گنجور

بخش ۲۷ - التمثّل فی ریا الحّب

آن شنیدی که عُمّر خطاب
دید قومی نشسته در محراب
کرد از آن قوم میر عدل سؤال
که کدامید چیستتان احوال
جمله گفتند ما رفیقانیم
همه یک راه و یک طریقانیم
یکدگر را برادران شده‌ایم
یک دل و جان و یک زبان شده‌ایم
گفت عُمّر که بی‌حضور دگر
کیسهٔ یکدگر کنید نظر
سیم یکدیگران به خرج کنید
یا به حکم حساب درج کنید
همه گفتند زانِ خویش خوریم
وز زر و سیم یار بی‌خبریم
گفت عُمّر که کار محکم نیست
وین سخن جمله را مسلم نیست
به دل آنگه برادران باشید
که زر و سیم یار برپاشید
هیچ ناید تغیّری پیدا
نبود غم جدا و کیسه جدا
نه یکی را بُودَ ز مال افواج
وان دگر کس به جبّه‌ای محتاج
همه یکسان توانگر و درویش
به زر و سیم ناشده کم و بیش
پیش از این دوستان چنین بودند
کز غم یکدگر نیاسودند
جان یکی بودی ار بُدی تن دو
حال بودی یکی و مسکن دو
این زمان دوستان نه زینسانند
همه از بیم نان هراسانند
هریکی را شده است یکتا نان
مهتر از کوه قاف در میزان
همه نان کور و حجره زادانند
ریش خود می‌ریند و شادانند

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن شنیدی که عُمّر خطاب
دید قومی نشسته در محراب
هوش مصنوعی: داستانی را شنیدی که عمر، خلیفه مسلمانان، گروهی را در حال نماز خواندن در محراب مشاهده کرد.
کرد از آن قوم میر عدل سؤال
که کدامید چیستتان احوال
هوش مصنوعی: آن میرزایی که عادل است از آن قوم سؤال کرد که شما چه کسانی هستید و وضعیتتان چگونه است؟
جمله گفتند ما رفیقانیم
همه یک راه و یک طریقانیم
هوش مصنوعی: همه ما دوستانی هستیم که در یک مسیر و هدف مشترک حرکت می‌کنیم.
یکدگر را برادران شده‌ایم
یک دل و جان و یک زبان شده‌ایم
هوش مصنوعی: ما به مانند برادرانی شده‌ایم که با هم یک دل و جان هستیم و زبان مشترکی داریم.
گفت عُمّر که بی‌حضور دگر
کیسهٔ یکدگر کنید نظر
هوش مصنوعی: اگر عمر را بی‌حضور دیگری بگذرانید، چگونه می‌توانید به کیسه‌ی خودتان نگاه کنید و چیزی را برای دیگری ذخیره کنید؟
سیم یکدیگران به خرج کنید
یا به حکم حساب درج کنید
هوش مصنوعی: سعی کنید هزینه‌های دیگران را برای خود خرج کنید یا به‌طور رسمی در حساب‌ها ثبت کنید.
همه گفتند زانِ خویش خوریم
وز زر و سیم یار بی‌خبریم
هوش مصنوعی: همه می‌گویند از اموال خود بهره‌مند شویم و از طلا و نقره، شریک خود را بی‌خبر نگه داریم.
گفت عُمّر که کار محکم نیست
وین سخن جمله را مسلم نیست
هوش مصنوعی: عمری که برای کارهای محکم و استوار صرف می‌شود، قابل اعتماد نیست و این حرف کلی هم قابل یقین نیست.
به دل آنگه برادران باشید
که زر و سیم یار برپاشید
هوش مصنوعی: با دل و احساس برادران یکدیگر باشید، زمانی که طلا و نقره به عنوان همراه و دوست شما باشد.
هیچ ناید تغیّری پیدا
نبود غم جدا و کیسه جدا
هوش مصنوعی: هیچ کسی نمی‌تواند تغییراتی را احساس کند؛ غم و کیسه هر کدام در جای خود هستند و از هم جدا هستند.
نه یکی را بُودَ ز مال افواج
وان دگر کس به جبّه‌ای محتاج
هوش مصنوعی: نه کسی از ثروت دیگری بهره‌ای دارد و نه کسی به لباس و ظاهر دیگران نیازمند است.
همه یکسان توانگر و درویش
به زر و سیم ناشده کم و بیش
هوش مصنوعی: همه انسان‌ها به طور یکسان از نظر ثروت و دارایی ارزشمند نیستند، زیرا دارایی‌های مادی مانند طلا و نقره به تنهایی معیاری برای برابری ارزش افراد نیست.
پیش از این دوستان چنین بودند
کز غم یکدگر نیاسودند
هوش مصنوعی: دوستان در گذشته به گونه‌ای بودند که از درد و رنج یکدیگر آرامش نمی‌گرفتند و همواره نگران حال یکدیگر بودند.
جان یکی بودی ار بُدی تن دو
حال بودی یکی و مسکن دو
هوش مصنوعی: اگر روح یکی باشد، حتی اگر بدن‌ها متفاوت باشند، در حقیقت آن‌ها هنوز یکی هستند و فقط در مکان‌های مختلف زندگی می‌کنند.
این زمان دوستان نه زینسانند
همه از بیم نان هراسانند
هوش مصنوعی: در این زمان، دوستان این‌طور نیستند که باید باشند و همه به خاطر ترس از کمبود نان و معیشت، نگران و مضطرب هستند.
هریکی را شده است یکتا نان
مهتر از کوه قاف در میزان
هوش مصنوعی: هر کسی برای خود اندازه‌ای دارد که برایش از هر کوهی با ارزش‌تر است.
همه نان کور و حجره زادانند
ریش خود می‌ریند و شادانند
هوش مصنوعی: همه مردم در سختی و تلخی زندگی گرفتارند و در عین حال به شادی و سرخوشی می‌پردازند.