گنجور

بخش ۳۰ - حکایت در بی‌وفایی

قصه‌ای یاد دارم از پدران
زان جهان‌دیدگان پرهنران
داشت زالی به روستای تگاو
مهستی نام دختری و سه گاو
نوعروسی چو سرو تر بالان
گشت روزی ز چشم بد نالان
گشت بدرش چو ماه نو باریک
شد جهان پیش پیر زن تاریک
دلش آتش گرفت و سوخت جگر
که نیازی جز او نداشت دگر
زال گفتی همیشه با دختر
پیش تو باد مردنِ مادر
از قضا گاو زالک از پی خورد
پوز روزی به دیگش اندر کرد
ماند چون پای مقعد اندر ریگ
آن سر مرده ریگش اندر دیگ
گاو مانند دیوی از دوزخ
سوی آن زال تاخت از مطبخ
زال پنداشت هست عزرائیل
بانگ برداشت از پی تهویل
کای مقلموت من نه مهستیم
من یکی زال پیر محنتیم
تندرستم من و نیم بیمار
از خدا را مرا بدو مشمار
گر ترا مهستی همی باید
آنک او را ببر مرا شاید
دخترم اوست من نه بیمارم
تو او منت رخت بردارم
من برفتم تو دانی و دختر
سوی او رو ز کار من بگذر
تا بدانی که وقت پیچاپیچ
هیچ‌کس مر ترا نباشد هیچ
بی‌بلا نازنین شمرد او را
چون بلا دید در سپرد او را
به جمال نکو ازو بُد شاد
به خیال بدش ز دست بداد
یار نبود که بر درِ زندان
چشم گریان و لب بود خندان
یارت آن باشد ار نیاری خشم
که ز سر بفکند برای تو چشم
گیرد ار پرسیش پسندیده
گفته ناگفته دیده نادیده
هرکه وقت بلا ز تو بگریخت
به حقیقت بدانکه رنگ آمیخت
صحبتش را مجو مرو بَرِ او
رَو ز روزن بجه نه از درِ او
من وفایی ندیده‌ام ز خسان
گر تو دیدی سلام من برسان

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1393/10/11 00:01
فرشته

پیام این داستان این است که : در زمان مرگ کسی به فکر دیگری نیست.
در بیت دوم «تر» به معنای «تازه» و «چشم بدنالان» به معنای «چشم زخم» است و «بالان» از ریشه «بالیدن» و رشد کردن است.
در بیت هشتم «تهویل» به معنای «هول شدن» و «ترسیدن»
بیت دوازدم «رخت برداشتن» کنایه از«مردن» در اینجا «سفر کردن» است.

1394/04/03 08:07
ناشناس

بیت چهارم ( گشت بدرش چو ماه نو باریک. )

1399/03/03 17:06
مجید

"پدرش" در بیت چهارم باید به "بدرش" (بدر+اش) تصحیح شود تا معنا درست شود.
در این داستان پدری در کار نیست. ماجرای پیرزنی با دخترش است.
سپاس از گنجور

1402/03/18 07:06
داریوش

با سلام و ادای احترام در بیت زیر

گشت پدرش چو ماه نو باریک         شد جهان پیش پیرزن تاریک

واژه  "پدرش " اشتباه و بجای آن می بایست" بدرش " جایگزین شود  

بدر= ماه کامل        ماه نو باریک =  هلال ماه در اول ماههای قمری

یعنی ماه کامل او مبدل به هلال باریکی گشت       و دنیا در چشم پیرزن تاریک شد