گنجور

بخش ۳۷ - در انسانی و حیوانی گوید

هست ترکیب نفسِ انسانی
نفسی و عقلی و هیولانی
از دل و جان و نیروی فایت
حدِّ او حیّ ناطق مایت
گِل و دل دان سرشتهٔ آدم
این برآن آن برین شده درهم
هرچه جز مردمند یک رنگند
یا همه صلح یا همه جنگند
روح انسان عجایبیست عظیم
آدم از روح یافت این تعظیم
بلعجب روح روح انسانیست
که در این دیوخانه زندانیست
گاه با امر سوی حق یازد
گاه با خلق خالکی بازد
فلکی زیر دست او پیوست
او خود از دست خویش هفت بدست
پایی اندر تن و یکی در جان
متحیّر بمانده چون مرجان
گِل و دل آدمی چو نخچیر است
هم زبونست و هم زبون‌گیرست
گاه عاجز ضعیف تن ز تبی
گاه همچون سبع پر از شغبی
تن ضعیف و قوی دل آدمی است
آفریده تن از گِل آدمی است
لیک دارد میان گِل گوهر
نیست از خلق مر ورا همسر
اعتقاد ترا به خیر و به شر
جز قیامت مباد قیمت گر
نیست از بهر طامع و خایف
هیچ قیمت گری چنو منصف
نفخهٔ صور سورِ مردانست
هرکه زان سور خورد مرد آنست
راز اگر چون زمین نگهداری
آسمان‌وار بهره برداری
روی دل را خرد روان آمد
بهرهٔ چار طبع جان آمد
روح چون رفت خانه پاک بماند
کالبد در مغاک خاک بماند
هرکه زین جرعه طافح و ثملست
عقل او شب چراغ روز دلست
در شبِ وصل پرده‌ گر باشد
راز در روز پرده‌در باشد
روز باشد قوی دل و غمّاز
با ضعیفان به شب به آید راز
زانکه مقلوب روز زور بود
مرغ عیسی به روز کور بود

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هست ترکیب نفسِ انسانی
نفسی و عقلی و هیولانی
هوش مصنوعی: ترکیب وجود انسان شامل سه جنبه است: جنبه نفسانی، جنبه عقلانی و جنبه مادی.
از دل و جان و نیروی فایت
حدِّ او حیّ ناطق مایت
هوش مصنوعی: این بیان نشان‌دهنده این است که وجود زنده و ناطق بالاترین حد و قیمتی است که از دل و جان و نیروی انسان ناشی می‌شود. انسان با تمام وجودش، توانایی و انرژی‌اش به زندگی و بیان خود معنا می‌دهد.
گِل و دل دان سرشتهٔ آدم
این برآن آن برین شده درهم
هوش مصنوعی: آدم از خاک و روح ساخته شده است و این دو بر یکدیگر تأثیر دارند و به هم آمیخته شده‌اند.
هرچه جز مردمند یک رنگند
یا همه صلح یا همه جنگند
هوش مصنوعی: هر چیزی که غیر از انسان‌هاست، یا همگی در صلح‌اند یا همگی در جنگ. به عبارتی، چیزهای غیرانسانی نمی‌توانند در تضاد با یکدیگر باشند و آن‌ها تنها در یک وضعیت قرار دارند.
روح انسان عجایبیست عظیم
آدم از روح یافت این تعظیم
هوش مصنوعی: روح انسان چیزی بسیار شگفت‌انگیز و باارزش است. انسان به واسطه روحش مورد احترام و عظمت قرار می‌گیرد.
بلعجب روح روح انسانیست
که در این دیوخانه زندانیست
هوش مصنوعی: عجب است که روح انسان در جایی مانند دیوخانه گرفتار شده است.
گاه با امر سوی حق یازد
گاه با خلق خالکی بازد
هوش مصنوعی: گاهی به سوی خداوند امر می‌شود، و گاهی در ارتباط با مردم و دنیا مشغولیت ایجاد می‌شود.
فلکی زیر دست او پیوست
او خود از دست خویش هفت بدست
هوش مصنوعی: آسمان در دست او قرار دارد و او خود از قدرت و توانایی‌اش بهره‌مند است.
پایی اندر تن و یکی در جان
متحیّر بمانده چون مرجان
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف وضعیتی می‌پردازد که فردی در دو حالت مختلف گرفتار شده است. یکی از پاهای او به دنیای مادی و جسمانی مربوط می‌شود و پای دیگرش به روح و جان وابسته است. او در میانه این دو دنیای متفاوت متحیر و سردرگم مانده، به گونه‌ای که مانند مرجان، زیبنده و گرفتار در دو دنیا است. این وضعیت نشان‌دهنده تضاد و کشمکش درونی فردی است که نمی‌داند کدام راه را انتخاب کند.
گِل و دل آدمی چو نخچیر است
هم زبونست و هم زبون‌گیرست
هوش مصنوعی: وجود انسان مانند دوستی است که هم با همدیگر صحبت می‌کنند و هم به یکدیگر جذب می‌شوند.
گاه عاجز ضعیف تن ز تبی
گاه همچون سبع پر از شغبی
هوش مصنوعی: گاهی انسان‌های ضعیف و ناتوان از بیماری رنج می‌برند، اما در مواقعی می‌توانند مانند یک حیوان شکارچی پر از خشم و غضب شوند.
تن ضعیف و قوی دل آدمی است
آفریده تن از گِل آدمی است
هوش مصنوعی: بدن انسان ضعیف و شکننده است، اما دل او قوی و محکم است. بدن از خاک و مواد طبیعی آفریده شده، ولی روح و احساسات انسان غیرقابل‌قیاس هستند.
لیک دارد میان گِل گوهر
نیست از خلق مر ورا همسر
هوش مصنوعی: ولی در دل گِل، جواهر وجود ندارد و از نظر مردم، او همسر ندارد.
اعتقاد ترا به خیر و به شر
جز قیامت مباد قیمت گر
هوش مصنوعی: ایمان تو به خوبی و بدی، جز روز قیامت ارزشی ندارد.
نیست از بهر طامع و خایف
هیچ قیمت گری چنو منصف
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که قیمت و ارزش چیزی برای افراد طمع‌کار و ترسو هیچ تفاوتی ندارد و فقط برای کسی که انصاف دارد ارزشمند است.
نفخهٔ صور سورِ مردانست
هرکه زان سور خورد مرد آنست
هوش مصنوعی: نفخهٔ صور به معنای صدای بلند یا آغازین است که یادآور اتفاقات بزرگ و دگرگون‌کننده است. در اینجا، به فردی اشاره دارد که با شنیدن این صدا و تأثیراتش، به واقعیت‌ها و معنای عمیق زندگی پی می‌برد. کسی که از این نوع آگاهی و تغییر بهره‌مند شود، به رشد و بلوغ روحی دست می‌یابد و به عنوان انسانی کامل و راستین شناخته می‌شود.
راز اگر چون زمین نگهداری
آسمان‌وار بهره برداری
هوش مصنوعی: اگر رازی را مانند زمین به خوبی حفظ کنی، از آن می‌توانی همانند آسمان بهره‌مند شوی.
روی دل را خرد روان آمد
بهرهٔ چار طبع جان آمد
هوش مصنوعی: خرد به زیبایی و دلنشینی زندگی می‌بخشد و چهار ویژگی اصلی روح را به شکوفایی می‌رساند.
روح چون رفت خانه پاک بماند
کالبد در مغاک خاک بماند
هوش مصنوعی: وقتی روح از بدن خارج می‌شود، جسم در زیر خاک باقی می‌ماند و تنها روح است که به عالم دیگر می‌رود. جسم نباید به آنچه در این دنیا بود، آغشته بماند.
هرکه زین جرعه طافح و ثملست
عقل او شب چراغ روز دلست
هوش مصنوعی: هر کس از این جرعه بنوشد و مست شود، عقل او مانند چراغی در شب، روشنی‌افزای دلش خواهد بود.
در شبِ وصل پرده‌ گر باشد
راز در روز پرده‌در باشد
هوش مصنوعی: در شبِ وصال وقتی که دو طرف به هم نزدیک هستند، ممکن است برخی چیزها پنهان بماند، اما در روز روشن که همه چیز واضح است، آن رازها نمایان می‌شوند.
روز باشد قوی دل و غمّاز
با ضعیفان به شب به آید راز
هوش مصنوعی: روز، زمانی است که انسان‌های شجاع و محترم با قدرت و اعتماد به نفس زندگی می‌کنند، اما در شب، رازهایی بین آن‌ها و افراد ضعیف‌تر فاش می‌شود.
زانکه مقلوب روز زور بود
مرغ عیسی به روز کور بود
هوش مصنوعی: چون روز قوی و زورمند است، مرغ عیسی در روز پیشرفت و رونق ناتوان است.