بخش ۲۳ - ستایش امیرالمؤمنین عثمان رضیاللّٰه عنه
ذکر الشهید القتیل المظلوم ابی عمر عثمانبن عفان ذیالنورین المکرم فیالمنزلین ختن رسولاللّٰه صلیاللّٰه علیه و سلّم باثنتین ام کلثوم و رقیة المبارکتین الکریمتین جامع القرآن الشاهد یومالتقی الجمعان الذی انزلاللّٰه سبحانه و تعالی فی شانه: امّن هو قانت آناء اللیل ساجدا و قائما یحذر الآخرة و یرجو رحمة ربّه، و قال النبی صلیاللّٰه علیه و سلّم فی حقه: عینالایمان عثمانبن عفان مجهز جیشالعسرة، و قال ایضاً صلواتاللّٰه و سلامه علیه حکایة عناللّٰه تعالی: استحییت من عثمانبن عفان، و قال الحیاء من الایمان و عثمان عین الحیاء، و قال علیهالسّلام انا مدینة الحیاء و عثمان بابها.
گاه با عمر کرده نقص پدید
چون به حیدر رسید خود نرسید
آنکه بر جای مصطفی بنشست
بر لبش شرم راه خطبه ببست
آن ز لکنت نبود بود از شرم
زانکه دانست جانش را آزرم
چه عجب داری ار فگند سپر
شرم عثمان ز رعب پیغمبر
زانکه بُد جای احمد مرسل
از پی وعظ و از طریق مثل
گر رسد عقل سر در اندازد
ور رسد روح مایه دربازد
زانکه پیش وی از مهان جهان
نطق چون قطن گشت پنبه دهان
گفت عثمان چو بسته شد راهش
بگشاد از میان جان آهش
که مرا بر مقام پیغمبر
بی وی از عیش مرگ نیکوتر
گشت ایمن ره ممالک از او
سر به بر درکشد ملایک ازو
شرم و حلم و سخا شمایل او
هر سه ظاهر شد از مخایل او
این سه خصلت اصول را بنیاد
به دو دختر رسول را داماد
شد اقارب نواز درگه او
وآن اقارب عقاربِ ره او
شربت غم چو جان او بچشید
آن ستم از بنیامیّه کشید
تخم سدره اگر نورزیدی
جبرئیل از حیا بلرزیدی
سیرت داد را چو دد کردند
با چنین نیکمرد بد کردند
راستی از میانه بربودند
بیکرانه کژی بیفزودند
شامیانی که شوم پی بودند
اهل آزرم و شرم کی بودند
شوری اندر جهان پدید آمد
قفلشان بسته بیکلید آمد
عقل اگر چند صاحب روزیست
گفت یارب چه بینمک شوریست
عقل کانجا رسید سر بنهد
روح کانجا رسید پر بنهد
عقل کانجا رسد چنان باشد
کیست عثمان که با زبان باشد
عین ایمان که بود جز عثمان
حجت این کالحیا منالایمان
دست مشاطهٔ پسندیده
کُحل شرمش کشیده در دیده
دایم از شرم صدر پیغمبر
ژاله و لاله با رخش همبر
شرم او را خدای کرده قبول
شده خشنود ازو خدا و رسول
مدد از خلق جشن عشرت را
عدّت از مال جیش عُسرت را
از پی ساز مصطفی شب و روز
بوده منفق کف و منافق سوز
به دل و عدل سرو آزادش
به دو چشم و چراغ دامادش
کرده در کار ملک و ملّت و ملک
درّ قران کشیده اندر سلک
دل و جان را عقیدهٔ عثمان
ساخته دُرج مصحف قرآن
سیرت و خلق او مؤکّد حلم
خرد و جان او مؤیّدِ علم
علم تنزیل مر ورا حاصل
دل او سرِّ وحی را حامل
صورتش خوب و نیّتش کامل
قابل صدق و عالم عامل
عاشق ذکر او لئیم و ظریف
جود او نکتهٔ وضیع و شریف
هم ز اسلاف مهتر آمده او
در کنارِ شرف برآمده او
دل و چشمش ز شوق در محراب
چشمهٔ آفتاب و چشمهٔ آب
در قرائت همه ثنا و ثبات
با قرابت همه حیا و حیات
بذل او پشتِ ملّت نبوی
شرم او روی دولت اموی
دل او با نبی موافق بود
نور جانش چو صبح صادق بود
شرم او کارساز خویشاوند
گرچه بد برد ازو رحم پیوند
شوخ چشمی زیان ایمانست
شرمِ دیده زبان ایمانست
در دویی عقل راست پیچاپیچ
چشم ایمان دویی نبیند هیچ
قابل آمد چو آینهٔ ایمان
پیش او بد همان و نیک همان
عقل جز نقد خیر و شر نکند
ورنه توحید بد بتر نکند
بد و نیک از درون چو برگیرد
دیو را چون فرشته بپذیرد
نه ز توحید بل ز شرک و شکیست
که به نزد تو دین و کفر یکیست
چشم افعی چو کرد علّت کور
پیش چشمش چه زمرد و چه بلور
ذل همان چاشنیشناس که عزّ
کایچ باطل نکرد حق هرگز
روی آیینه را که نبوَد زنگ
زنگ نپذیرد و نگیرد رنگ
هیچ کج هیچ راست نپذیرد
راست کج را به راست برگیرد
فتنهای را که خاست در قصبهش
از ذوالارحام بود و از عصبهش
آن نه زو بود فتنه و کینه
زشت زنگی بود نه آئینه
خلق را آنچه عالی اندخسند
شرم و ایمانش عذرخواه بسند
خلق عالم هرآنکه نیک و بدند
همه در جستن هوای خودند
او همه نیک بود و نیک یافت
سوی یاران خویشتن بشتافت
آن جهان را بر این جهان بگزید
زانکه خود نیک بود نیکی دید
وای آنکس که سعی در خونش
کرد و این خواست رای ملعونش
زان چنان خون که خصم از وی تاخت
فسیکفیکهم خلوقی ساخت
سرِ او عمرو عاص داد به باد
سرّ او پیش دشمنان بنهاد
او ذوالارحام را گرامی کرد
طلب مهر و نیکنامی کرد
از دل خود نگه بدیشان کرد
تکیه بر اصل آب و گِلشان کرد
دل صادق بسان آینهایست
رازها بیش او معاینهایست
دشمنان را چو خویشتن پنداشت
بیغش و بیغل از محن پنداشت
بود وی با محمّدِ بوبکر
همچو بوبکر بیبد و بیمکر
بُد گرامی بسان فرزندش
عالیه خویش کرد و پیوندش
آنکه بوبکر را چو جان بودی
کی به فرزند او زیان بودی
دشمنان ساختند غایلهها
تا پدید آورند حایلهها
هرکه او بدگرست و بدکار است
گرچه زندهست کم ز مردار است
بدگری کار هیچ عاقل نیست
دل که پر غایلهست آن دل نیست
خالق ما که فرد و قهارست
از حقود و حسود بیزار است
آفرین خدای عزّ و جل
باد بر وی به اوّل و آخر
بعد با عمرو حیدر کرّار
گشت بر شرع مصطفی سالار
ای سنایی به قوّت ایمان
مدح حیدر بگو پس از عثمان
با مدیحش مدایح مطلق
زهق الباطل است و جاء الحق
بخش ۲۲ - در عدل وی رضیاللّٰه عنه: عدل او بود با قضا همبربخش ۲۴ - ستایش امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب علیهالسّلام: ذکر زوجالبتول و ابن عم الرسول ابیالحسن والحسین المبارز الکرّار غیرالفرّار غالب الجیش العرمرم الجرّار سیدالمهاجرین والانصار، قال النّبی من احبّ علیّاً فقد استمسک بالعروة الوثقی الذی انزلاللّٰه تعالی فی شأنه: انما ولیکم اللّٰه و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمونالصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون، و قالاللّٰه تعالی: و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیراً و قال علیهالسلام یا علی انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لانبی بعدی، و قال صلیاللّٰه علیه و سلم: اللهم و الِ من والاه و عادِ من عاداه و انصر من نصره واخذل من خذله: و قال: من کنت مولاه فعلی مولاه، و قال جابربن عبداللّٰه الانصاری رضیاللّٰه عنهما: دخلت عایشة رضیاللّٰه عنها و هن ابیها علیالنبی صلیاللّٰه علیه و سلم فقال یا عایشة ما تقولین فیامیرالمؤمنین علیبن ابیطالب صلواةاللّٰه علیه فاطرقت ملیاثم رفعت راسها فقالت بیتین:
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ذکر الشهید القتیل المظلوم ابی عمر عثمانبن عفان ذیالنورین المکرم فیالمنزلین ختن رسولاللّٰه صلیاللّٰه علیه و سلّم باثنتین ام کلثوم و رقیة المبارکتین الکریمتین جامع القرآن الشاهد یومالتقی الجمعان الذی انزلاللّٰه سبحانه و تعالی فی شانه: امّن هو قانت آناء اللیل ساجدا و قائما یحذر الآخرة و یرجو رحمة ربّه، و قال النبی صلیاللّٰه علیه و سلّم فی حقه: عینالایمان عثمانبن عفان مجهز جیشالعسرة، و قال ایضاً صلواتاللّٰه و سلامه علیه حکایة عناللّٰه تعالی: استحییت من عثمانبن عفان، و قال الحیاء من الایمان و عثمان عین الحیاء، و قال علیهالسّلام انا مدینة الحیاء و عثمان بابها.
هوش مصنوعی: در مورد شهید مظلوم ابیعمر عثمان بن عفان، معروف به ذیالنورین، صحبت میشود که به خاطر مقام والایش در دو منزلت، نزد رسولالله صلیاللهعلیهوآله، مورد احترام قرار دارد. او با دو دختر رسولالله، امکلثوم و رقیه، ازدواج کرده و حافظ قرآن بوده است. او در روزی که دو لشکر با هم روبهرو شدند، حضور داشته و دربارهاش این آیه از قرآن نازل شده که آیا کسی که در نیمههای شب نماز میخواند و به آخرت امیدوار است، مانند کسی است که چنین نیست؟ پیامبر صلیاللهعلیهوآله درباره او فرمودهاند که او چشمه ایمان است و در زمانی که مسلمانان در شرایط سختی بودند، او حمایتهای زیادی انجام داده است. همچنین، پیامبر به حیا و عفت او اشاره کرده و فرمودند که از عثمان حیا میکند و در نهایت گفتهاند که من شهر حیا هستم و عثمان دروازه آن است.
گاه با عمر کرده نقص پدید
چون به حیدر رسید خود نرسید
هوش مصنوعی: گاهی اوقات در زندگی نقصهایی به وجود میآید، اما زمانی که به مقام یا شخصیت والایی مثل حیدر (علی) میرسیم، دیگر آن نقصها اهمیت خود را از دست میدهند.
آنکه بر جای مصطفی بنشست
بر لبش شرم راه خطبه ببست
هوش مصنوعی: کسیکه در جایگاه پیامبر نشسته است، بر لبش شرم و حیایی وجود دارد که مانع از بیان سخنرانی میشود.
آن ز لکنت نبود بود از شرم
زانکه دانست جانش را آزرم
هوش مصنوعی: او به خاطر شرم و حیا، از گفتن مطلبی که در دل داشت، لکنت میکرد، زیرا میدانست که جانش از آن موضوع خجالت میکشد.
چه عجب داری ار فگند سپر
شرم عثمان ز رعب پیغمبر
هوش مصنوعی: شگفتا از تو اگر سپر عفت عثمان به خاطر ترس از پیامبر، در هم بشکند.
زانکه بُد جای احمد مرسل
از پی وعظ و از طریق مثل
هوش مصنوعی: زیرا که جایگاه احمد مرسل، به دنبال آموزش و از مسیر مثالها قرار دارد.
گر رسد عقل سر در اندازد
ور رسد روح مایه دربازد
هوش مصنوعی: اگر عقل به انسان برسد، او سرش را پایین میاندازد و متواضع میشود، اما اگر روح به او برسد، زمینه را برای بروز استعدادها و تواناییها فراهم میکند.
زانکه پیش وی از مهان جهان
نطق چون قطن گشت پنبه دهان
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی در حضور او (معشوق یا شخصیت مهم) از بزرگان و اهل فن سخن میگوییم، گفتار ما همچون پنبهای میشود که در مقابل او رنگ میبازد و بیاثر میگردد. بدین ترتیب، در برابر مقام و عظمت او، سخنان ما بیاهمیت و سست به نظر میرسند.
گفت عثمان چو بسته شد راهش
بگشاد از میان جان آهش
هوش مصنوعی: عثمان گفت وقتی که راهش بسته شد، با آهی از دلش، راه تازهای برایش گشوده شد.
که مرا بر مقام پیغمبر
بی وی از عیش مرگ نیکوتر
هوش مصنوعی: اگر در مقام پیامبری باشم و یار و حامی نداشته باشم، زندگی در حال مرگ برایم بهتر است.
گشت ایمن ره ممالک از او
سر به بر درکشد ملایک ازو
هوش مصنوعی: مناطق کشورهای مختلف به واسطهی او به آرامش میرسند و فرشتگان از وجود او سر بلند میکنند.
شرم و حلم و سخا شمایل او
هر سه ظاهر شد از مخایل او
هوش مصنوعی: شرم، صبوری و بزرگواری از صفات او به خوبی نمایان شده است.
این سه خصلت اصول را بنیاد
به دو دختر رسول را داماد
هوش مصنوعی: این جمله به ویژگیهایی اشاره دارد که به عنوان اصول اساسی شناخته میشوند و به دختران پیامبر مربوط میشود، که در واقع به اهمیت این خصلتها در رابطه با این دختران اشاره دارد. به عبارتی، این ویژگیها پایه و اساس روابط و مسائل مهم هستند.
شد اقارب نواز درگه او
وآن اقارب عقاربِ ره او
هوش مصنوعی: درگاه او برای برخی مانند نوازشگر است، در حالی که برای دیگران همچون مارهای زهرآگین است.
شربت غم چو جان او بچشید
آن ستم از بنیامیّه کشید
هوش مصنوعی: شربت غم، جان او را آزار داد و آن ستم که به او وارد شد، از جانب بنیامیه بود.
تخم سدره اگر نورزیدی
جبرئیل از حیا بلرزیدی
هوش مصنوعی: اگر تخم درخت سدره را نکاری، جبرئیل (فرشته وحی) از شرم و حیا به لرزه میافتد.
سیرت داد را چو دد کردند
با چنین نیکمرد بد کردند
هوش مصنوعی: اگر سیرت داد را مانند وحشیها تغییر دهند، به خوبی یک انسان شایسته ظلم کردهاند.
راستی از میانه بربودند
بیکرانه کژی بیفزودند
هوش مصنوعی: واقعیت این است که در میانه راه، چیزی را گرفتند و در عوض، بیپایانی از بیهدفی و انحراف را به وجود آوردند.
شامیانی که شوم پی بودند
اهل آزرم و شرم کی بودند
هوش مصنوعی: آنهایی که در شب روحی با یکدیگر هستند، آیا میتوانند دارای شرافت و افتخار باشند؟
شوری اندر جهان پدید آمد
قفلشان بسته بیکلید آمد
هوش مصنوعی: در دنیا شوری به وجود آمده است و رازهای آنها که قفل شده بودند، بدون نیاز به کلید آشکار شده است.
عقل اگر چند صاحب روزیست
گفت یارب چه بینمک شوریست
هوش مصنوعی: عقل هرچند که روزیدهندهای دارد، اما ای خدا! چه بیمزه است این شور و حال!
عقل کانجا رسید سر بنهد
روح کانجا رسید پر بنهد
هوش مصنوعی: عقل زمانی به کمال میرسد که انسان به معنای واقعی خود پی ببرد و روح وقتی به اوج خود میرسد که از قید و بندهای دنیوی آزاد شود.
عقل کانجا رسد چنان باشد
کیست عثمان که با زبان باشد
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در جایی که عقل و خرد به بنبست میرسند، دیگر کسی نمیتواند به درستی گفتگو کند یا دلیل بیاورد. به بیان دیگر، وقتی عقل پاسخگو نیست، کلام هم از ارزش میافتد.
عین ایمان که بود جز عثمان
حجت این کالحیا منالایمان
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که ایمان همانند ویژگیها و فضایل خاص عثمان است که او را به یک حجت و دلیل معتبر تبدیل میکند. انگار که زندگی و حیات او نیز خود نشانی از ایمان واقعی است.
دست مشاطهٔ پسندیده
کُحل شرمش کشیده در دیده
هوش مصنوعی: دست آرایشگری که موردپسند است، کحل زیبایی را با شرم به چشم کشیده است.
دایم از شرم صدر پیغمبر
ژاله و لاله با رخش همبر
هوش مصنوعی: هرگز از شرم صدای پیامبر، گلهای زیبای ژاله و لاله به خاطر چهرهاش در بدبختی قرار دارند.
شرم او را خدای کرده قبول
شده خشنود ازو خدا و رسول
هوش مصنوعی: خدا به او شرم و حیا داده است، به طوری که او در نظر خدا و پیامبر محبوب و مورد رضایت است.
مدد از خلق جشن عشرت را
عدّت از مال جیش عُسرت را
هوش مصنوعی: در این بیت، گفته میشود که کمک و یاری از مردم باعث برپا شدن جشن و خوشی میشود، در حالی که اندوخته و ثروت میتواند به راحتی و رفاه در زندگی کمک کند. به عبارتی، ارتباطات اجتماعی و منابع مالی هر دو در ایجاد شادی و آسایش اهمیت دارند.
از پی ساز مصطفی شب و روز
بوده منفق کف و منافق سوز
هوش مصنوعی: من همیشه در پی کمک به پیامبر (مصطفی) بودهام، شب و روز تلاش کردهام و با این کارم افراد ریاکار را خشمگین کردهام.
به دل و عدل سرو آزادش
به دو چشم و چراغ دامادش
هوش مصنوعی: دل آزاد و خوشنفس، همچون سروی سرسبز، به همراه نگاهی روشن و پرنور، شبیه چشمهای دامادی که در آستانهی ازدواج است.
کرده در کار ملک و ملّت و ملک
درّ قران کشیده اندر سلک
هوش مصنوعی: در امور کشور و ملت، مانند درّ درخشان قرآن، عمل کرد.
دل و جان را عقیدهٔ عثمان
ساخته دُرج مصحف قرآن
هوش مصنوعی: دل و جان به وسیلهٔ عقاید عثمان، مانند نوشتههایی در قرآن است.
سیرت و خلق او مؤکّد حلم
خرد و جان او مؤیّدِ علم
هوش مصنوعی: شخصیت و روش او نشاندهندهی صبر و بردباری است، و روح و جان او به علم و دانش مجهز است.
علم تنزیل مر ورا حاصل
دل او سرِّ وحی را حامل
هوش مصنوعی: دانش فرود آمدن وحی را دارد و دل او حامل راز وحی است.
صورتش خوب و نیّتش کامل
قابل صدق و عالم عامل
هوش مصنوعی: ظاهر او زیباست و نیتش پاک و خالص، او فردی راستگو و دانا است که در عمل نیز به علم خود پایبند است.
عاشق ذکر او لئیم و ظریف
جود او نکتهٔ وضیع و شریف
هوش مصنوعی: عاشق یاد و نام او، انسانی پست و در عین حال با ظرافت و نیکو، نکتهای ساده و در عین حال با ارزش را بیان میکند.
هم ز اسلاف مهتر آمده او
در کنارِ شرف برآمده او
هوش مصنوعی: او از نیاکان بزرگ خود به ارث برده است و همواره در کنار افتخار و بزرگی قرار دارد.
دل و چشمش ز شوق در محراب
چشمهٔ آفتاب و چشمهٔ آب
هوش مصنوعی: دل و چشمانش به خاطر شادی و شوق، در جایگاه نیایش به سراغ نور خورشید و جریان آب میروند.
در قرائت همه ثنا و ثبات
با قرابت همه حیا و حیات
هوش مصنوعی: در هر خوانش و بیان، شکوه و پایندگی وجود دارد و در نزدیکی، همه عفت و زندگی نمایان است.
بذل او پشتِ ملّت نبوی
شرم او روی دولت اموی
هوش مصنوعی: این بیت به این موضوع اشاره دارد که بخشش و صداقت پیامبر اسلام به ملت و مردم او نسبت به یکدیگر بسیار ارزشمند و محترم است، در حالی که امویان به خاطر جاهطلبی و قدرتطلبی خود، شرم و حیا را از دست دادهاند و بیشتر به حفظ دولت خود اهمیت میدهند.
دل او با نبی موافق بود
نور جانش چو صبح صادق بود
هوش مصنوعی: دل او با پیامبر هماهنگ و همراستا بود و نور جانش مانند صبح صادق درخشان و روشن بود.
شرم او کارساز خویشاوند
گرچه بد برد ازو رحم پیوند
هوش مصنوعی: شرم و حیا میتواند در روابط خانوادگی تأثیرگذار باشد حتی اگر رابطهها به هم نزدیک نباشند، اما گاه این احساسات باعث میشود که انسان از برخی کارها دوری کند.
شوخ چشمی زیان ایمانست
شرمِ دیده زبان ایمانست
هوش مصنوعی: شوخی و شیطنت در نگاه، به ایمان آسیب میزند و شرم و خجالت در برابر نگاهها، نشانهای از ایمان است.
در دویی عقل راست پیچاپیچ
چشم ایمان دویی نبیند هیچ
هوش مصنوعی: در اینجا به این نکته اشاره میشود که عقل، واقعیتها را به طور مستقیمی درک نمیکند و ممکن است برداشتهای پیچیدهای از آن داشته باشد. اما ایمان، که گاهی فراتر از عقل عمل میکند، نمیتواند دوگانگی و تردید را ببیند. به عبارت دیگر، فردی که به ایمان قوی باور دارد، از زوایای پیچیده و متناقض دور میشود و به حقیقتی واحد دست مییابد.
قابل آمد چو آینهٔ ایمان
پیش او بد همان و نیک همان
هوش مصنوعی: وقتی که ایمان فرد به زیبایی خود را نشان میدهد، او همانگونه که هست، نیکو و جذاب به نظر میرسد.
عقل جز نقد خیر و شر نکند
ورنه توحید بد بتر نکند
هوش مصنوعی: عقل فقط میتواند خوبی و بدی را بررسی کند، در غیر این صورت، اگر به وحدت بپردازد، نتیجهاش بدتر خواهد بود.
بد و نیک از درون چو برگیرد
دیو را چون فرشته بپذیرد
هوش مصنوعی: انسانها وقتی به درونیات خود دست یابند، میتوانند با دیوهای درون خود روبرو شوند و در عوض، خصلتهای نیک و مثبت را در خود پرورش دهند و بپذیرند.
نه ز توحید بل ز شرک و شکیست
که به نزد تو دین و کفر یکیست
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که نه تنها ایمان به یکتایی خداوند بلکه مشاهدة شک و چندگانگی نیز ممکن است در نزد شما به یک اندازه اهمیت داشته باشد. در حقیقت، در دیدگاه شما، دین و غیر دین در یک سطح قرار دارند و تفاوتی میان آنها نیست.
چشم افعی چو کرد علّت کور
پیش چشمش چه زمرد و چه بلور
هوش مصنوعی: وقتی چشم افعی به دلیلی کور شود، دیگر برایش فرقی نمیکند که چه چیزهایی در برابرش هستند؛ چه سنگهای قیمتی مانند زمرد و یا بلور، همه بیمعنی میشوند.
ذل همان چاشنیشناس که عزّ
کایچ باطل نکرد حق هرگز
هوش مصنوعی: ذل با عز در تضاد است؛ به این معنا که کسی که به درستی و حقیقت آگاه است، نمیگذارد که باطل و نابرابری بر حق غلبه کند. در واقع، شناخت و درک درست از حقیقت موجب میشود که به راحتی نتوان حق را زیر سوال برد.
روی آیینه را که نبوَد زنگ
زنگ نپذیرد و نگیرد رنگ
هوش مصنوعی: اگر روی آینه تمیز باشد، زنگ نمیزند و رنگ نمیگیرد.
هیچ کج هیچ راست نپذیرد
راست کج را به راست برگیرد
هوش مصنوعی: هیچ جا حقی برای باطل پذیرفته نمیشود و باطل نمیتواند حق را به خود بگیرد.
فتنهای را که خاست در قصبهش
از ذوالارحام بود و از عصبهش
هوش مصنوعی: فتنهای که در آن منطقه به وجود آمد، ناشی از روابط نزدیک خانوادگی و همخونی افراد بود.
آن نه زو بود فتنه و کینه
زشت زنگی بود نه آئینه
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که آن فرد نه از خود زشتی و کینه به نمایش میگذارد، بلکه رفتار یا ویژگیهایش برآمده از وجودش است، مانند زنگار که به خاطر کثیفی است و نه به خاطر بازتابی از یک آینه.
خلق را آنچه عالی اندخسند
شرم و ایمانش عذرخواه بسند
هوش مصنوعی: مردم با داشتن صفات عالی، از شرم و ایمان خود عذرخواهی میکنند و خود را پایینتر میدانند.
خلق عالم هرآنکه نیک و بدند
همه در جستن هوای خودند
هوش مصنوعی: موجودات جهان، چه خوب و چه بد، همگی در تلاشند تا به خواستههای خود برسند.
او همه نیک بود و نیک یافت
سوی یاران خویشتن بشتافت
هوش مصنوعی: او فردی نیکو و خوب بود و به سرعت به سمت دوستانش رفت.
آن جهان را بر این جهان بگزید
زانکه خود نیک بود نیکی دید
هوش مصنوعی: او دنیای آنجا را بر این دنیا ترجیح داد، زیرا خود نیکو بود و نیکی را دید.
وای آنکس که سعی در خونش
کرد و این خواست رای ملعونش
هوش مصنوعی: آه بر آن کسی که به دنبال خون اوست و این خواسته نتیجهی شوم اوست.
زان چنان خون که خصم از وی تاخت
فسیکفیکهم خلوقی ساخت
هوش مصنوعی: از آن خون، که دشمنان به خاطر آن به شدت حمله کردند، نتیجهای به وجود آمد که او را به شخصیت و خلق و خویی جدید تبدیل کرد.
سرِ او عمرو عاص داد به باد
سرّ او پیش دشمنان بنهاد
هوش مصنوعی: سر عمرو عاص را به باد داد، یعنی راز او را در معرض خطر قرار داد و به دشمنان فاش کرد.
او ذوالارحام را گرامی کرد
طلب مهر و نیکنامی کرد
هوش مصنوعی: او کسانی که از یک خویشاوندی نزدیک برخوردارند را محترم شمرد و به دنبال محبت و شهرت نیکو رفت.
از دل خود نگه بدیشان کرد
تکیه بر اصل آب و گِلشان کرد
هوش مصنوعی: از دل خود به آنها نگاه کرد و بر بنیان طبیعت و جوهرشان تکیه زد.
دل صادق بسان آینهایست
رازها بیش او معاینهایست
هوش مصنوعی: دل صادق مانند یک آینه است که رازها و اسرار زیادی را درون خود دارد و این دل، به نوعی به بررسی و بازشناسی این رازها میپردازد.
دشمنان را چو خویشتن پنداشت
بیغش و بیغل از محن پنداشت
هوش مصنوعی: دشمنان را مانند خود میبیند و از روی صداقت و بدون فریب، مشکلات را به حساب آنها نمیگذارد.
بود وی با محمّدِ بوبکر
همچو بوبکر بیبد و بیمکر
هوش مصنوعی: او مانند ابوبکر، در کنار محمد است و از هرگونه نیرنگ و فریب دور است.
بُد گرامی بسان فرزندش
عالیه خویش کرد و پیوندش
هوش مصنوعی: او عزیزش را مثل فرزند خود مورد محبت و احترام قرار داد و به او پیوندی نزدیک برقرار کرد.
آنکه بوبکر را چو جان بودی
کی به فرزند او زیان بودی
هوش مصنوعی: کسی که بوبکر را مانند جان خود عزیز داشت، چگونه میتوانست به فرزند او آسیب برساند؟
دشمنان ساختند غایلهها
تا پدید آورند حایلهها
هوش مصنوعی: دشمنان از ایجاد مشکلات و بحرانها بهرهبرداری میکنند تا بتوانند به اهداف خود برسند و بهانههایی فراهم کنند.
هرکه او بدگرست و بدکار است
گرچه زندهست کم ز مردار است
هوش مصنوعی: هرکس که بدنام و بدرفتار باشد، هرچند که به ظاهر زنده است، از مرده کمتر نیست.
بدگری کار هیچ عاقل نیست
دل که پر غایلهست آن دل نیست
هوش مصنوعی: هیچ عاقل و خردمندی نباید در کارهای بد و نادرست وارد شود، چون دلی که پر از آشوب و اختلال است، دل حقیقی و راحتی نیست.
خالق ما که فرد و قهارست
از حقود و حسود بیزار است
هوش مصنوعی: خالق ما که تنها و تواناست، از نیرنگ و حسادت دوری میکند.
آفرین خدای عزّ و جل
باد بر وی به اوّل و آخر
هوش مصنوعی: ستایش خاص خداوند بزرگ بر او که در آغاز و در پایان همه چیز مورد ستایش قرار دارد.
بعد با عمرو حیدر کرّار
گشت بر شرع مصطفی سالار
هوش مصنوعی: پس از آن، عمرو و حیدر کرّار به پیروی از شریعت پیامبر (ص) پیش رفتند.
ای سنایی به قوّت ایمان
مدح حیدر بگو پس از عثمان
هوش مصنوعی: ای سنایی، به خاطر ایمان قویات، بعد از عثمان دربارهی حیدر (علی) ستایش کن.
با مدیحش مدایح مطلق
زهق الباطل است و جاء الحق
هوش مصنوعی: با ستایش او، تمامی وداعها و باطلها از بین میروند و حقیقت نمایان میشود.