بخش ۱۴ - ذکر معنی و برهان عشق
دعوی عشق و عقل گفتارست
معنی عقل و عشق کردارست
عشق را بیخودی صفت باشد
عشق را خون دل صلت باشد
هرکه را عشق چهره بنماید
دل و جانش به جمله برباید
کس نیاید به عشق بر پیروز
عشق عَنقای مُغربست امروز
عشق را کیستی نگویی تو
بر دَرِ عاشقی چه پویی تو
عاشقی کار شیرمردانست
نه به دعویست بل به برهانست
هرکه را سر به از کلاه بُوَد
بر سرِ او کُله گناه بُوَد
کانکه در عشق شمع ره باشد
همچو شمع آتشین کُله باشد
کودکی رَو ز دیو چشم بپوش
طفل راهی تو شو ز خود خاموش
دست چپ را ز دست راست بدان
تا ز تقلید نشمری ایمان
عشق مردان بود به راه نیاز
عشق تو هست سوی نان و پیاز
در ره بینیازی ای درویش
رَو تو بیگانهوار از پی خویش
کوشش از تن طلب کشش از جان
جوشش از عشق دان چشش ز ایمان
بهرِ جان سعادت اندیشت
هشت خوانست هفت خوان پیشت
عشق چون شمع زنده خواهد مَرد
دیده و دل سپید و طلعت زرد
هرکجا حسن و دلکشی باشد
غمزه با شوخی و خَوشی باشد
آنچنانی ز عشق و طبع و مزیج
که نسنجی به چشم عاقل هیچ
کی درآیی به چشم اهل خرد
تو فروشی نفاق و نفس خرد
تا تو او را فروشی این سلعت
او به هر دم نُوَت دهد خلعت
سلعتش ساعتیست با تو و بس
خلعتش دام و درد و بند و قفس
گر از این دام و بند او برهی
کفش بیرون کنی کُله بنهی
بخش ۱۳ - التمثّل فی احتراق العشق و اظهاره: رفت وقتی زنی نکو در راهبخش ۱۵ - در عشق مجازی: در بهشت از نه اکل و شُربستی
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دعوی عشق و عقل گفتارست
معنی عقل و عشق کردارست
هوش مصنوعی: عشق و عقل فقط در کلام و گفتار بیان میشوند، اما حقیقت و معنی واقعی آنها در اعمال و رفتار فرد نمایان میشود.
عشق را بیخودی صفت باشد
عشق را خون دل صلت باشد
هوش مصنوعی: عشق باعث میشود که فرد از خود بیخود شود و در عین حال، گاهی اوقات رنج و درد عمیق به همراه دارد.
هرکه را عشق چهره بنماید
دل و جانش به جمله برباید
هوش مصنوعی: هر کس که عشق واقعی را تجربه کند، تمامی دل و جانش را تحت تأثیر قرار میدهد و از آن خودش را میگیرد.
کس نیاید به عشق بر پیروز
عشق عَنقای مُغربست امروز
هوش مصنوعی: هیچکس در عشق پیروز نخواهد شد، امروز عشق همچون پرندهای افسانهای در غرب ناپدید شده است.
عشق را کیستی نگویی تو
بر دَرِ عاشقی چه پویی تو
هوش مصنوعی: عشق را نمیتوانی تعریف کنی؛ در آستانه عاشقی چه میجویی و به دنبال چه هستی؟
عاشقی کار شیرمردانست
نه به دعویست بل به برهانست
هوش مصنوعی: عشق ورزیدن کار افراد شجاع و دلیر است، نه با حرف و ادعا، بلکه با دلیل و برهان.
هرکه را سر به از کلاه بُوَد
بر سرِ او کُله گناه بُوَد
هوش مصنوعی: هر کسی که سرش از کلاه بالاتر باشد، بر روی او باری از گناه سنگینی خواهد بود.
کانکه در عشق شمع ره باشد
همچو شمع آتشین کُله باشد
هوش مصنوعی: کسی که در عشق به مانند شمع عمل کند، باید همچون شمعی آتشین و مشتاق باشد.
کودکی رَو ز دیو چشم بپوش
طفل راهی تو شو ز خود خاموش
هوش مصنوعی: کودک، از دیو دوری کن و به چشمپوشی بپرداز. برای رسیدن به هدفهات باید از خودت فاصله بگیری و سکوت کنی.
دست چپ را ز دست راست بدان
تا ز تقلید نشمری ایمان
هوش مصنوعی: بهتراست که در زندگی، به جای تقلید کورکورانه از دیگران، با دقت و آگاهی انتخاب کنی. اگر میخواهی به ایمان واقعی دست یابی، باید مسیر خود را بشناسی و بر اساس تجربیات خود عمل کنی.
عشق مردان بود به راه نیاز
عشق تو هست سوی نان و پیاز
هوش مصنوعی: عشق واقعی مخصوص مردان است که در جستجوی نیازهای خود هستند، اما عشق تو تنها به دنبال نان و پیاز است.
در ره بینیازی ای درویش
رَو تو بیگانهوار از پی خویش
هوش مصنوعی: در مسیر رسیدن به بینیازی، ای درویش، بدون هیچ وابستگی و تعلقی به دنبال خودت برو.
کوشش از تن طلب کشش از جان
جوشش از عشق دان چشش ز ایمان
هوش مصنوعی: همت و تلاش از جسم است، کشش و جاذبه از روح بوجود میآید، جوش و خروش از عشق ناشی میشود و درک و بینش ناشی از ایمان است.
بهرِ جان سعادت اندیشت
هشت خوانست هفت خوان پیشت
هوش مصنوعی: برای دستیابی به خوشبختی و سعادت، باید هشت مرحله را پشت سر بگذاری، که هفت مرحله آن در پیش روی تو است.
عشق چون شمع زنده خواهد مَرد
دیده و دل سپید و طلعت زرد
هوش مصنوعی: عشق همچون شمعی است که زندگی میبخشد. اگر چشمان و دلتان روشن و سفید باشد، زیبایی و طراوتی خواهید داشت، اما اگر طرز فکر و احساساتتان زرد و آسیبدیده باشد، از عشق و زندگی دور خواهید ماند.
هرکجا حسن و دلکشی باشد
غمزه با شوخی و خَوشی باشد
هوش مصنوعی: هرجا زیبایی و جذابیتی وجود داشته باشد، با اشارهها و لبخندهای playful و شاداب همراه است.
آنچنانی ز عشق و طبع و مزیج
که نسنجی به چشم عاقل هیچ
هوش مصنوعی: تو آنقدر در عشق و طبیعت و ترکیب وجودت خاص هستی که هیچ عقل سلیمی نمیتواند آن را بسنجد.
کی درآیی به چشم اهل خرد
تو فروشی نفاق و نفس خرد
هوش مصنوعی: کی به دل اهل خرد وارد میشوی، هنگامی که تو فقط نفاق و نفس را به نمایش میگذاری؟
تا تو او را فروشی این سلعت
او به هر دم نُوَت دهد خلعت
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو به او ارزشی ببخشی، این چیز به او هر لحظه نعمت و هدیهای میدهد.
سلعتش ساعتیست با تو و بس
خلعتش دام و درد و بند و قفس
هوش مصنوعی: کالا و دارایی او تنها برای یک لحظه با توست و بس، در حالی که پوشش و لباس او شامل دام، درد، بند و قفس است.
گر از این دام و بند او برهی
کفش بیرون کنی کُله بنهی
هوش مصنوعی: اگر از این دام و اسارت رها شوی، کفشهایت را درآورده و کلاهت را بر سر بگذار.