برگردان به زبان ساده
ذکر زوجالبتول و ابن عم الرسول ابیالحسن والحسین المبارز الکرّار غیرالفرّار غالب الجیش العرمرم الجرّار سیدالمهاجرین والانصار، قال النّبی من احبّ علیّاً فقد استمسک بالعروة الوثقی الذی انزلاللّٰه تعالی فی شأنه: انما ولیکم اللّٰه و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمونالصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون، و قالاللّٰه تعالی: و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیراً و قال علیهالسلام یا علی انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لانبی بعدی، و قال صلیاللّٰه علیه و سلم: اللهم و الِ من والاه و عادِ من عاداه و انصر من نصره واخذل من خذله: و قال: من کنت مولاه فعلی مولاه، و قال جابربن عبداللّٰه الانصاری رضیاللّٰه عنهما: دخلت عایشة رضیاللّٰه عنها و هن ابیها علیالنبی صلیاللّٰه علیه و سلم فقال یا عایشة ما تقولین فیامیرالمؤمنین علیبن ابیطالب صلواةاللّٰه علیه فاطرقت ملیاثم رفعت راسها فقالت بیتین:
هوش مصنوعی: ذکر ویژگیهای علی بن ابیطالب، پسر عم رسول خدا و شوهر فاطمه، همچنین یکی از بزرگترین مجاهدان در راه خدا و همچنین سید مهاجران و انصار. پیامبر اسلام فرمودهاند که هر کس علی را دوست داشته باشد، به چنگ آن رشته محکم الهی چنگ زده است؛ رشتهای که خداوند دربارهاش نازل کرده است: «ولایت شما فقط از آن خدا و رسول او و مؤمنانی است که نماز را برپا میدارند و زکات میدهند در حالی که در حال رکوع هستند.» همچنین خداوند فرموده است که مؤمنان به محبت خداوند، طعام میدهند به مسکین، یتیم و اسیر. پیامبر اسلام همچنین فرمودند که علی مانند هارون برای موسی است، با این تفاوت که بعد از من پیامبری نخواهد بود. او دعا کرد که خداوند دوستدار کسی باشد که علی را دوست دارد و دشمن کسی باشد که با علی دشمنی کند. و همچنین فرمود: «هر کس من ولی او هستم، علی ولی اوست.» جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده که وقتی عایشه به همراه پدرش وارد نزد پیامبر شد، پیامبر از او درباره امیرالمؤمنین علی پرسید و عایشه با اندکی تردید سرش را بالا کرد و شعری را خواند.
اذا ما التبر حک علی المحک
تبین غشه من غیر شک
هوش مصنوعی: وقتی طلا در آزمایشگاه درست و حسابی مورد بررسی قرار گیرد، عیوب و ناخالصیهای آن به وضوح نمایان میشود و دیگر شکی در مورد آن نخواهد بود.
و فیناالغش والذهب المصفا
علی بیننا شبه المحک
هوش مصنوعی: در میان ما، حقایق و ارزشهای خالص وجود دارد که میان ما به روشنی مشخص است.
و قال النبی علیهالسلام انا مدینة العلم و علی بابها.
هوش مصنوعی: پیامبر فرمودند: من شهر علم هستم و علی دروازه آن است.
آن ز فضل آفت سرای فضول
آن علمدار و علمدار رسول
هوش مصنوعی: این شعر به شخصیت و ویژگیهای برجسته یک فرد اشاره دارد که به واسطهی فضیلتها و دانشش، منزلت والایی در جامعه دارد. او به عنوان راهنما و پیشرو در امور معنوی و اجتماعی شناخته میشود و به دلیل علم و صلاحیتش، دیگران به او اعتماد دارند.
آن سرافیل سرفراز از علم
ملکالموت دیو آز از حلم
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به توصیف فردی پرداخته که با دانشی برتر و خودباوری به نظر میرسد. او به نوعی در مواجهه با قدرت مرگ و مشکلات از خود صبر و بردباری نشان میدهد. این شخص به خوبی توانسته بر ترس و وحشت غالب آید و به نوعی تسلط بر اوضاع خود داشته باشد.
آن فدا کرده از ره تسلیم
هم پدر هم پسر چو ابراهیم
هوش مصنوعی: کسی که برای تسلیم شدن در برابر حقیقت، جان خود و عزیزترین افرادش را فدای این مسیر کرده است، مانند ابراهیم، هم پدر و هم پسر را فدای راه خود میکند.
آنکه در شرع تاج دین او بود
وآنکه تاراج کفر و کین او بود
هوش مصنوعی: آن کسی که در دین، مقام و جایگاه والایی دارد و آن کسی که در کفر و دشمنی، غارتگر و آسیبزننده است.
حکم تسلیم را خلیل به شرط
درگه شرع را وکیل به شرط
هوش مصنوعی: ابراهیم (خلیل) تنها زمانی به تسلیم در برابر فرمان الهی پرداخت که مطابق با قوانین الهی بود. در واقع، او از وکیل خود (شرع) خواسته که این امر را به شرطی که مورد تأیید او باشد، اجرا کند.
نشنیده ز مصطفی تأویل
گشته مکشوف بر دلش تنزیل
هوش مصنوعی: او از طرف پیامبر مصطفی (ص) حقایق را نشنیده است و آنچه بر دل او نازل شده، در واقع به تفسیر و فهم او تبدیل شده است.
مصطفی چشم روشن از رویش
شاد زهرا چو گشت وی شویش
هوش مصنوعی: مصطفی با دیدن چهره روشنی از زهرا شاد و خوشحال شد، زیرا او همسرش بود.
شرف چرخ تیز گرد او بود
در حدیث و حدید مرد او بود
هوش مصنوعی: شرافت و بزرگی چرخ گردون به روایت و داستان اوست و مردانگی و صداقت او در عمل و کارش نمایان است.
باغ سنّت به امر نو کرده
هرچه خود رسته بود خو کرده
هوش مصنوعی: باغی که به روش قدیمی ساخته شده، اکنون به دستور جدیدی تغییراتی را تجربه کرده و هر چه در آن رشد کرده، به آن عادت کرده است.
هرگز از خشم هیچ سر نبرید
جز به فرمان حسام بر نکشید
هوش مصنوعی: هرگز از سر خشم کسی را نکشید، مگر اینکه بر اساس دلایل منطقی و درست عمل کنید.
خیبر از تیغ او خراب شده
سرِ آبش همه سراب شده
هوش مصنوعی: خیبر به خاطر قدرت و شجاعت او ویران شده و حتی منبع آب آن نیز به طور غیرواقعی و توهمی نمایان شده است.
هرگز از بهر بدره و بَرده
خلق را خصم خویش ناکرده
هوش مصنوعی: هرگز به خاطر مال و ثروت به مردم آسیب نرسانده و با آنها دشمنی نکرده است.
هر عدو را که درفگند از پای
در زمان مالکش ببرد از جای
هوش مصنوعی: هر دشمنی که در زمان حاکمیت خود، قدرتش را از دست بدهد و نابود شود، از جایگاهش سقوط میکند.
وانکه را زد به ضرب دین آرای
نام بر دستش و زننده خدای
هوش مصنوعی: کسی که به ضربت دین، نام نیکو بر دست او نوشتند و خالق را در قلبش قرار داد.
نامش از نام یا مشتق بود
هرکجا رفت همرهش حق بود
هوش مصنوعی: هر جا که او میرفت، نامش همراهش بود و به نوعی نشاندهنده حقیقت او بود.
فخر از آل صخره بربوده
رستخیزی بنقد بنموده
هوش مصنوعی: افتخار از خاندان صخره گرفته شده و رستاخیزی به طور واضح نمایان شده است.
خواب و آرام مرّه و عنتر
کرده در مغز عقل زیر و زبر
هوش مصنوعی: خواب و آرامش، مانند مرّی و عنتر، در یاد و فکر من، همواره در حال ایجاد اختلال و ناهماهنگی است.
از در کفر گل برآرنده
درِ دین را نگاه دارنده
هوش مصنوعی: کسی که از کفر و بیایمانی زیباییهایی میآفریند، در عین حال به پاسداری از دین و اصول آن نیز توجه دارد.
هرکه ناطق نبود قایل او
و آنکه قابل نبود قاتل او
هوش مصنوعی: هر کس که سخن نمیگوید، قابل توجه و اعتبار نیست و آن کسی که لیاقت ندارد، باید او را از میان برداشت.
کرده از دشمنان دین چو سحاب
خامهٔ ریگ را به خون سیراب
هوش مصنوعی: دشمنان دین مانند باران، خاک را با خون سیراب میکنند.
کنده زورش در جهود کده
درِ علم و عمل بدو ستده
هوش مصنوعی: کاشتن تلاش و قدرتش در خانهای که در آن دانش و عمل وجود دارد، به او منتقل شده است.
حس او چون عظیم بود و کبیر
گشت مغلوب او سحاب اثیر
هوش مصنوعی: حس او به قدری بزرگ و عظیم بود که ابرهای جاذبهاش را تحتتأثیر قرار داد و شکست داد.
به دو تیغ آن هزبردین بیمیغ
کرده اسلام را همه یک تیغ
هوش مصنوعی: آن کسی که در دو نبرد با دو نیزه پیروز شده، بدون هیچ ترسی به اسلام قوت بخشیده و همگان را تحت یک پرچم قرار داده است.
به دو تیغ او به ذوالفقار و زبان
کرده یک تیغ همچو تیر جهان
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف قدرت و تأثیر سلاحهایی میپردازد که به مانند دو تیغ، یعنی به شدت برنده و مؤثر هستند. همچنین به زبانی که مانند یک تیر در دقت و تاثیرگذاری عمل میکند اشاره میکند. به طور کلی، شاعر بهوضوح قدرت جنگی و کلامی را در کنار هم به تصویر میکشد.
بود تیغی زبان گوهر پاش
که بدو کرده علم عالم فاش
هوش مصنوعی: تیغی وجود دارد که مانند زبانی جواهرنشان، ابهام و راز دانش را روشن میکند و به وسیله آن، علم و دانش به طور آشکار در دسترس قرار میگیرد.
دیگری ذوالفقار برّان بود
کافت جان شیر غرّان بود
هوش مصنوعی: شخص دیگری مانند شمشیری تند و برّان است که جان شیر نیرومند را در اختیار دارد.
زان دو تیغ کشیده در عالم
شرع را کرده همچو تیر و قلم
هوش مصنوعی: این دو سلاح که در عالم دین به کار میروند، مثل تیر و قلم به دقت و کارآمدی عمل میکنند.
نور علمش چشندهٔ کوثر
ناز تیغش کشندهٔ کافر
هوش مصنوعی: نور علم او مانند کوثر است که چشیده میشود و زیبایی خاصی دارد، اما تیغ او همچون سلاحی خطرناک میتواند جان کافران را بگیرد.
در صف رزم پای او محکم
وز پی رمز جان او محرم
هوش مصنوعی: در میدان جنگ، او با اراده و استقامت ایستاده و جان او به رازهایی دست یافته که فقط محرمها میتوانند درک کنند.
زور او بت شکن به روز ازل
دست او تیغزن بر اوج زحل
هوش مصنوعی: قدرت او مانند بت شکن است و در آغاز آفرینش، دست او مانند تیغی بر فراز سیاره زحل است.
هم مبرّز به علم بیم و امید
هم مبارز چو شیر و چون خورشید
هوش مصنوعی: آموزش دیدهای که هم از علم بهرهبرداری کنی و هم بر نگرانیها و امیدها غلبه یابی، مانند مغز متفکر و همچنین باید در میدان مبارزه قوی و شجاع باشی، مانند شیر و تابناک مانند خورشید.
کر شده گوش فتنه از کوسش
کرده فتح و ظفر زمین بوسش
هوش مصنوعی: گوش فتنه از صدای ندا و پیروزیاش کر شده، زمین به خاطر او بوسیده شده و فتح و پیروزی را به همراه آورده است.
دل و بازوش ازو ندیده به چشم
دست بردی به پایمردی خشم
هوش مصنوعی: تو با دلی پر از خشم و قدرت، به من آسیب زدی، بدون اینکه به احساسات و وضعیت من توجهی داشته باشی.
دست و تیغش چو پای کفر ببست
هیبتش گردن عدو بشکست
هوش مصنوعی: دست و شمشیر او مانند چنگال کافران درهم پیچیده است و قدرت او به حدی است که دشمنانش را نابود میکند.
در مصافی که پای بفشردی
آنت دولت که دست او بردی
هوش مصنوعی: در میدان نبرد، زمانی که با قدرت و استقامت ایستادهاید، خوشبختی و سرنوشت آن هنگام به شما روی میآورد که به دست خودتان آن را به دست آورید.
شب یلدا سراج ازو بودی
روز هیجا هیاج ازو بودی
هوش مصنوعی: شب یلدا، منبع روشنی و نور است و به روز هیجا نیز شور و هیجان میبخشد.
آمد از سدره جبرئیل امین
لافتی کرده مر ورا تلقین
هوش مصنوعی: جبرئیل امین از سدره تقدس آمد و در آنجا مطالبی را به او آموزش داد و مطالب عمیقتری را به او منتقل کرد.
ذوالفقاری که از بهشت خدای
بفرستاده بود شرک زدای
هوش مصنوعی: شمشیر ذوالفقار، که از سوی خداوند بهشت فرستاده شده بود، سمبل نابودی شرک و ناپاکیها است.
آوریدش به نزد پیغمبر
گفت کاین هست بابتِ حیدر
هوش مصنوعی: او را به حضور پیامبر آوردند و گفتند که این چیزی است که به خاطر حیدر آورده شده است.
تا بدو دینت آشکار کند
لشکر کفر تار و مار کند
هوش مصنوعی: تا آنجا که دین تو را نمایان کند، سپاه کفر را نابود خواهد کرد.
مصطفی داد مرتضی را گفت
که بدین آر دین برون ز نهفت
هوش مصنوعی: مصطفی به مرتضی گفت که باید برای تبلیغ دین، به طور آشکار قدم برداری و آن را از پنهانی بیرون بیاوری.
نه جگر بود داعی مردیش
نه ظفر باعث جوانمردیش
هوش مصنوعی: نه شجاعت او ناشی از حوصلۀ دلش است و نه پیروزیاش دلیل بر جوانمردیاش میباشد.
آنچنان آختی ز باغی کین
کایچ تاوان نبد ورا در دین
هوش مصنوعی: تو آنچنان بر زیباییهای عالم دسترسی پیدا کردی که هیچ فشاری بر تو در دین نباشد.
چون نه از خشم بود از ایمان بود
آز و کافر کشیش یکسان بود
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که انگیزهی اعمال برخی افراد نه از روی خشم، بلکه بر پایهی ایمان و اعتقاد آنها است. به این ترتیب، عمل کسی که مومن است، ممکن است مشابه عمل فردی باشد که در مسیر نادرست گام برمیدارد، چرا که هر دو از اعتقادات خود تبعیت میکنند.
روز او بت شکن ز روز ازل
دست او تیغ زن بر اوج زحل
هوش مصنوعی: روزی که بتها شکسته شدند، زمانی است که خداوند با نیروی خود بر قله زحل دست یافته است.
مر نبی را وصی و هم داماد
جانِ پیغمبر از جمالش شاد
هوش مصنوعی: مراد از این بیت این است که وصی و داماد پیامبر از زیبا رویی و جذابیت خود، جان پیامبر را شاد کرده و زندگی او را دلپذیر میسازد.
ای خوارج اگر درونت شکیست
کفر و دین نزد تو ز جهل یکیست
هوش مصنوعی: ای خوارج، اگر در دل تو نسبت به ایمان و کفر تردید وجود دارد، باید بدانی که در نظر تو دین و کفر هیچ تفاوتی ندارند و هر دو از جهل ناشی میشوند.
کس ندیده به رزم در پشتش
منهزم شرک از یک انگشتش
هوش مصنوعی: هیچکس را ندیدم که در میدان جنگ، از پشت شکست بخورد و در عین حال، از یک انگشت شرک به او برسد.
آل یاسین شرف بدو دیده
ایزد او را به علم بگزیده
هوش مصنوعی: آل یاسین که به خاندان پیامبر اشاره دارد، به خاطر فضائل و دانش بالایشان مورد توجه خداوند قرار گرفته و از میان دیگران برگزیده شدهاند.
نائب مصطفی به روز غدیر
کرده در شرع مر ورا به امیر
هوش مصنوعی: در روز غدیر، جانشین پیامبر در دین، او را به عنوان ولی و پیشوای مردم معرفی کرده است.
سرِّ قرآن بخوانده بود به دل
علم دو جهان ورا شده حاصل
هوش مصنوعی: قرآن را با دل و جان خوانده و دانسته است، او دارای علم و دانش دو جهان شده است.
به فصاحت چو او سخن گفتی
مستمع زان حدیث دُر سفتی
هوش مصنوعی: اگر مانند او با فصاحت و بلاغت سخن بگویی، شنونده از آن گویندگی تو نکتههای گرانبهایی خواهد گرفت.
لطف او بود لطف پیغمبر
عنف او بود شیر شرزهٔ نر
هوش مصنوعی: محبت او مانند لطف پروردگار است و خشم او مانند قدرت و خونخواهی یک شیر نر است.
هرکه دیدی حسام او مسلول
نفی گشتی برو طریق حلول
هوش مصنوعی: هر کسی که حسام را با دندانهایی تیز و مضطرب مشاهده کردی، او را ترک کن و به دنبال راهی مناسب برو.
تو کشیدی ز کافری پندار
تیغ بر روی حیدر کرّار
هوش مصنوعی: تو با تیغی که از اندیشهی کفرین به دست آمده، به جنگ حیدر کرّار رفتهای.
کرده در عقل و دین به تیغ و قلم
با شجاعت سماحت اندر هم
هوش مصنوعی: با شجاعت و دقت، در عقل و دین به وسیله تیغ و قلم محکم و استوار عمل کرده است.
خوانده در دین و ملک مختارش
هم دَرِ علم و هم علمدارش
هوش مصنوعی: او در دین و حکومتش به گونهای آموزش دیده که هم عالم است و هم صاحب علم و دانش.
جان آزاد مردی و تن دین
خسرو سنت و تهمتن دین
هوش مصنوعی: روح آزادگی و بزرگمنشی در وجود توست، و جسم تو پیرو سنتهای نیکو و شجاعت است.
شرف شرع و قاضی دین او
صدف دُرِّ آلِ یاسین او
هوش مصنوعی: شرافت و مقام دین او مانند صدفی است که مرواریدهای فرزندان یاسین را در خود دارد.
قابل راز حق رزانت او
مهبط وحی حق امانت او
هوش مصنوعی: رازهای الهی در قلب او نهفته است و او جایگاه وحی و پیامهای الهی است و این مسؤولیت بزرگی است که به او سپرده شده است.
نفس نفسش کشندهٔ تنزیل
جان جانش چشندهٔ تاویل
هوش مصنوعی: نفس او به معنای کلامش، روحی را که از آسمان فرود آمده، به شوق میآورد و جان او، حقیقت و تفسیر عمیق آن را احساس میکند.
عرضه کرده بر آن جمال و سرشت
هفتهٔ هفت روز هشت بهشت
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت چهره و طبیعت اشاره دارد و میگوید که زیبایی و شخصیت این جوان به گونهای است که به اندازهی هفت روز هفته و هشت بهشت درخشندگی و جاذبه دارد. در واقع، شاعر به وجد و شگفتی از زیبایی و ویژگیهای مثبت او پرداخته و آنها را با زیباییهای بهشت مقایسه کرده است.
چشمها دیدهور ز دیدارش
سمعها شمعدان ز گفتارش
هوش مصنوعی: چشمها به خاطر دیدن او بیدار و هوشیار هستند و گوشها به خاطر شنیدن سخنانش مانند شمعدانی روشن و درخشان شدهاند.
تیغ او تیرِ چرخ را بنیان
بوده در خانهٔ وبال کمان
هوش مصنوعی: سلاح او مانند تیر در چرخ است و به نوعی مایهٔ گرفتاری و سختی در زندگی میشود.
هرکجا آن دل و زبان بودی
فطنت تیر چون کمان بودی
هوش مصنوعی: هر جا که دل و زبان وجود داشته باشد، درک و هوش مانند تیر در کمان است.
سرِ بدعت زده به تیغ زبان
روی سنت بشسته ز آب سنان
هوش مصنوعی: زبان سالهاست که بر سر نوآوریها و تغییرات ناپسند تکیه کرده، در حالی که سنت و اصول حقیقی به تدریج تحت تأثیر و تغییر قرار گرفتهاند.
کرده از لعل و دُر کرامت را
پر گهر دامن قیامت را
هوش مصنوعی: کرامت را با گوهرهایی چون لعل و دُر آراسته است و دامن قیامت را پر از زیبایی و ارزش کرده است.
کرده از بهر جان اهل هنر
دَرج در یک سخن دو دُرج گهر
هوش مصنوعی: برای جان اهل هنر، در یک سخن دو در گنج گوهر نهفته است.
مُحرم او بوده کعبهٔ جان را
مَحرم او بوده سرِّ یزدان را
هوش مصنوعی: او به گونهای با کعبهٔ دل در ارتباط است که هیچ کس دیگر نمیتواند نظیر آن ارتباط را داشته باشد، و همچنین با اسرار الهی آشناست.
بوده با آسمان ثناش خلیط
بر بسیط زمین چوبحر محیط
هوش مصنوعی: در آسمان با ستایش او در هم آمیخته و بر زمین گسترده مانند دریاهایی است که دور آن را فرا گرفتهاند.
در دیار عرب براعت او
در زمین عجم شجاعت او
هوش مصنوعی: در سرزمین عرب، او دارای مهارت و استعداد است و در سرزمین عجم، شجاعت و دلیرش را نشان میدهد.
کرده خورشید و ماه را به دو نیم
نور اقلامش اندر آن اقلیم
هوش مصنوعی: خورشید و ماه را در آن سرزمین به دو نیم تقسیم کرده و نورشان را در آنجا منتشر کرده است.
صدف صدهزار بحر دلش
شرف صدهزار عرش گلش
هوش مصنوعی: صدف، درون خود صد هزار دریا را دارد و این دل او برتر از هزار عرش است، همچنین گل او بینظیر است.
این برهنه شده ز زحمت ظرف
وآن برون آمده ز پردهٔ حرف
هوش مصنوعی: یکی از افراد به خاطر زحمت و تلاشش در کار، از خود واقعیاش رونمایی کرده و مشخص شده است. دیگری هم به خاطر اظهار نظر و صحبتهایی که کرده، از حجاب کلام خارج شده و خود را نشان داده است.
تا بدان حد شده مکرّم بود
لو کشف مر ورا مسلم بود
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که آنچنان مقام و جایگاهی نزد خدا پیدا کرده که اگر پردهها از بین برود و حقیقت آشکار شود، مقام واقعی او به خوبی مشخص و مسلم خواهد بود.
مصطفی را مطیع و فرمانبر
همه بشنیده رمز دین یکسر
هوش مصنوعی: مصطفی (پیامبر اسلام) را شما باید فرمانبردار و مطیع همه بدانید، زیرا او رمز و راز دین را بهطور کامل درک کرده است.
بهر او گفته مصطفی به آله
کای خداوند وال من والاه
هوش مصنوعی: برای او گفت پیامبر خدا که ای پروردگار بزرگ، من ولیات هستم.
فضلِ حق پیشوای سیرت او
خلق او عشرتِ عشیرت او
هوش مصنوعی: فضل الهی در زندگی او نمایان است و رفتار او، شادی و خوبی را برای خانوادهاش به ارمغان میآورد.
هرکه جستی مخالفت در دین
کردی او را به زیر خاک دفین
هوش مصنوعی: هر کسی که در دین مخالفت کند، باید زیر خاک دفن شود.
دیو گرینده در ملاعبتش
عقل خندیده در متابعتش
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به تضاد و دشواریهایی است که عقل و هوش با آنها روبرو میشوند. در حالی که دیو و موانع در زندگی وجود دارند، عقل و خرد سعی میکنند در برابر آنها تاب بیاورند و در پی شرایط بهتر باشند. به عبارتی دیگر، عقل به دلیل چالشهایی که دیو ایجاد میکند ممکن است تسلیم نشود و همچنان بر اساس فکر و تحلیل عمل کند.
کد خدای زمانه چاکر او
خواجهٔ روزگار قنبر او
هوش مصنوعی: خداوند زمان، قدرتی را در دست دارد و او کسی است که در دوره خود مانند یک خدمتکار عمل میکند.
هرکه تن دشمنست و یزدان دوست
داند الرّاسخون فیالعلم اوست
هوش مصنوعی: هر کسی که دشمن را در کنار خود دارد و با خداوند دوست است، این فرد به یقین از دانشمندان واقعی و راسخ در علم به شمار میآید.
حرمت دین چو ظرف جانش داشت
زحمت حرف پیش او نگذاشت
هوش مصنوعی: او به حرمت دین و اعتقاداتش اهمیت میدهد و به همین خاطر هیچگونه زحمتی برای گفتن سخنان بیمحتوا را به خود نمیدهد.
کاتب نقشنامهٔ تنزیل
خازن گنجخانهٔ تأویل
هوش مصنوعی: نویسندهٔ متنهای آسمانی، نگهدارندهٔ اسرار و معانی عمیق است.
علم او را که صخره کردی موم
بود چون محرم و عرب محروم
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به مقایسه دانش و علم میپردازد و میگوید که اگرچه ممکن است علم به نظر سخت و سنگی بیاید، اما در واقع این علم مانند موم است که با دست میتوان آن را شکل داد و نرم کرد. همچنین، به مفهوم محرم و محروم اشاره میکند که نشاندهنده این است که برخی افراد به علم دسترسی دارند و برخی دیگر از آن محرومند. در کل، این بیت نشاندهنده تأثیرپذیری علم و شرایط افراد در دستیابی به آن است.
عالم علم بود و بحرِ هنر
بود چشم و چراغ پیغمبر
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که دانش و علم به مانند دریایی عمیق است و پیغمبر به عنوان روشنیبخش و منبع هنر و معرفت در میان مردم عمل میکند. به عبارت دیگر، او نماد علم و هنر در جامعه است که به هدایت و روشنایی میپردازد.
بحرِ علم اندرو بجوشیده
چاه را به ز مستمع دیده
هوش مصنوعی: علمی مانند دریا در دل این چاه جوشان است که از نظر شنوندگان پنهان مانده است.
رازدار خدای پیغمبر
رازدار پیمبرش حیدر
هوش مصنوعی: خداوند پیامبر خود را حمایت میکند و او نیز حیدر (علی) را به عنوان رازدار خود برگزیده است.
حیدریکش خدای خواند شیر
کی زدی بر معاویه شمشیر
هوش مصنوعی: حیدر، یعنی علی، به عنوان یکی از بزرگترین و شجاعترین قهرمانان تاریخ شناخته میشود. او در نبردی، در زمانی که با معاویه، یکی از دشمنانش، روبهرو شد، شجاعانه و با قدرت به او حمله کرد و شمشیرش را بر او فرود آورد. این بیت به شجاعت و قدرت علی در دفاع از حق و مبارزه با ظلم اشاره دارد.
شیر روباه را نیازارد
لیک صد گور زنده نگذارد
هوش مصنوعی: شیر نمیتواند به روباه آسیب بزند، اما میتواند تعداد زیادی از گورخرها را تحت تاثیر قرار بدهد.
عقل در آب رویش آغشته
سهو در گِرد دینش ناگشته
هوش مصنوعی: عقل مانند آبی است که به آن رنگی زده شده و نتوانسته خود را به طور کامل نشان دهد؛ در حالی که در گرد دین، اشتباهات و خطاها نتوانستهاند او را به درستی شکل دهند.
کرده از رمزهای عقلانگیز
طبع و بازار و ذهن و خاطر تیز
هوش مصنوعی: تعبیرهای عمیق و هوشمندانهای از طبیعت، بازار، فکر و حافظهی تیز او به وجود آمده است.
لفظ قرآن چو دید درویشش
خویشتن جلوه کرد در پیشش
هوش مصنوعی: وقتی درویش کلمه قرآن را شنید، خودش را در جلوهای زیبا و نیکو در مقابل آن مشاهده کرد.
عشق را بحر بود و دل را کان
شرع را دیده بود و دین را جان
هوش مصنوعی: عشق مانند دریا وسیع است و دل انسان مانند معدن. عشق قوانین خاصی دارد و ایمان به آن، جان را زنده میکند.
مصطفی از برای جان و تنش
نه ز بهر کلاه و پیرهنش
هوش مصنوعی: مصطفی به خاطر جان و روح خود تلاش میکند و نه به خاطر ظاهر و لباسش.
نام او کرده در ولایت علم
علی از علم و بوتراب از حلم
هوش مصنوعی: نام او در سرزمین علم و دانش به بزرگی علی مشهور است و از صبر و بردباری بوتراب (یا ابوتراب)، یاد میشود.
ذاتِ باری از آن ستم دیده
تاش نادیده ناپرستیده
هوش مصنوعی: خداوند همیشه حامی و پشتیبان ستمدیدگان است و هیچ ظلمی بر آنها نخواهد ماند.
باز دانسته در جهان نوی
در دل نقش نفس را ز نُبی
هوش مصنوعی: در این دنیا، بار دیگر حقیقتی جدید را فهمیدهام و در دل خود نشانی از نفس را مییابم.
فرشِ توحید جان هستش بود
سدِّ اسلام تیغ و دستش بود
هوش مصنوعی: توحید، جان و روح انسان را تازه و زنده میکند، در حالی که اسلام به عنوان یک دفاع و قدرت، مانند تیغ و دست عمل میکند.
کی شود آنکه ماه دین با او
تبع و تابعِ ثریّا او
هوش مصنوعی: کی کسی پیدا میشود که ماه دین در پی او باشد و به او تبعیت کند، مانند ستاره ثریا که در پی ماه میدرخشد؟
نه که این عقد پیش از این بودست
در ازل تا ابد قرین بودست
هوش مصنوعی: این قرارداد یا پیوند، از زمانهای بسیار دور وجود داشته و تا ابد ادامه خواهد داشت.
با ثریّا ثَری برابر شد
چون علی با نبی برادر شد
هوش مصنوعی: ثریا به جایگاه بلندی رسید که درخشش و مقام او مانند علی (علی) است که با پیامبر ( ﷺ) بستگی و برادری دارد.
مرد را عقل رایزن باشد
سغبهٔ فال گوی زن باشد
هوش مصنوعی: مرد باید از عقل و فکر خود استفاده کند و تصمیماتش را بر اساس آن بگیرد، در حالی که زن میتواند به نحوی از فال و شانس استفاده کند.
مرتضایی که کرد یزدانش
همره جان مصطفی جانش
هوش مصنوعی: مرتضی که یزدان، روح او را با جان پیامبر، مصطفی، همراه کرده است.
در سفر پیش آن قوی ایمان
بود چون لاشهٔ دبر دبران
هوش مصنوعی: در سفر، انسان با ایمان و قوی است، همانطور که لاشهٔ جانوران بزرگ معمولاً در کنار طبیعت دیده میشود.
هردو یک قبله و خردشان دو
هر دو یک روح و کالبدشان دو
هوش مصنوعی: هر دو به یک مسیر هدایت میشوند و درکشان متفاوت است؛ هر دو یک جان دارند، ولی وجودشان از هم جداست.
هر دو یک در ز یک صدف بودند
هر دو پیرایهٔ شرف بودند
هوش مصنوعی: هر دو مانند یک دانه درون یک صدف بودند و هر دو زینت و زینت بخش شرافت بودند.
دو رونده چو اختر و گردون
دو برادر چو موسی و هارون
هوش مصنوعی: دو نفر که مانند ستاره و آسمان در حرکت هستند، مانند دو برادر اند که همچون موسی و هارون به یکدیگر پیوستهاند.
از پی سائلی به یک دو رغیف
سورت هل اتی ورا تشریف
هوش مصنوعی: به دنبال فردی هستم که از من درخواست کمک کرده و با کمی تلاشی او را با احترام و ادب بپذیرم.
درِّ منظوم پادشا کانش
لوح محفوظ مصطفی جانش
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و ارزش شعر اشاره دارد که همچون گوهری گرانبهاست و به درستی میتواند به عنوان یک اثر ارزشمند در آثار ادبی و هنری شناخته شود. همچنین به آگاهی از علم و دانش اشاره دارد که از علوم الهی و معرفتهای عمیق نشأت میگیرد.
سایهٔ چاکرانش از رهِ حلم
قدوهٔ عاشقانش از سر علم
هوش مصنوعی: سایهٔ وفادارانش به خاطر صبر و شکیبایی، الگوی عاشقانش به دلیل دانش و آگاهی است.
سرّ توحید اندرین گلشن
پیش جانِ عزیز او روشن
هوش مصنوعی: راز یکتایی در این باغ برای روح عزیز او واضح و روشن است.
بادی عدل جوی همچو بهار
حاکمی سخت مهر و سست مهار
هوش مصنوعی: نسیم زندگی بخش و ایستادهای که مانند بهار است، حاکمی است مهربان و در عین حال پرتوان که کنترل او بر اوضاع، محکم است اما در مقایسه به لطافت بهار، کمسایتی دارد.
در ره خدمت رسول خدای
اندرین کارگاه دیونمای
هوش مصنوعی: در مسیر خدمت به پیامبر خدا، در این مکان که به عنوان دیوان شناخته میشود، مشغول کار هستم.
با کسی علم دین نگفت استاخ
زانکه دل تنگ بود و علم فراخ
هوش مصنوعی: کسی که در مورد علم دین با دیگران صحبت نمیکند، به این دلیل است که دلش تنگ است و علم بسیار زیادی دارد.
سایلان را به آشکار و نهفت
جز به اندازه سرِّ شرع نگفت
هوش مصنوعی: سکوتکنندگان را به طور علنی و پنهانی تنها به اندازهای که قانون شرع اجازه میدهد، سخن گفت.
درِ خیبر بکند شوب بتول
درِ دین را بدو سپرد رسول
هوش مصنوعی: در خیبر، در را به دستان مادری بزرگوار و با فضیلت سپردند که پیامبر (ص) آن را به این کار انتخاب کرد.
چون توانست چاه کفر انباشت
چاه دین هم نگاه داند داشت
هوش مصنوعی: وقتی کفر و تردید به میزان زیاد جمع شده باشد، دین و ایمان نیز توانایی حفظ و نگهداری خود را خواهد داشت.
قوّت حسرتش ز فوت نماز
داشته چرخ را ز گلشن باز
هوش مصنوعی: چرخ زمان به خاطر از دست رفتن نمازی که حسرتش وجود دارد، به حالتی افسرده و غمگین مانند گلشن بیباران درآمده است.
تا دگرباره برنشاند به زین
خسروِ چرخ را تهمتن دین
هوش مصنوعی: خسرو جمشید را دوباره سوار بر اسب میکند، تا سرنوشت و قدرت را در دست خود بگیرد.
ماند اندر دل علی هر سوی
عرش و کرسی چو نیم دانگ و تسوی
هوش مصنوعی: علی در دلش چیزی را همچون نیم دانگ و تنظیمی میبیند که در هر سو از عرش و کرسی (مقامهای بلند) وجود دارد.
زمزم لطف آب خامهٔ اوست
کعبهٔ اهل فضل نامهٔ اوست
هوش مصنوعی: آب زلال و دلنشین، مظهر رحمت و لطف اوست و کعبه که نماد عالیترین فضائل است، در حقیقت، نمایانگر نام او و ارزشهای اوست.
خامهٔ او چو یار شد با دست
سمط لؤلؤ زیک نقط پیوست
هوش مصنوعی: وقتی قلم او به یاری آمد، مانند این است که دانههای مروارید با هم به یک نقطه متصل شدهاند.
هریکی غین و صدهزار غُرر
هریکی دال و صدهزار درر
هوش مصنوعی: هر فردی به اندازه خود و ارزشش چهرهای منحصر به فرد دارد، اما در واقعیت، هر یک از آنها به تعداد بسیار زیادی از زیباییها و ارزشها مشغولاند.
زانکه غینش ز غیب آگه بود
دال با دردِ دینش همره بود
هوش مصنوعی: چون او از عالم غیب باخبر است، حرفش همراه با درد و اندوه از دین است.
شمتی یاد کن ز یک نامه
خام کی باشد آنچنان خامه
هوش مصنوعی: به یاد بیاور که در یک نامه ناتمامی چه میتواند نوشته شده باشد، زیرا آن نوشتههایی که هنوز کامل نشدهاند، نمیتوانند به خوبی بیانگر احساسات و افکار باشند.
آن سخنها که در ضیافت و ضیف
بفرستاد سوی سهل حنیف
هوش مصنوعی: آن گفتوگوهایی که در مراسم میهمانی و برای مهمان گفته شد، به آسانی و با نرمی بیان شد.
هریکی لفظ کو ادا کردست
سرِ انگشت مصطفی کردست
هوش مصنوعی: هر که کلمهای را بیان کند، همانند این است که به سر انگشت پیامبر اشاره کرده است.
نه به هنگام کودکی پدرش
برد نزدیک صاحب خبرش
هوش مصنوعی: در زمان کودکی، پدرش او را به نزد کسی که خبرها را میداند و آگاه است، نمیبرد.
مهتر انگشت بر دهان آورد
قطرهٔ آب بر زبان آورد
هوش مصنوعی: رئیس یا بزرگتر جمع، به نشانهٔ تأمل و توجه، سکوت کرده و انگشتش را بر لبهایش گذاشت. در این حین، قطرهای آب نیز بر زبانش آمد و نشاندهندهٔ حیات و تازگی بود.
سرِ انگشت خویش را تر کرد
آنگهی در دهان حیدر کرد
هوش مصنوعی: او سر انگشت خود را تر کرد و سپس آن را به دهان حضرت حیدر برد.
داد مردی و علم و حفظ سخن
سرِ انگشتش از بُن ناخن
هوش مصنوعی: مردی که به علم و دانش مجهز است و سخنانش را به خوبی حفظ میکند، هر کلمهاش از عمیقترین جزئیاتش نیز در ذهنش باقی میماند.
گشت از بهر سود و سرمایهاش
سرِ انگشت مصطفی دایهاش
هوش مصنوعی: به خاطر منفعت و داراییاش، برای حمایت و نگهداری از او، دستان مصطفی همچون دایهای در کنار اوست.
لاجرم زان غذا و زان انگشت
دین بپرورد و کافران را کشت
هوش مصنوعی: بنابراین، به خاطر آن غذا و به خاطر آن انگشت (که نشانه دین است) او پرورش یافت و کافران را از میان برداشت.
سرِ انگشت مه شکاف آمد
نطق حیدر چو کوه قاف آمد
هوش مصنوعی: حیدر (علی) مانند کوهی بلند و عظیم است که وقتی سخن میگوید، کلماتش قوی و تاثیرگذارند، درست همانطور که سر انگشتان او مانند مه و لطیف هستند. از این رو، احساسی از قدرت و لطافت همزمان در بیانات او وجود دارد.
همچو خورشید شرع تابنده
ثابت و استوار و پاینده
هوش مصنوعی: مانند خورشید، دین و اصول آن روشن، ثابت و پایدار است.
گفته او را رسول جبّارش
کای خدای از بدان نگهدارش
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که پیامبر خدا دعا میکند و از خداوند میخواهد که این فرد را از کارهای ناپسند و بد حفظ کند و در امان نگه دارد.
نطقِ شرع از برای سیرتِ او
مصطفی خواندش از بصیرت او
هوش مصنوعی: سخن قرآن و قوانین دین از ویژگیهای باطن پیامبر اسلام بیانگر میشود.
علم او از برای یک تعلیم
گفته در بیت مال با زر و سیم
هوش مصنوعی: دانش او، چون به تعلیم اشاره دارد، تنها به دارایی و ثروت نمیپردازد.
چون دو توده بدید از این و از آن
گشت حیران ازین دل و زان جان
هوش مصنوعی: وقتی دو جمعیت را از این سو و آن سو دید، از دل و جان خود حیران و شگفتزده شد.
دیگری را فریب ای رعنا
نیستی تو سزا و درخورِ ما
هوش مصنوعی: ای محبوب زیبا، تو سزاوار فریب دادن دیگران نیستی.
ننگرم من سوی دوال شما
نشنوم نیز در جوال شما
هوش مصنوعی: من به سوی شما نگاه نمیکنم و چیزهایی که در بافت شماست را نمیشنوم.
همتش سغبهٔ وجود نبود
کار او جز سجود و جود نبود
هوش مصنوعی: اراده و خواستهاش فراتر از وجود خود او بود و تنها کاری که انجام میداد، عبادت و بخشندگی بود.
چرخ را رهنمای حلم او بود
دهر را کدخدای علم او بود
هوش مصنوعی: دوران و زمانه تحت هدایت و دانش او قرار دارد و او سرآمد و پیشوای علم و علمورزی است.
حلم را کار بست روز جمل
عفو کرد از عدو خلاف و جدل
هوش مصنوعی: در روز جنگ جمل، صبر و بردباری به خرج داد و از دشمنش گذشت و او را بخشید، حتی با وجود اختلاف و تیرگیهای پیش آمده.
باز با خصم خویش در صفّین
با عدو کار بست رای رزین
هوش مصنوعی: بار دیگر با دشمن خود در جنگ صفین در حال مبارزه است و با تدبیر و حکمتش به نبرد ادامه میدهد.
تاج حلمش گذشته از پروین
تختِ علمش نهاده بر درِ دین
هوش مصنوعی: او به خاطر صبوریاش از ستارههای روشن هم فراتر رفته و به مقام بلند دانش، دروازهای برای دیانت و معنویت ساخته است.
تا بنگشاد علم حیدر در
ندهد سنّت پیمبر بَر
هوش مصنوعی: تا زمانی که علم و دانش حیدر (علی) آشکار نشود، سنت پیامبر (ص) هیچگاه به فراموشی سپرده نخواهد شد.
در سرای فنا و کشور دین
حیدر ملک بود و کوثر دین
هوش مصنوعی: در دنیای فانی و سرزمین دین، حیدر پادشاه بود و کوثر نشان دین.
در قیام و قعود عود او کرد
در رکوع و سجود جود او کرد
هوش مصنوعی: او در حال ایستادن و نشستن صفاتی چون شادی و سخاوت را نمایان میکند و در حال رکوع و سجود نیز بخشی از این ویژگیها را به نمایش میگذارد.
خاتم اینجا بداد بر درِ راز
ملک آنجا عوض ستد با ناز
هوش مصنوعی: در اینجا خاتم در دستان من به عنوان نشانهای از قدرت و مقام، در دنیای دیگر با ملاحظه و ناز، چیزی ارزشمندتر را به من میدهد.
نفس او را چو دیو چاهی بود
چرخ او را رسن آلهی بود
هوش مصنوعی: نفس او مانند دیوی است که در چاهی قرار دارد و حرکات او به مانند چرخهایی است که با کمکی به حرکت درمیآید.
تیغ خشمش منیر بود منیر
بحرِ علمش غدیر بود غدیر
هوش مصنوعی: خشم او همچون شمشیری درخشان است و علم او به اندازه دریا و عمیق است، همچون رودخانهای بزرگ و مهم.
چون نمود او به دشمنان دندان
تنگ شد بر عدو جهان چو دهان
هوش مصنوعی: زمانی که او خود را به دشمنان نشان داد، دشمنان به شدت نگران و مضطرب شدند، مانند کسی که دهانش را بسته و در تنگنا قرار گرفته باشد.
او توانست خصم را مالید
لیک خصمش بدو همی نالید
هوش مصنوعی: او توانست دشمن را شکست دهد، اما دشمنش نیز به او شکایت کرد و ناله سر داد.
خشم با رای خویش یار نکرد
جز به دستوری ایچ کار نکرد
هوش مصنوعی: خشم هیچ کمکی به تصمیمگیری نکرد و هیچ کاری را به دست خود انجام نداد.
گر سری بر زدی ازو به زمان
اول این سر بریدی آخر آن
هوش مصنوعی: اگر در زمانی که کار را آغاز کردی، به او ضربه زدی، در انتها همان سر را از بدن جدا خواهید کرد.
گر تهوّر چو جنگیان کردی
روم چون موی زنگیان کردی
هوش مصنوعی: اگر شجاعت و دلیرى مانند جنگجویان داری، پس با قدرت و استقامت به میدان بیا و مانند موی انسانهای سیاهپوست قاطع و محکم باش.
آمدی در هزاهز از پی بیم
دلِ مریخ همچو جان یتیم
هوش مصنوعی: تو با شتاب و بیوقفه وارد شدی، مانند دل نگران و بیکس یک یتیم که به دنبال آرامش میگردد.
زحل اندر محل خود حیران
چشم ناهید سوی مه نگران
هوش مصنوعی: زحل در جای خود گیج و متعجب است و چشم ناهید (زهره) به سمت ماه خیره شده است.
به تعجب ز زخم تیرش تیر
پشت همچو کمان و رخ چو زریر
هوش مصنوعی: به شگفتی از زخم تیر او، که تیرش شبیه کمان است و چهرهاش مانند زریر زیبایی دارد.
نایب کردگار حیدر بود
صاحب ذوالفقار حیدر بود
هوش مصنوعی: این شخص نمایندهی خداوند و دارای قدرتی مانند حیدر (علی) است و اسلحهی مخصوص او، ذوالفقار، را در اختیار دارد.
مهر و کینش دلیل منبر و دار
حلم و خشمش قسیم جنت و نار
هوش مصنوعی: دوستی و دشمنی او نشانههای سخنرانی و استقامتش است، و صلح و خشم او به طور خاص بهشت و جهنم را تعریف میکند.
آب رویش ببرده آبِ ملک
باد عزمش نشانده تابِ فلک
هوش مصنوعی: آب روی او باعث رونق و جلال کشور شده و باد، ارادهاش را به گونهای نشان داده که توانایی و قدرت آسمان را به تصویر میکشد.
کرد چون گردِ ناوکش پرواز
دامنِ کوه را گریبان باز
هوش مصنوعی: وقتی که پرندهای مانند ناوک به پرواز درمیآید، گویی دامن کوه را از هم میدرد و به آن لطمه میزند.
شیر یزدان چو برگشادی چنگ
روی گردون شدی چو پشت پلنگ
هوش مصنوعی: وقتی شیر الهی چنگ خود را گشود، آسمان همچون پشت پلنگ به حرکت درآمد.
صخره چون زخم تیغ دستش دید
جان به ساعت ز جسم او برمید
هوش مصنوعی: زمانی که صخره زخم تیغ را بر دستانش احساس کرد، جانش در لحظهای از بدنش خارج شد.
ذوالخمار از نهیب شمشیرش
دید بر جان خویشتن چیرش
هوش مصنوعی: ذوالخمار، با صدای دلیرانه شمشیرش احساس کرد که بر زندگی خود تسلط پیدا کرده است.
پیش تیغش به ننگ و نام نبرد
همچو مردم گیا نمودی مرد
هوش مصنوعی: در برابر شمشیر او نه از ننگ و نه از نام دفاعی کردی، مانند گیاهی به نظر آمدی که نشانی از مردانگی نداشت.
اندرین عالم و در آن عالم
اوست با کار علم و یار علَم
هوش مصنوعی: در این دنیا و در آن دنیا، او وجود دارد و با دانش و همراه با علم به کار خود ادامه میدهد.
دیده چون دید خلق و جود علی
مشک خون شد دگر ره از خجلی
هوش مصنوعی: وقتی چشمانم وجود و جمال علی را دیدند، از شرم و خجالت به رنگ خون درآمدم و دیگر راهی برای ادامه ندارم.
هر دو کوتاه داشت و ناشایست
از برون دست و از درون بایست
هوش مصنوعی: هر دو کوتاهی و ناپسندیدگی را از بیرون داشتند و از درون توانایی ایستادن و مقاومت را نداشتند.
بر قلیلی ز قُوت قانع بود
ترس بر حرص و جهد مانع بود
هوش مصنوعی: کسی که به مقدار کمی از غذا راضی باشد، از ترس نیاز و طمع زیاد خودداری میکند و تلاش بیمورد ندارد.
او نبود آن اسد که رنگ خلوق
کردی او را در این کهن صندوق
هوش مصنوعی: او نماد قدرت و شجاعت نیست که چهرهاش را تغییر دادهای و در این صندوق قدیمی قرار دادهای.
چرخ پیری و خاک ره گذرش
عقل زالی و عاشق نظرش
هوش مصنوعی: زمان پیری مانند چرخ میچرخد و عبور از آن به مانند راهی است که عقل بیتجربه و عاشق به آن مینگرد.
او ز بهر کمال بیبندی
وز برای جمال خرسندی
هوش مصنوعی: او برای دستیابی به کمال از هرگونه قید و زنجیری رهاست و برای زیبایی نیز به شادی و خرسندی میپردازد.
خوانده بر گنده پیری و میری
سه طلاق و چهار تکبیری
هوش مصنوعی: در اشاره به کسی که در زندگیاش به مشکلات و سختیها برخورد کرده، گفته میشود که او با مسائلی چون الطلاق و عطف به یادگیری امور دینی مواجه است. این شخص به نظر میرسد که تجربههای زیادی را پشت سر گذاشته و حالا به مراحل مختلفی از زندگی و مناسک اجتماعی رسیده است.
کودک از زرد و سرخ بشکیبد
مرد را زرد و سرخ نفریبد
هوش مصنوعی: کودک با رنگهای زرد و قرمز بازی میکند، اما این رنگها نمیتوانند مرد را فریب دهند.
جان حیدر در آز ناویزد
شیر از آتش همیشه بگریزد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در دل جان حیدر (علی) هیچ ترس و هراسی از خطرات و امتحانات وجود ندارد؛ چون شیر، نماد شجاعت و قدرت، همواره از آتش که نماد خطر و چالش است، دوری میکند. به عبارتی، او از مواجهه با مشکلات و سختیها فراری نیست، بلکه با شجاعت به آنها مینگرد.
حکم و عزّ بابت علی باشد
شیر را تب ز بددلی باشد
هوش مصنوعی: علی در مقام و قدرت خود حکمی همچون شیر دارد، اما این قدرت و شجاعت او تحت تأثیر مشکلات و بداندیشیها قرار میگیرد.
عالمی بود همچو نوح استاخ
عالمی بود همچو روح فراخ
هوش مصنوعی: شخصی مانند نوح وجود داشت که به دانش و حکمت مشهور بود و همانند روحی بزرگ و فراگیر، دانش او نیز وسیع و گسترده بود.
دل او را چو رای برهان کرد
چرخ را شرع تنگ میدان کرد
هوش مصنوعی: وقتی دل او را آزاد کرد و رهانید، آنگاه زندگی و قوانین چرخ را در تنگنای سختی قرار داد.
بود پیوسته در عقیله و قیل
تاکجا تا به درد چشم عقیل
هوش مصنوعی: عقیل همیشه در حال نگرانی و دردمندی است، تا جایی که این درد به چشمانش هم رسیده است.
دل او عالم معانی بود
لفظ او آبِ زندگانی بود
هوش مصنوعی: دل او پر از معانی عمیق است و واژههای او همچون آب حیات بخش و زندگیبخش هستند.
عقد او با بتول در سلوی
بود در زیر سایهٔ طوبی
هوش مصنوعی: عقد او با دختر پاک و مقدسی در محیطی دلنشین و زیر سایه درختی زیبا و برکتبار صورت گرفت.
تنگ از آن شد برو جهان سترگ
که جهان تنگ بود و مرد بزرگ
هوش مصنوعی: جهان به دلیل تنگیاش برای انسانهای بزرگ به تنگنا افتاده است و این باعث میشود که احساس محدودیت کنند.