بخش ۱۷ - در طلب دنیا و غرور او گوید
زینة اللّٰه نه اسب و زین باشد
زینةاللّٰه جمالِ دین باشد
مرده ای زان شدی اسیرِ هوس
دیده از مردگان کشد کرگس
در جهان منگر از پی رازش
چکنی رنگ و بوی غمّازش
که تو اندر جهان بدسازان
همچو رازی به دست غمازان
نیست مهر زمانه بیکینه
سیر دارد میان لوزینه
کی سزای جهان جان باشد
هرکرا روی دل به کان باشد
سرنگون خیزد از سرای معاد
هرکه روی از خرد نهد به جماد
هرکه اکنون درین کلوخین گوی
از نَبیّ و نُبی بتابد روی
چون قیامت برآید از کویش
روی باشد قفا قفا رویش
ای سنایی برای دین و صلاح
وز پی جُستن نجات و فلاح
همچو دریا چو نیست اینجا حُر
کام پر زهر باش و دل پر دُر
زانکه در جان به واسطهٔ اسباب
زفتی از خاک رُست و ترّی از آب
آدمی چون غلام راتبه شد
ژاژِ طیان به خط کاتبه شد
گرچه جان همچو آب پاک آمد
زر نگهدارتر ز خاک آمد
ورنه ارکان ز خاک پاکستی
زر نگهدارتر ز خاکستی
معطیان زفت و دل زحیر زده
دایه بیمار و طفل شیر زده
هرکه در زندگی بخیل بُوَد
چون بمیرد چو سگ ذلیل بُوَد
بیش از این بهر خواجه و مزدور
نتوان رفت در جوال غرور
تو مشو غرّه کو سیه چردهست
کان سیاهه سپید بر کردهست
بخش ۱۶ - اندر مذمّت کسانی که به جامه و لقمه مغرور باشند: جامه از بهر عورت عامه استبخش ۱۸ - اندر مذمّت مال دوست: سفله چون خواند رو به مهمانش
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زینة اللّٰه نه اسب و زین باشد
زینةاللّٰه جمالِ دین باشد
هوش مصنوعی: زیبایی خداوند نه در اسب و زین آن بلکه در زیبایی دین اوست.
مرده ای زان شدی اسیرِ هوس
دیده از مردگان کشد کرگس
هوش مصنوعی: کسی که به دنبالهی هوسها و خواستههای بیپایه برود، مانند مردهای است که مورد شکار پرندهای بیرحم قرار میگیرد.
در جهان منگر از پی رازش
چکنی رنگ و بوی غمّازش
هوش مصنوعی: در جهان به دنبال رازها نباش، چرا که رنگ و بوی آن نشاندهندهی مشکلات و ناراحتیهاست.
که تو اندر جهان بدسازان
همچو رازی به دست غمازان
هوش مصنوعی: تو در این جهان مانند رازی هستی که در دست بدخواهان و غمزنان پنهان شده است.
نیست مهر زمانه بیکینه
سیر دارد میان لوزینه
هوش مصنوعی: عشق و محبت زمانه بدون کینه و دشمنی نیست و همواره در جریان است.
کی سزای جهان جان باشد
هرکرا روی دل به کان باشد
هوش مصنوعی: آیا کسی که در دلش عشق و محبت وجود دارد، سزاوار زندگی و خوشبختی در این جهان نیست؟
سرنگون خیزد از سرای معاد
هرکه روی از خرد نهد به جماد
هوش مصنوعی: هر کسی که نسبت به عقل و خرد بیتوجهی کند و به حالت بیتحرکی و فرومایگی روی آورد، در روز حساب و معاد به ذلت و سقوط دچار میشود.
هرکه اکنون درین کلوخین گوی
از نَبیّ و نُبی بتابد روی
هوش مصنوعی: هر کسی که در این دنیای خاکی به دنبال حقیقت و هدایت باشد، باید به دنبال پیامبران و رهنماهای الهی برود.
چون قیامت برآید از کویش
روی باشد قفا قفا رویش
هوش مصنوعی: زمانی که قیامت برپا شود، چهرههای انسانها به سوی او خواهد بود و تنها او جلوهگر خواهد بود.
ای سنایی برای دین و صلاح
وز پی جُستن نجات و فلاح
هوش مصنوعی: ای سنایی، تو برای دین و نیروی خیر و نیکویی تلاش میکنی و به دنبال یافتن نجات و سعادت هستی.
همچو دریا چو نیست اینجا حُر
کام پر زهر باش و دل پر دُر
هوش مصنوعی: در اینجا به این معناست که اگر مانند دریا نیستی و از محبت و صفا بیبهرهای، پس باید به تظاهر به خوب بودن بپردازی و درونت را پر از زیباییهای معنوی کنی. در این صورت، آنچه که در ظاهر به نظر میرسد، میتواند گویای عواطف واقعیات باشد.
زانکه در جان به واسطهٔ اسباب
زفتی از خاک رُست و ترّی از آب
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه روح انسان به واسطهٔ وسایل مادی از خاک برخاسته و از آب نوعی رطوبت دریافت کرده است.
آدمی چون غلام راتبه شد
ژاژِ طیان به خط کاتبه شد
هوش مصنوعی: انسان هنگامی که به مقام و درجهای میرسد، به مانند خدمتکار میشود که فقط به نوشتن و گفتن سخنان بیمحتوا و تکراری مشغول است.
گرچه جان همچو آب پاک آمد
زر نگهدارتر ز خاک آمد
هوش مصنوعی: هرچند که جان انسان همچون آب زلال و پاک است، اما ارزش آن از خاک و زمین بیشتر و باارزشتر است.
ورنه ارکان ز خاک پاکستی
زر نگهدارتر ز خاکستی
هوش مصنوعی: اگرچه تو از خاک پاک هستی، اما از خاک سکهای گرانبها محفوظتری.
معطیان زفت و دل زحیر زده
دایه بیمار و طفل شیر زده
هوش مصنوعی: دلهای بیمار به حالتی مضطرب و ناراحت هستند و معطوبها، یعنی کسانی که دستشان پر از غم و اندوه است، در حال گریه و زاری به سر میبرند. این حالت شبیه به حالتی است که مادر دایهای در حال مراقبت از نوزادش در حالی که او به آرامی شیر میخورد، به سر میبرد.
هرکه در زندگی بخیل بُوَد
چون بمیرد چو سگ ذلیل بُوَد
هوش مصنوعی: هر کسی که در طول زندگی سختگیر و بخیل باشد، زمانی که بمیرد، به حالت ذلت و انزوا خواهد افتاد.
بیش از این بهر خواجه و مزدور
نتوان رفت در جوال غرور
هوش مصنوعی: نمیتوان بیشتر از این برای خواجه و خدمتکار در دام خودشیفتگی پیش رفت.
تو مشو غرّه کو سیه چردهست
کان سیاهه سپید بر کردهست
هوش مصنوعی: به خود مغرور نشو که پوست تیرهای داری، چون ممکن است درونت روشن و پاک باشد.