بخش ۲۳ - فی ترک العادة بالمجاهدة
چکنی در کنار مادر خو
آخر ای نازنین کم از دو دو
پای در نه به راه بیفریاد
بر خرد خوان که هرچه باداباد
آنکه با میل مال و مُل باشد
نقد در دل ز بیم ذُل باشد
به مُل و مال میل تا چه کنی
الفی قد چو دال تا چه کنی
تا تو ترکی همی کنی بر من
هندویت نقد گشت جان میکن
تا تو خود را نهی چو ترک محل
هندویت سر گرفت زیر بغل
علف میش خود نکرده به کف
گرگ را گشته همچو میش علف
تو علف گشته مر فنا را رَو
باز داده ز دست گوز گرو
تو طلبکار قوت و خصم تو باز
چنگ کرده به حنجر تو دراز
بخش ۲۲ - تمثیل در مذمّت دوستی دنیا: ای گرفته به دست حرص و املبخش ۲۴ - فی تسلّی قلوب الاخوة والاخوات: شوی خود را زنی بدید دژم
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چکنی در کنار مادر خو
آخر ای نازنین کم از دو دو
هوش مصنوعی: اگر کنار مادر خود باشی، ای عزیز، همانند دو دو (یعنی دو برابر) ارزش داری.
پای در نه به راه بیفریاد
بر خرد خوان که هرچه باداباد
هوش مصنوعی: پاهایت را در راه بدون صدا بگذار و به عقل خود گوش بسپار، زیرا هر چه باشد، همان است.
آنکه با میل مال و مُل باشد
نقد در دل ز بیم ذُل باشد
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر عشق به ثروت و داشتن امکانات وابسته است، در دل خود به خاطر ترس از خفت و ذلت، احساس ناامنی میکند.
به مُل و مال میل تا چه کنی
الفی قد چو دال تا چه کنی
هوش مصنوعی: به اموال و داراییها چقدر تمایل داری، چون ممکن است با بیتوجهی به آنها، به جایگاهی برسید که در آن قرار نمیگیری.
تا تو ترکی همی کنی بر من
هندویت نقد گشت جان میکن
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو با زیباییهای خود من را مجذوب میکنی، جانم به حالت ناز و نازکدلی درآمده است.
تا تو خود را نهی چو ترک محل
هندویت سر گرفت زیر بغل
هوش مصنوعی: زمانی که خود را از دنیا و محیط مادّی جدا کنی، مانند فردی که دلدادگیاش را به هندوستان ترک کرده و آن را زیر بغلش گرفته است.
علف میش خود نکرده به کف
گرگ را گشته همچو میش علف
هوش مصنوعی: علفی که میش به خودش نکرده، حالا در دست گرگ مانند میش شده است.
تو علف گشته مر فنا را رَو
باز داده ز دست گوز گرو
هوش مصنوعی: تو به چنان مرحلهای رسیدهای که فنا و نابودی را به سادگی پذیرفتهای و به آن افتخار میکنی، مانند علفی که در دست باد رها شده است.
تو طلبکار قوت و خصم تو باز
چنگ کرده به حنجر تو دراز
هوش مصنوعی: تو در جستجوی قوت و روزی هستی، ولی دشمنی که داری، با قدرت به گلوی تو چنگ انداخته و تو را تحت فشار قرار داده است.