گنجور

بخش ۱۵ - اندر مذمّت دنیا و برحذر بودن از آن فرماید

در جهانی چه بایدت بودن
که به پنگان توانش پیمودن
چیست دنیا سرای آفت و شر
چون کلیدان زاولی به دو در
هست چون مار گَرزه دولت دهر
نرم و رنگین و از درون پر زهر
طفل چون زهر مار کم داند
نقش او را تتی تتی خواند
همه اندرز من به تو این است
که تو طفلی و خانه رنگین است
در غرورش توانگر و درویش
شاد همچون خیال گنج اندیش
تو که در بند او گرفتاری
می‌کش از بهر او چنین خواری
تو به امیّد فخر و روزبهی
از همه ناکسان دهر کِهی
نیست با وی وفا و معنی یار
دیده و آزموده‌ای بسیار
جهل خس را پیامبری ندهد
آز کس را توانگری ندهد
آز چون آتشست و تن چو حطب
ز آتش و نی موافقت مطلب
آز چون آتش است تن هیزم
آب و آتش به هم چه آمیزم
آز بسیار خوار و مستحلست
پادشا صورت و گدای دلست
چون سرابیست آز تشنه فریب
همچو سیلیست آز رخ بنشیب
خوردنش را چو کرد تشنه بسیچ
چون بدو در رسد نباشد هیچ
هست چون معدهٔ معاویه آز
که به خاک از تو دست دارد باز
آتشی را که دیو جنباند
ایزدش جز به خاک ننشاند

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در جهانی چه بایدت بودن
که به پنگان توانش پیمودن
هوش مصنوعی: در این دنیا چه فایده‌ای دارد که وجود داشته باشی اگر نتوانی راهی برای عبور از سختی‌ها پیدا کنی؟
چیست دنیا سرای آفت و شر
چون کلیدان زاولی به دو در
هوش مصنوعی: دنیا مکانی است پر از مشکلات و ناراحتی‌ها، مانند دو در که به سمت سختی‌ها و چالش‌ها باز می‌شوند.
هست چون مار گَرزه دولت دهر
نرم و رنگین و از درون پر زهر
هوش مصنوعی: دولت و خوشی‌های دنیا مانند ماری است که ظاهری زیبا و نرم دارد، اما در باطن پر از زهر و خطر است.
طفل چون زهر مار کم داند
نقش او را تتی تتی خواند
هوش مصنوعی: کودک نمی‌داند که زهر مار چه عواقبی دارد، به همین دلیل به سادگی آن را می‌پسندد و آن را زیبا می‌بیند.
همه اندرز من به تو این است
که تو طفلی و خانه رنگین است
هوش مصنوعی: تمام توصیه من به تو این است که تو هنوز کودک هستی و دنیای تو پر از رنگ و جذابیت است.
در غرورش توانگر و درویش
شاد همچون خیال گنج اندیش
هوش مصنوعی: در این بیت، به این نکته اشاره شده که فردی با غرور و وقار، هم به ثروتمندان و هم به فقیران خوش‌حال و با خیال خوشی مانند خیال داشتن گنج، زندگی می‌کند. این نشان می‌دهد که او در هر شرایطی خوشبختی و آرامش را حس می‌کند.
تو که در بند او گرفتاری
می‌کش از بهر او چنین خواری
هوش مصنوعی: تو که در نزد او گرفتار شدی، برای او این‌قدر ذلیل و خوار نباش.
تو به امیّد فخر و روزبهی
از همه ناکسان دهر کِهی
هوش مصنوعی: تو به امید فخر و بزرگی به زندگی خود ادامه می‌دهی، در حالی که از همه مردم ناامید و بی‌ارزش این زمان برتری داری.
نیست با وی وفا و معنی یار
دیده و آزموده‌ای بسیار
هوش مصنوعی: با او وفا و معنای دوست‌ داشتن وجود ندارد و شخصی را که بسیار دیده‌ام و آزمایش کرده‌ام، به خوبی نشناخته‌ام.
جهل خس را پیامبری ندهد
آز کس را توانگری ندهد
هوش مصنوعی: نادانی نمی‌تواند به کسی مقام و عزتی ببخشد و همچنین به هیچ‌کس ثروت و توانگری نخواهد داد.
آز چون آتشست و تن چو حطب
ز آتش و نی موافقت مطلب
هوش مصنوعی: آزمایش و آزردگی همچون آتش است و جسم انسان مانند هیزم در کنار آتش می‌ماند، بنابراین برای سازگاری و همراستایی باید به دقت و درستی عمل کرد.
آز چون آتش است تن هیزم
آب و آتش به هم چه آمیزم
هوش مصنوعی: آز و طمع مانند آتش هستند و انسان در این حالت مانند هیزم است. وقتی که آتش و آب با هم ترکیب می‌شوند، نتیجه‌ای خوب به دست نمی‌آید.
آز بسیار خوار و مستحلست
پادشا صورت و گدای دلست
هوش مصنوعی: آزمایش و امتحان کردن در زندگی به انسان پادشاهی می‌دهد؛ زیرا هرچند ظاهری فقیر و ساده داشته باشد، اما در دل و باطنش ثروتی از دانایی و تجربه نهفته است.
چون سرابیست آز تشنه فریب
همچو سیلیست آز رخ بنشیب
هوش مصنوعی: در این بیت به این موضوع اشاره شده است که برخی چیزها که به نظر می‌رسند می‌توانند ما را خوشحال کنند یا به خواسته‌هایمان برسانند، در حقیقت فریبنده بوده و در واقعیت هیچ‌گاه نمی‌توانند به ما آرامش یا خوشبختی واقعی بدهند. همانند سراب که تشنه را فریب می‌دهد و یا سیلی که به آرامی می‌نشیند، اما در واقع به دنبال آن آرامش حقیقی نیست.
خوردنش را چو کرد تشنه بسیچ
چون بدو در رسد نباشد هیچ
هوش مصنوعی: وقتی کسی به شدت تشنه است و به آب می‌رسد، دیگر هیچ چیز نمی‌تواند او را از نوشیدن بازدارد.
هست چون معدهٔ معاویه آز
که به خاک از تو دست دارد باز
هوش مصنوعی: معدهٔ معاویه، به‌نوعی مانند آزمایشگاه یا مرکزی است که در آن، بخشی از خاک و زمین را نیز در اختیار دارد. در اینجا، وجود معده به معنای نیاز و مصرف است و اشاره به آن دارد که اشیاء و چیزهایی که به دست آمده‌اند، در نهایت به خاک و زمین بازمی‌گردند. این تعبیر به نوعی به ناپایداری و زودگذر بودن زندگی و نعمت‌ها اشاره دارد.
آتشی را که دیو جنباند
ایزدش جز به خاک ننشاند
هوش مصنوعی: آتش‌هایی که شیطان به راه می‌اندازد، خداوند آن را جز با خاک خاموش نمی‌کند.

حاشیه ها

1397/12/17 09:03
مسیح گل‌پیکر

مصرع
چون کلیدان زاولی به دو در
فکر کنم اشتباه تایپ شده
چون کلیدان ز اولی به دو در
"ز" از اولی فکر کنم باید جدا باشد

1397/12/17 10:03
مسیح گل‌پیکر

ظاهرا زاول منسوب به زابل است احتمالا در قدیم قفلهای خوبی در اونجا ساخته می شده و قفلهای آن معروف بوده. کلیدان احتمالا به معنی قفل است