلاطم امواج
صحن بی‌امن او چو خانهٔ بیم
مانده بی‌آب همچو روی یتیم
باد سردش ز دل بریده امید
ریگ گرمش به مرگ داده نوید
تا سمومش صمام گوش آمد
دست او پای‌بند هوش امد
گزدم از خار او کند مسواک
مار افعی درو نیابد خاک
خاک او روی آب نادیده
گل او پشت مردم دیده
نان ندید آنکه ز آب او شد شاد
جان نبرد آنکه دل برو بنهاد
تب زردست رشتهٔ چَه اوی
مرگ سرخست رفتن ره اوی
زین بیابان بسی ترا بهتر
خانه و آب سرد و دیگ کبر

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تنگی راه را صفت بشنو
در رهی نازموده خیره مرو
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی، اگر راه دشوار و تنگی را پیش روی خود دیدی، فریب آن را نخور و بی‌هدف نرو.
ره چو سوفار و خار چون پیکان
مار رنگین درو چو توز کمان
هوش مصنوعی: راه مانند صفری است و خارها مثل پیکان مار، رنگین و زیبا هستند، در حالی که درون این راه، همچون کمان، دشواری‌ها وجود دارد.
تیز و گریان کنندت از گرما
امّ‌غیلان او چو ابن‌ذکا
هوش مصنوعی: تو را با تندی و اشک از شدت گرما آزار می‌دهند، مانند ابن‌ذکاء که چنین حالتی را داشت.
خاره در تفّ او چو خاره سبک
شوره بر سنگ او چو شاره تُنُک
هوش مصنوعی: مهم نیست که چقدر کوچک و ناچیز باشی، اگر اراده و عزم قوی داشته باشی، می‌توانی بر هر چالشی غلبه کنی. اگر هم در شرایط دشواری قرار بگیری، با تلاش و پایداری می‌توانی بر مشکلات فائق آوی.
مرده خاکش ز هجر بی‌آبی
کفنش کرده شوره سیمابی
هوش مصنوعی: مرده‌ای که به خاطر دوری از آب، خاکش به شوری و بیابانی تبدیل شده است و کفنش هم از آن خاک شوره‌زار شده.
مهمهش با مهابت ارقم
چون دم ابیض و دل بلعم
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی فردی با ویژگی‌های خاص اشاره دارد. شاعر از ترکیب دو تصویر استفاده کرده است: یکی شباهت به حیوانات با ظاهری رعب‌آور و دیگری، پوست روشنی که نشان از بی‌گناهی یا پاکی دارد. به طور کلی، این توصیف به تضاد درونی شخصیت اشاره دارد؛ به این معنا که ظاهری خوفناک و درون پاک و زیبا دارد.
شده از تفّ شورهٔ بدرنگ
همچو سیماب ریزه در وی سنگ
هوش مصنوعی: از گرمای تابستان، شوره‌ای بی‌رنگ و بدبو به وجود آمده که مانند جیوه‌ای در حال ریزش از سنگ است.
سایه یک دم درو نیاسوده
غول و خضرش سراب پیموده
هوش مصنوعی: در این جمله، به احساس خستگی و آرامش ناپایدار اشاره شده است. تصویرسازی از یک سایه که به آرامش نرسیده و برای دستیابی به مقصدی نامشخص تلاش می‌کند، نشان دهندهٔ مبارزه‌ای است که در مسیر زندگی وجود دارد. غول و خضر به نوعی نماد چالش‌ها و موانع در این مسیر هستند، که انسان را از دست‌یابی به آرامش حقیقی باز می‌دارند. در نهایت، اشاره به "سراب" به بی‌ثباتی و ناپایداری در اهداف و آرزوها اشاره دارد، به طوری که آنچه به نظر می‌رسد ممکن است در واقع وجود نداشته باشد.
نابسوده برِ هلاکش را
ادهم روزگار خاکش را
هوش مصنوعی: زمانی که شخصی به هلاکت و نابودی دچار می‌شود، زمین و روزگار، او را با خاک و غبار خواهند پوشاند.
پیش چشم و خیال پر کینه
خاک سرمه سراب آیینه
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی به تجربه‌ها و تصورات ذهنی اشاره دارد که در آنها واقعیت و خیال با هم آمیخته شده‌اند. در این تصویر، دنیای بیرونی و درونی، با حس کینه و تصویرسازی‌های مختلف، به هم مرتبط می‌شوند. خاک و سرمه می‌توانند نماد چیزهای طبیعی و واقعی باشند، در حالی که سراب و آیینه نشان‌دهنده‌ی توهم و تخیل هستند. این تضاد بین حقیقت و خیال، احساسات پیچیده‌ای را به تصویر می‌کشد.
ابر بهمن درو سموم شده
مار بر خاک او چو موم شده
هوش مصنوعی: ابر بهمن، در حال حاضر به هوای سرد و سختی اشاره دارد که زمین را تحت تاثیر قرار داده است. در اینجا، زمین مانند مومی نرم و شکل‌پذیر شده و بر اثر این شرایط سخت، مارها (که می‌توانند نماد سختی و خطر باشند) بر روی زمین به آرامی و به صورت غیرقابل تحمل حرکت می‌کنند. این تصویر، حالت شکنندگی و تاثیرات شدید شرایط جوی را بر روی زمین و زندگی موجودات نشان می‌دهد.
بوده هامون او چو هاویه راست
خاک همچون دل معاویه راست
هوش مصنوعی: او مثل آتش سوزان است و من همچون خاکی که در دل معاویه قرار دارد.
که نرفتی ز سهم آن هامون
خضر بی‌آب و بی‌دلیل برون
هوش مصنوعی: تو از این بیابان خشک و بی‌دلیل که همچون هامونی است، دور نشدی.
خضر بی‌رهبر اندران صحرا
نتوانست رفت برعمیا
هوش مصنوعی: در بیابان، خضر بدون راهنما نتوانست حرکت کند و به سوی نابینایان نرفت.
زانکه از روی حقد و پر کینی
راه چون پشت آینهٔ چینی
هوش مصنوعی: چونکه با کینه و حسد به دیگران نگاه می‌کنی، مسیر زندگی‌ات مانند پشت یک آینهٔ شکننده و ناپایدار خواهد بود.
قمر آنجا طریق گم کرده
شمس در وی شعاع بسپرده
هوش مصنوعی: در آنجا که ماه راه خود را گم کرده، خورشید نوری را به او تسلیم کرده است.
جزع در چشمهاش خوان آرای
غول بر گوشها فقاع گشای
هوش مصنوعی: در چشمان او نشانی از ترس و وحشت دیده می‌شود و صدای او مانند جادوگران بر گوش‌ها اثر می‌گذارد.
از پی قوت و قوّت مردم
گندمش پر ز نیش چون گزدم
هوش مصنوعی: من برای کسب قدرت و انرژی، مردم را در زحمت و مشقت می‌بینم و از این رو، دلم پر از درد و رنج شده است.
نرگس اندر خیال بود چنین
آفتابی میانهٔ پروین
هوش مصنوعی: در خیال نرگس، چنین نور و روشنی در میان ستاره‌های پروین وجود دارد.
چشمهٔ آفتاب ابر آلود
تشت شمعی میان تودهٔ دود
هوش مصنوعی: چشمهٔ نور خورشید که با ابرها پوشیده شده، مانند شعله‌ای از شمع در میان انبوهی از دود می‌باشد.
گرچه از بهر مهر دل داری
شش درم ساخت کرد دیناری
هوش مصنوعی: اگرچه برای محبت دل، شش درهم خرج کردی، اما در نهایت کار به یک دینار ختم شد.
قلزم قیر و قار تا ابراج
برفشانده تلاطم امواج
هوش مصنوعی: دریای تیره و عمیق تا برج‌های بلندی که برف بر سر دارند، با شدت در حال نوسان و تلاطم است.
صحن بی‌امن او چو خانهٔ بیم
مانده بی‌آب همچو روی یتیم
هوش مصنوعی: محیط بی‌امن او مانند خانه‌ای است که از ترس و نگرانی پر شده و آب‌وجوی آن گرفته شده، مانند چهرهٔ یتیمی که بدون سرپرست و حمایت باقی مانده است.
باد سردش ز دل بریده امید
ریگ گرمش به مرگ داده نوید
هوش مصنوعی: باد سرد نشانه‌ای از ناامیدی و غمی است که به دل رسیده و امیدها را از دل می‌برد، در حالی که گرمای ریگ (شن) به طور نمادین نویدی از مرگ و پایان زندگی است. این تضاد بین سردی و گرما نشان‌دهنده وضعیت متناقضی است که انسان‌ها ممکن است در زندگی تجربه کنند.
تا سمومش صمام گوش آمد
دست او پای‌بند هوش امد
هوش مصنوعی: وقتی گرما و بادهای سوزان می‌وزد، انسان به حالت بی‌هدفی و غفلت می‌افتد و در این حالت، عقل و هوش او را ترک می‌کند.
گزدم از خار او کند مسواک
مار افعی درو نیابد خاک
هوش مصنوعی: من از خارهای او زخم می‌خورم، ولی دندان‌های مار افعی در آن مکان به خاک نمی‌رسد.
خاک او روی آب نادیده
گل او پشت مردم دیده
هوش مصنوعی: خاک او بر روی آب پنهان است و زیبایی او در پشت چهره مردم آشکار است.
نان ندید آنکه ز آب او شد شاد
جان نبرد آنکه دل برو بنهاد
هوش مصنوعی: کسی که از آب او زندگی خوبی دارد و شاداب است، از نان بی‌بهره است؛ و کسی که عشق ورزی به او می‌کند، با دل خود نمی‌جنگد و زندگی‌اش را سپری نمی‌کند.
تب زردست رشتهٔ چَه اوی
مرگ سرخست رفتن ره اوی
هوش مصنوعی: تب زرد نشانه‌ای از عیبی است که به تدریج از وجود انسان می‌کاهد، در حالی که مرگ ناگهانی و عجیبی در انتظار اوست. راهی که او می‌رود به سمت سرنوشتی غم‌انگیز و پایان ناگزیر است.
زین بیابان بسی ترا بهتر
خانه و آب سرد و دیگ کبر
هوش مصنوعی: در این متن به نوعی از زندگی و سختی‌های آن اشاره می‌شود. گفته شده است که در مقایسه با بیابان و دشواری‌های آن، داشتن یک خانه‌ی خوب با آب خنک و نعمت‌هایی چون دیگ غذا، بسیار بهتر و دل‌پذیرتر است. به عبارتی دیگر، زندگی راحت و آسایش در کنار طبیعت و آرامش، ارزش بیشتری دارد.