گنجور

بخش ۴ - التمثیل فی‌العالم والمتعلّم

از عمل مرد علم باشد دور
مثل این مهندس و مزدور
آن ستاند مهندس دانا
به یکی دم که پنج مه بنّا
وآن کند در دو ماه بنّا کرد
که نبیند به سالها شاگرد
باز شاگرد آن چشد ز سرور
که نیابد به عمرها مزدور
مزد این کم ز مزد آن زانست
کین به تن کرد و آن به جان دانست
آن نکرده بدیده قسمش را
وین بکرده بمانده اسمش را
بوده بیند کسی که جانورست
آنکه نابوده بیند آن دگرست
هرکه شد جان ز علمش آسوده
بوده دانست و دید نابوده
جان عالم بود مآلی‌بین
دیدهٔ جاهلست حالی‌بین
زانکه نازیرکان و طرّاران
گِل فرستند سوی گِل‌خواران
باز عالم چو بیندش با گِل
سرد گرداندش گِل اندر دل
لذت گل به دلش سرد کند
دلش از گل به حیله فرد کند
از پی مصلحت برو خندد
کخ کخی در بروت او بندد
چون ترا از تری دل بتریست
آنکه شیر خرت دهد ز خریست
نیک نادان در اصل نیکو نه
بد دانا ز نیک نادان به
کار یک ساله را بها دو درم
علم یک لحظه را بها عالم
آن کشد زین و این کشد زان بار
که عمل مرکبست و علم سوار
چکنی علم در میانهٔ گنج
کار باید که کار دارد خنج
علم نر آمد و عمل ماده
دین و دولت بدین دو آماده
عالمان خود کمند در عالم
باز عامل میان عالم کم
زعفران‌خوار تازه‌روی بود
زعفران‌سای یاوه‌گوی بود
شادی دل شرابخوار خورد
انده دل شرابدار برد
چند پرسیم چون گرانجانان
که عمل نیست با سخندانان
رد را زه ز حال برخیزد
حال باید که قال برخیزد
از سخنگوی قال پرس نه حال
از زره گر زره طلب نه جوال
زاد این راه عجز و خاموشیست
قوّت و قوت مرد کم کوشیست
رهروان را چو درد راهبرست
آنکه را درد نیست کم ز خرست

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از عمل مرد علم باشد دور
مثل این مهندس و مزدور
هوش مصنوعی: علم و دانش به رفتار و عمل انسان‌ها بستگی دارد. مانند مهندسی که به کار اصولی خود پرداخته یا کارگری که فقط به انجام دستورات می‌پردازد. به عبارت دیگر، فقط داشتن دانش کافی نیست، بلکه باید آن را در عمل نشان داد.
آن ستاند مهندس دانا
به یکی دم که پنج مه بنّا
هوش مصنوعی: یک مهندس ماهر با یک لحظه توجه و دقت، نتیجه‌ای را می‌گیرد که پنج بنا در مدت‌زمان طولانی نتوانسته‌اند به آن دست یابند.
وآن کند در دو ماه بنّا کرد
که نبیند به سالها شاگرد
هوش مصنوعی: کسی که در دو ماه خودش را آماده می‌کند و با تلاش و کوشش خود به حدی می‌رسد که دیگر نیازی به یادگیری از دیگران ندارد، نشان‌دهنده‌ی قدرت و استعداد اوست.
باز شاگرد آن چشد ز سرور
که نیابد به عمرها مزدور
هوش مصنوعی: باز هم شاگردی از آن چشیدن لذت می‌برد که در طول عمرش هیچ‌گاه به نتیجه و سودی نرسیده است.
مزد این کم ز مزد آن زانست
کین به تن کرد و آن به جان دانست
هوش مصنوعی: پاداش این کار کمتر از پاداش آن است، زیرا این شخص با جسمش زحمت کشیده در حالی که آن شخص با جان و روحش تلاش کرده است.
آن نکرده بدیده قسمش را
وین بکرده بمانده اسمش را
هوش مصنوعی: آنچه که او انجام نداده، به چشمش قسم خورد و این کار را که کرده، نامش بر جا مانده است.
بوده بیند کسی که جانورست
آنکه نابوده بیند آن دگرست
هوش مصنوعی: کسی که توانایی دیدن و درک دارد، موجود زنده‌ای است. اما کسی که قادر به درک نیست و نابود شده، وضعیت متفاوتی دارد.
هرکه شد جان ز علمش آسوده
بوده دانست و دید نابوده
هوش مصنوعی: هر کسی که از دانش خود آرامش یافته، درک کرده و می‌بیند که در نهایت، همه چیز فانی و ناپایدار است.
جان عالم بود مآلی‌بین
دیدهٔ جاهلست حالی‌بین
هوش مصنوعی: آگاهی و درک عمیق از جهان به روح و جان آن وابسته است، اما کسی که نادان و جاهل است تنها به ظاهر و حال حاضر خود توجه می‌کند و نمی‌تواند به عمق مسائل پی ببرد.
زانکه نازیرکان و طرّاران
گِل فرستند سوی گِل‌خواران
هوش مصنوعی: زیرا که زیبارویان و شکارچیان گل، گل را به سوی افرادی که گل را می‌خورند می‌فرستند.
باز عالم چو بیندش با گِل
سرد گرداندش گِل اندر دل
هوش مصنوعی: وقتی که دیگران او را می‌بینند، با ناراحتی و بی‌احساس به او نگاه می‌کنند و در دل خود، احساساتی تلخ دارند.
لذت گل به دلش سرد کند
دلش از گل به حیله فرد کند
هوش مصنوعی: لذت گل می‌تواند دل را سرد کند و دل از زیبایی گل به ترفند و نیرنگ روی بیاورد.
از پی مصلحت برو خندد
کخ کخی در بروت او بندد
هوش مصنوعی: به دنبال مصلحت و صلاح برو و سعی کن در مسیر درست حرکت کنی، زیرا شخصی که در برابرت قرار دارد در حقیقت به ضررت می‌خندد و نمی‌تواند به تو کمک کند.
چون ترا از تری دل بتریست
آنکه شیر خرت دهد ز خریست
هوش مصنوعی: هرگاه دل تو از تری خالی باشد، آن شخصی که بر تو تسلط دارد، همچون شیر، از تو بهره‌برداری می‌کند.
نیک نادان در اصل نیکو نه
بد دانا ز نیک نادان به
هوش مصنوعی: آدم نیکوکار که کم‌دانش باشد، در واقع خوب است، اما فرد دانایی که نیک را نمی‌شناسد، از نیکوکار کم‌دانش بدتر است.
کار یک ساله را بها دو درم
علم یک لحظه را بها عالم
هوش مصنوعی: انجام کارهای بزرگ و طولانی ممکن است زمان زیادی ببرد، اما یک لحظه درک و آگاهی عمیق از مسائل علمی، ارزش و اهمیتی بسیار بیشتر دارد.
آن کشد زین و این کشد زان بار
که عمل مرکبست و علم سوار
هوش مصنوعی: هر کسی از موقعیت و شرایط خود بار و مسئولیت خاصی را بر دوش دارد. عمل و دانش هر فرد در نتیجه‌ی تجربیات و تاثیرات محیطی او شکل می‌گیرد.
چکنی علم در میانهٔ گنج
کار باید که کار دارد خنج
هوش مصنوعی: برای دستیابی به موفقیت و نتیجهٔ خوب، باید در میان کارهای ارزشمند و مهم خود، به طور هوشیار و با دقت عمل کنیم؛ زیرا پیشرفت و دستاوردها نیازمند تلاش و کوشش مستمر هستند.
علم نر آمد و عمل ماده
دین و دولت بدین دو آماده
هوش مصنوعی: علم بدون عمل فایده‌ای ندارد و هر دو برای پیشبرد دین و دولت ضروری هستند. علم به تنهایی کافی نیست و باید با اقدام عملی همراه باشد تا اثرگذار باشد.
عالمان خود کمند در عالم
باز عامل میان عالم کم
هوش مصنوعی: عالمان در دنیای علم تنها با دانش خود محدود هستند، اما افرادی که عمل می‌کنند، در دنیای واقعی دستاوردهای بیشتری دارند.
زعفران‌خوار تازه‌روی بود
زعفران‌سای یاوه‌گوی بود
هوش مصنوعی: این بیت به شخصی اشاره دارد که به تازگی به خودآرایی و زیبایی پرداخته است، اما در عین حال به دلیل سخن‌گفتن‌های بی‌اساس و بی‌فکری، به نظر می‌رسد که تا حد زیادی ظاهرش فریبنده و ناپایدار است.
شادی دل شرابخوار خورد
انده دل شرابدار برد
هوش مصنوعی: شادی دل کسی که مشروب می‌نوشد، تنها موقت است، اما غم و اندوه دل کسی که شراب می‌فروشد، دائمی است.
چند پرسیم چون گرانجانان
که عمل نیست با سخندانان
هوش مصنوعی: چرا از افرادی که فقط حرف می‌زنند و عمل نمی‌کنند، سوال بپرسیم؟
رد را زه ز حال برخیزد
حال باید که قال برخیزد
هوش مصنوعی: اگر حالتی در زندگی پیش آمده که باید تغییر کند، باید اقدام کرد و از آن حال بیرون آمد. تنها صحبت کردن کافی نیست، باید عمل کرد و قدم برداشت.
از سخنگوی قال پرس نه حال
از زره گر زره طلب نه جوال
هوش مصنوعی: از کسی که حرف می‌زند حال را بپرس؛ اگر به دنبال زره هستی، دنبال کیسه نباش.
زاد این راه عجز و خاموشیست
قوّت و قوت مرد کم کوشیست
هوش مصنوعی: این مسیر، نتیجه‌اش ناتوانی و سکوت است و نیروی واقعی از تلاش و جستجوی مداوم به دست می‌آید.
رهروان را چو درد راهبرست
آنکه را درد نیست کم ز خرست
هوش مصنوعی: راهی که درد و مشکل دارد، راهی است که باعث رشد و پیشرفت می‌شود. کسی که در این راه درد و رنج را احساس نمی‌کند، در واقع در حال عقب‌نشینی است و از آن چیزی یاد نمی‌گیرد.

حاشیه ها

1399/11/29 13:01
یا علی مدد

در بیت از سخنگوی قال پرس نه حال غلط است و اینگونه درست است
. از سخنگوی حال پرس نه قال
زیرا زبان حال عبارت است از وضعیت ظاهری و رفتاری شخص زبان حال» همان زبان دل است
و «زبان قال» صرف گفتار و سخن و گویش که حاکی از دل و نیت شخص نباشد