گنجور

بخش ۲۲ - در عدل وی رضی‌اللّٰه عنه

عدل او بود با قضا همبر
حکم او بود تیز رو چو قدر
بیشه بر گور کرد همچو حرم
تله بر مرغ کرده همچو ارم
کرده از امر او به دستوری
از همه ناپسندها دوری
کرده از عدل او به دل سوزی
گرگ با جان میش خوش پوزی
بر بزرگان چو حکم دین راندی
چرخ بر حکمش آفرین خواندی
زَهرهٔ او به روز رستاخیز
بوده چون زُهره خرّمی انگیز
بوده در زیر نور پیش از نشر
عدل او بابت ترازوی حشر
کرده کم بیش شمسی و قمری
متساوی خلافت عمری
عجم و شام را به پاس و ز داد
چون دل و دست خویشتن بگشاد
بوده جانش معانی انصاف
مایه و پایه‌اش نبوده گزاف
حبذّا عدل او و شوکت او
خرّما روزگار دولت او
به صلابت گشاده شام و عجم
بستد از روم حمل زرّ و درم
سعد وقاص و عمرو معدی را
آن دو آزاده و آن دو هادی را
به عجم هر دو را فرستاده
بدل ظلم دادها داده
در نهاوند چون قوی شد حرب
کفر و اسلام در شده در ضرب
او به فرط کیاست از سرِ درد
آنچنان خدعه را به جای آورد
حیلت کافران بدید از دور
از فراست بدان دل پر نور
روز آدینه بر سرِ منبر
گفت یا ساریه ز خصم حذر
الجبل الجبل که لشکر کفر
حیله کرده‌ست حیله بر درِ کفر
سعدِ وقّاص لفظ او بشنید
وان کمینگاه کفر جمله بدید
کوه بشکافت و سعد و عمرو آواز
بشنیدند و فاش گشت آن راز
زان کمینگاهشان شدند آگاه
بازگشتند از آن مضیق سپاه
کافران زان سبب شکسته شدند
هم به بد کشته زار و بسته شدند
مختصر کردم این مناقب را
بهر آن روی و رای ثاقب را
به دو حرف از برای یک ایجاز
سه سخن گویم از زبان نیاز
به عمر گشت عمر ملک دراز
به عمر شد درِ شریعت باز
از عمر یافت دین بها و شرف
اینت دین را شده گزیده خلف
پیش دین بود چون سپر عمّر
بود در شرع راهبر عمّر
روز محشر دو چشم او روشن
به خدا و رسول و عدل و سنن
صد ترحّم زما در این ساعت
بر روانش رسان پر از طاعت
ملک را در امان و در ایمان
بوده فرزند عدل او عثمان
دین بدو بود شاد و با تمکین
وز وفاتش فزود رونق دین
هرچه از لفظ و فضل با عمرست
سنّت محض و منّت امر است
بخش ۲۱ - ستایش امیرالمؤمنین عمر الفاروق رضی اللّٰه عنه: ذکر امیرالمؤمنین ابی حفض عمربن الخطاب المذکور بأفضل الخطاب الحاوی للثواب الماحی للعقاب الذی فرق بین الحق و الباطل و القتیل و القاتل الذی انزل اللّٰه تعالی فی شأنه: یا ایها النبی حسبک اللّٰه و من اتبعک من المؤمنین یعنی عمر رضی اللّٰه عنه و قال النبی صلّی اللّٰه علیه و سلم: عمر سراج اهل الجنة و لو کان بعدی نبیّاً لکان عمر، و قال علیه‌السلام: ان الشیطان لیفرّ من ظل عمر، من احب عمر امن الخطر من احب عمر فقد اوضح الطریق، و قال: انا مدینة العدل و عمر بابها.بخش ۲۳ - ستایش امیرالمؤمنین عثمان رضی‌اللّٰه عنه: ذکر الشهید القتیل المظلوم ابی عمر عثمان‌بن عفان ذی‌النورین المکرم فی‌المنزلین ختن رسول‌اللّٰه صلی‌اللّٰه علیه‌ و سلّم باثنتین ام کلثوم و رقیة المبارکتین الکریمتین جامع القرآن الشاهد یوم‌التقی الجمعان الذی انزل‌اللّٰه سبحانه و تعالی فی شانه: امّن هو قانت آناء اللیل ساجدا و قائما یحذر الآخرة و یرجو رحمة ربّه، و قال النبی صلی‌اللّٰه علیه و سلّم فی حقه: عین‌الایمان عثمان‌بن عفان مجهز جیش‌العسرة، و قال ایضاً صلوات‌اللّٰه و سلامه علیه حکایة عن‌اللّٰه تعالی: استحییت من عثمان‌بن عفان، و قال الحیاء من الایمان و عثمان عین الحیاء، و قال علیه‌السّلام انا مدینة الحیاء و عثمان بابها.

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عدل او بود با قضا همبر
حکم او بود تیز رو چو قدر
هوش مصنوعی: عدالت او با سرنوشت هماهنگ است و فرمان او سریع و قاطع مانند قدر (سرنوشت) است.
بیشه بر گور کرد همچو حرم
تله بر مرغ کرده همچو ارم
هوش مصنوعی: درختان و گیاهان در کنار گور مانند یک مکان مقدس و باشکوه به وجود آمده‌اند، و تله‌ای برای پرندگان مثل یک باغ زیبا و دلنشین ساخته شده است.
کرده از امر او به دستوری
از همه ناپسندها دوری
هوش مصنوعی: با پیروی از دستورات او، از تمامی ناپسندها فاصله گرفته است.
کرده از عدل او به دل سوزی
گرگ با جان میش خوش پوزی
هوش مصنوعی: با عدالت او دل گرگ به خاطر جان میش می‌سوزد و احساساتی می‌شود.
بر بزرگان چو حکم دین راندی
چرخ بر حکمش آفرین خواندی
هوش مصنوعی: زمانی که تو بر بزرگان فرمان می‌فرستی، چرخ روزگار نیز بر همان فرمان تو تأکید می‌کند و به آن احترام می‌گذارد.
زَهرهٔ او به روز رستاخیز
بوده چون زُهره خرّمی انگیز
هوش مصنوعی: زیبایی او در روز قیامت همچون زیبایی زهره (سیاره زهره) است که نشاط و شادابی به همراه دارد.
بوده در زیر نور پیش از نشر
عدل او بابت ترازوی حشر
هوش مصنوعی: پیش از فرارسیدن روز حساب و برپایی عدالت الهی، همه چیز در نور الهی وجود داشته و مورد سنجش قرار می‌گیرد.
کرده کم بیش شمسی و قمری
متساوی خلافت عمری
هوش مصنوعی: شکستگی و ظاهری که در خلافت عمر وجود دارد، چه در اندازه و چه در ویژگی‌هایش، شبیه به حرکت‌های خورشید و ماه است.
عجم و شام را به پاس و ز داد
چون دل و دست خویشتن بگشاد
هوش مصنوعی: عجم و شام را به خاطر پاسداری و دفاع، همانند دل و دست خود آزاد کرد.
بوده جانش معانی انصاف
مایه و پایه‌اش نبوده گزاف
هوش مصنوعی: روح او پر از معانی است و انصاف برای او اهمیت زیادی دارد و این ویژگی‌ها تصادفی یا بی‌مقدمه نیستند.
حبذّا عدل او و شوکت او
خرّما روزگار دولت او
هوش مصنوعی: ای کاش عدالت و قدرت او در روزگار حکومتش پایدار بماند و همه به خوشی زندگی کنند.
به صلابت گشاده شام و عجم
بستد از روم حمل زرّ و درم
هوش مصنوعی: شام و سرزمین عجم با قدرت و استواری خود باعث شدند که روم از حمل و نقل طلا و نقره بی‌نصیب بماند.
سعد وقاص و عمرو معدی را
آن دو آزاده و آن دو هادی را
هوش مصنوعی: سعد وقاص و عمرو معدی، دو فرد آزاده و راهنمایی هستند که در تاریخ به خاطر ویژگی‌های برجسته‌شان شناخته می‌شوند.
به عجم هر دو را فرستاده
بدل ظلم دادها داده
هوش مصنوعی: دو نفر را به سرزمین عجم فرستادند تا به خاطر ظلمی که انجام شده بود، مجازات شوند.
در نهاوند چون قوی شد حرب
کفر و اسلام در شده در ضرب
هوش مصنوعی: در نهاوند، وقتی که جنگ بین کفر و اسلام شدت گرفت، در زمین جدال و نبردی بزرگ به وقوع پیوست.
او به فرط کیاست از سرِ درد
آنچنان خدعه را به جای آورد
هوش مصنوعی: او به خاطر هوشیاری و زیرکی‌اش، از عمق درد و رنج خود، نقشه‌ای چنان زیرکانه کشید که همه را فریب داد.
حیلت کافران بدید از دور
از فراست بدان دل پر نور
هوش مصنوعی: دور از حقیقت و درک، نقشه‌ کشی کافران را دیدم؛ ولی به دل روشن و آگاهی‌ام اعتماد کردم.
روز آدینه بر سرِ منبر
گفت یا ساریه ز خصم حذر
هوش مصنوعی: در روز جمعه، بر روی منبر، به مردم گفت که از دشمنان باید دوری کرد.
الجبل الجبل که لشکر کفر
حیله کرده‌ست حیله بر درِ کفر
هوش مصنوعی: کوه سرسخت و قوی است که لشکر کفر نقشه‌ای کشیده و چاره‌ای اندیشیده است، اما این نقشه فقط در برابر دروازه کفر خواهد بود.
سعدِ وقّاص لفظ او بشنید
وان کمینگاه کفر جمله بدید
هوش مصنوعی: سعد وقاص سخنان او را شنید و همه دام‌های کفر را مشاهده کرد.
کوه بشکافت و سعد و عمرو آواز
بشنیدند و فاش گشت آن راز
هوش مصنوعی: کوه شکافته شد و سعد و عمرو صدای آن را شنیدند و آن راز به‌طور علنی فاش شد.
زان کمینگاهشان شدند آگاه
بازگشتند از آن مضیق سپاه
هوش مصنوعی: آنها از محل کمین دشمن مطلع شدند و پس از آن از منطقه تنگ و خطرناک عقب‌نشینی کردند.
کافران زان سبب شکسته شدند
هم به بد کشته زار و بسته شدند
هوش مصنوعی: کافران به همین دلیل از هم پاشیده و تسلیم شدند و به طور زشت و فلاکت‌بار به سرنوشتشان دچار شدند.
مختصر کردم این مناقب را
بهر آن روی و رای ثاقب را
هوش مصنوعی: من این ویژگی‌ها و فضائل را به اختصار بیان کردم تا دلایل و حکمت‌های روشنی را ارائه دهم.
به دو حرف از برای یک ایجاز
سه سخن گویم از زبان نیاز
هوش مصنوعی: با دو کلمه می‌خواهم به اختصار سه مطلب را از زبان درخواستی بیان کنم.
به عمر گشت عمر ملک دراز
به عمر شد درِ شریعت باز
هوش مصنوعی: به طول عمر حکومت، عمر طولانی می‌شود و به خاطر همین عمر، درِ شریعت نیز باز می‌شود.
از عمر یافت دین بها و شرف
اینت دین را شده گزیده خلف
هوش مصنوعی: از عمر تو گذشت و دین و شرافتت را از دست دادی، حالا این دین (ایمان) به دست چهره‌های برگزیده و بافضیلت شده است.
پیش دین بود چون سپر عمّر
بود در شرع راهبر عمّر
هوش مصنوعی: عمر مانند یک سپر است که در دین قرار دارد و در شرع، راهنما و هدایت‌کننده عمر انسان به شمار می‌رود.
روز محشر دو چشم او روشن
به خدا و رسول و عدل و سنن
هوش مصنوعی: در روز قیامت، چشمان او به روشنی خداوند، پیامبر و اصول عدالت و آداب زندگی می‌نگرد.
صد ترحّم زما در این ساعت
بر روانش رسان پر از طاعت
هوش مصنوعی: در این ساعت، صدها نیکی و دعای خیر بر روح او بفرستید که پر از اطاعت و بندگی است.
ملک را در امان و در ایمان
بوده فرزند عدل او عثمان
هوش مصنوعی: فرزند عدالت، عثمان، در حال حاضر در امنیت و ایمان برای پادشاهی در خدمت است.
دین بدو بود شاد و با تمکین
وز وفاتش فزود رونق دین
هوش مصنوعی: با ورود او به دین، زندگی شاداب و با عزت شد و پس از او، دین بیشتر رونق گرفت.
هرچه از لفظ و فضل با عمرست
سنّت محض و منّت امر است
هوش مصنوعی: هر چه در کلام و دانش به عمر وصل شود، تنها یک سنت خالص و نعمت الهی است.