گنجور

بخش ۴۸ - فی‌الادب و شرف‌النّفس

هرکه شاگرد روز شب نبود
جز تهی دست و بی‌ادب نبود
کاندرین راه پر شتاب و قرار
صبر بی‌دست و پای دارد کار
اندرین ره چو کند کردی خشم
دست گیرد عطا و بیند چشم
اندرین عالم و در آن عالم
هرکرا پای پیش‌رفتن کم
گرچه در دست بدخوی گروست
مار بی‌دست و پای راست روست
باز خرچنگ در غدیر و بحار
هست با پنج پای کژ رفتار
صدف ار دست داردی یا پای
کی شدی جای دُرِّ دهر آرای
هر رهی کت خوشست آن ره گیر
دُم فرزین بمان دم شه گیر
شاه بی‌پیل و اسب و بی‌فرزین
خاصه بی‌رخ نیرزدت خرزین
چار طبعست چار خانهٔ شاه
پنج حس شش جهت برای سپاه
وفد عمرت چو زی وفات شود
شاه در چارخانه مات شود
تا بدانگه که مات گردد شاه
آه می‌زن ز عیش و عمر کتاه
هر زمان این فلک ز بهر ستیز
زین زمین گویدت که خیز و گریز
ورنه بر نطع گفتن و پاسخ
می‌کش این بار و می‌خور این شه رخ
بی‌روش روی پرورش نبود
کاین کشش نبود آن چشش نبود
اوّلت کوشش آخرت کشش است
از برون چاره از درون چشش است
راه حق پر ز دین و پر کیش است
گرت خوش نیست راه در پیش است
در میان ره چو سین انسانست
سین چو رفت از میانه آن آنست
اندرین ره رفیق کو دل را
توشه کو صد هزار منزل را
تا ترا نیست لقمه‌ای توشه
ندروی زین ثمار یک خوشه
معرفت آفتاب و هستی ابر
راه بر آسمان و مَرکب صبر
هرکه رخ سوی آن زمین دارد
برسد گر براقِ دین دارد
دل گرم تو زاد رهگذرست
دمِ سرد تو بادِ ابر برست
مرد باید برای راه پناه
حیز بگریزد از میانهٔ راه
راهبر راه را پناه آید
موزهٔ تنگ دست را شاید
راه را یار جلد باید و چست
خانه را به رفیق خوشدل و سست
مرد چون شد برون ز دروازه
به رفیق قدیمش از تازه
با خردمند ساز داد و ستد
که قوی‌تر شود خرد ز خرد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هرکه شاگرد روز شب نبود
جز تهی دست و بی‌ادب نبود
هوش مصنوعی: هر کسی که در طول روز و شب تلاش و یادگیری نداشته باشد، تنها به بی‌پولی و بی‌ادبی دچار خواهد شد.
کاندرین راه پر شتاب و قرار
صبر بی‌دست و پای دارد کار
هوش مصنوعی: در این مسیر پرشتاب و بی‌وقفه، صبر و آرامش بدون تلاش و کوشش ممکن نیست.
اندرین ره چو کند کردی خشم
دست گیرد عطا و بیند چشم
هوش مصنوعی: در این مسیر، وقتی که خشم را کنار بگذاری، بخشش به تو نزدیک می‌شود و چشم‌هایم به زیبایی‌ها نگاه می‌کنند.
اندرین عالم و در آن عالم
هرکرا پای پیش‌رفتن کم
هوش مصنوعی: در این دنیا و آن دنیا، برای هر کسی که قدمی برای پیشرفت برمی‌دارد، راهی هموار نیست.
گرچه در دست بدخوی گروست
مار بی‌دست و پای راست روست
هوش مصنوعی: اگرچه شخصی بدسرشت و بدخلق به دست دارد، ولی آن شخص مانند ماری است که نه دست دارد و نه پای راست.
باز خرچنگ در غدیر و بحار
هست با پنج پای کژ رفتار
هوش مصنوعی: خرچنگ در دریا و برکه‌ها وجود دارد و به خاطر ساختار بدنش با پنج پای غیرمتعارف و خاصش حرکت می‌کند.
صدف ار دست داردی یا پای
کی شدی جای دُرِّ دهر آرای
هوش مصنوعی: اگر صدفی داری که می‌تواند دُرّهای گرانبها تولید کند، دیگر چرا باید از نعمت‌های دُرّی که در دهر وجود دارد، بی‌خبر بمانی؟
هر رهی کت خوشست آن ره گیر
دُم فرزین بمان دم شه گیر
هوش مصنوعی: هر راهی که برایت خوشایند است را دنبال کن و در این مسیر مانند دمی که به پادشاه وابسته است، محکم بمان.
شاه بی‌پیل و اسب و بی‌فرزین
خاصه بی‌رخ نیرزدت خرزین
هوش مصنوعی: پادشاهی که بدون فیل، اسب و فرزند باشد و به‌ویژه بدون چهره‌ای خوب، به هیچ وجه ارزش ندارد.
چار طبعست چار خانهٔ شاه
پنج حس شش جهت برای سپاه
هوش مصنوعی: در زندگی، چهار حالت وجود دارد که به چهار جنبه مختلف زندگی اشاره دارد. همچنین، پنج حس ما و شش جهت به ما کمک می‌کند تا در دنیای اطراف خود حرکت کنیم و عمل نمائیم. این اشاره به نظم و ترتیبی دارد که در جهان برقرار است و هر کدام از این عناصر در شکل‌گیری تجربیات ما نقش دارند.
وفد عمرت چو زی وفات شود
شاه در چارخانه مات شود
هوش مصنوعی: زمانی که عمرت به پایان برسد، زندگی‌ات مانند یک بازی شطرنج به پایان می‌رسد و شاه در چهارخانه‌اش مات می‌شود.
تا بدانگه که مات گردد شاه
آه می‌زن ز عیش و عمر کتاه
هوش مصنوعی: تا وقتی که پادشاه از زندگی و خوشی‌هایش ناامید شود و از خودش بیزار گردد، در دلش حسرت و اندوه عمر کوتاهش را خواهد داشت.
هر زمان این فلک ز بهر ستیز
زین زمین گویدت که خیز و گریز
هوش مصنوعی: هر زمان که آسمان به خاطر مشکلات و چالش‌ها بر تو فشار می‌آورد، از تو می‌خواهد که از این زمین و مشکلاتش فاصله بگیری و حرکت کنی.
ورنه بر نطع گفتن و پاسخ
می‌کش این بار و می‌خور این شه رخ
هوش مصنوعی: اگر نه این‌گونه باشد، باید در مورد حرف‌های دیگران گفت و جواب داد، اما این بار با اعتنا به زیبایی چهره این شاه.
بی‌روش روی پرورش نبود
کاین کشش نبود آن چشش نبود
هوش مصنوعی: بدون وجود روش و روشنگری، کسی نمی‌تواند رشد و پرورش یابد، زیرا بدون انگیزه و علاقه، چشم‌پوشی و پذیرش وجود نخواهد داشت.
اوّلت کوشش آخرت کشش است
از برون چاره از درون چشش است
هوش مصنوعی: تلاش اولیه تو برای بهتر شدن در آخرت باید از بیرون شروع شود، اما راه حل واقعی و عمیق آن از درون خودت است.
راه حق پر ز دین و پر کیش است
گرت خوش نیست راه در پیش است
هوش مصنوعی: راه حقیقت سرشار از ایمان و اصول مذهبی است؛ اگر این مسیر برایت خوشایند نیست، راهی دیگر در پیش داری.
در میان ره چو سین انسانست
سین چو رفت از میانه آن آنست
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی، انسان مانند حرف "سین" است؛ وقتی "سین" از میان برود، آنچه باقی می‌ماند "آن" است.
اندرین ره رفیق کو دل را
توشه کو صد هزار منزل را
هوش مصنوعی: در این راه، دوست کجا است و دل را چه چیزی باید به همراه داشت؟ که راهی طولانی به اندازه صد هزار منزل در پیش داریم.
تا ترا نیست لقمه‌ای توشه
ندروی زین ثمار یک خوشه
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو میوه‌ای از درخت زندگی را نچشیده‌ای، نمی‌توانی از ثمرات آن به درستی بهره‌برداری کنی.
معرفت آفتاب و هستی ابر
راه بر آسمان و مَرکب صبر
هوش مصنوعی: آگاهی و شناخت مانندِ آفتاب است که روشنایی می‌آفریند، در حالی که وجود و هستی همانند ابری است که می‌تواند بر آسمان سایه بیفکند. صبر نیز به عنوان وسیله‌ای است برای پیش رفتن در این مسیر.
هرکه رخ سوی آن زمین دارد
برسد گر براقِ دین دارد
هوش مصنوعی: هرکس که به آن سرزمین دل بسته است، به زودی به هدفش خواهد رسید، اگر که از ایمان و اعتقاد قوی برخوردار باشد.
دل گرم تو زاد رهگذرست
دمِ سرد تو بادِ ابر برست
هوش مصنوعی: دل من به خاطر تو و حضور تو آرامش دارد، ولی زمانی که وارد می‌شوی یا می‌گذری، مانند هوای سرد و ابری می‌شود.
مرد باید برای راه پناه
حیز بگریزد از میانهٔ راه
هوش مصنوعی: مرد باید در مواقع سخت و خطرناک، به دنبال مکانی امن و مطمئن برود و از مشکلات فرار کند.
راهبر راه را پناه آید
موزهٔ تنگ دست را شاید
هوش مصنوعی: راهنما و هدایتگر مقابل چالش‌ها، باید به جایگاه و موقعیتی که در دسترس ندارد، توجه کند و شاید هم از محدودیت‌ها فرار کند.
راه را یار جلد باید و چست
خانه را به رفیق خوشدل و سست
هوش مصنوعی: برای پیمودن مسیر، به یاری نیاز داریم که سریع و چابک باشد، و در زندگی، به دوستی نیاز داریم که خوش‌خلق و دل‌چرکین نباشد.
مرد چون شد برون ز دروازه
به رفیق قدیمش از تازه
هوش مصنوعی: مرد وقتی از دروازه بیرون رفت، با دوست قدیمی‌اش که تازه ملاقات کرده بود، دیدار کرد.
با خردمند ساز داد و ستد
که قوی‌تر شود خرد ز خرد
هوش مصنوعی: با افراد باهوش و خردمند ارتباط برقرار کن و گفت‌وگو کن تا دانش و خرد تو نیز افزایش یابد.