بخش ۸۱ - فی الکرامة
از درونش چوبوی جان یابند
بیزبانان همه زبان یابند
دلش از بند ملک بربایند
ملکوت جهانش بنمایند
تا کند عقلش از پی رازی
گرد میدان عشق پروازی
دل و جانش نهفته شد حق جوی
شد زبانش به حق اناالحق گوی
راه دین صنعت و عبارت نیست
جز خرابی در او عمارت نیست
چون تو گشتی خموش منطیقی
ور بگویی بسان بطریقی
مرد باید که چون خلیل بُوَد
تا ز حق ظّلِ او ظلیل بُوَد
زَهره دارد زمانه از بیمش
یک نفس بر زند به تعلیمش
موسئی را که خفتهٔ کونست
فرّ عونش هلاک فرعونست
عرش چون فرش زیر پای آرد
جغد باشد ولی همای آرد
خواجهٔ این و آن سرای شود
بندهٔ مخلص خدای شود
مر ورا عقل روی بنماید
تنش از نور خود بیاراید
لطف حق سایهش افکند بر دل
بس بگوید که کیف مدالظل
چون ز ظل جان او بیابد لمس
روی بنمایدش جعلنا الشمس
هرکرا توبه زین شراب دهند
بوی و رنگش به باد و آب دهند
بیش بنمایدش به حِس زبون
فلک و طبع و رنگ بوقلمون
راه دور از دل درنگی تست
کفر و دین از پی دو رنگی توست
لقب رنگها مجازی کن
خور ز دریای بینیازی کن
تا از آن نعرهها به گوش نوی
وحده لا شریک له شنوی
بیش سودای رنگها نپزی
گر کند عیسی تو رنگرزی
هرچه خواهی ز رنگ برداری
در یکی خم زنی برون آری
به حقیقت شنو نه از سرِ جهل
نیست این نکته بابت نااهل
کین همه رنگهای پر نیرنگ
خم وحدت کند همه یک رنگ
پس چو یک رنگ شد همه او شد
رشته باریک شد چو یک تو شد
بخش ۸۰ - فی الرضا والتسلیم بحکمه و قضائه: ابلقی را که رخ به خانهٔ اوستبخش ۸۲ - فی العبودیّة: چند پرسی که بندگی چه بُوَد
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از درونش چوبوی جان یابند
بیزبانان همه زبان یابند
هوش مصنوعی: افرادی که به ظاهر بیزبان هستند، از درون خود به درک و فهمی عمیق دست مییابند و به نوعی، احساسات و اندیشههای خود را ابراز میکنند.
دلش از بند ملک بربایند
ملکوت جهانش بنمایند
هوش مصنوعی: دلش را از تسلط دنیوی آزاد کرده و زیباییهای آسمانی را بر او آشکار سازند.
تا کند عقلش از پی رازی
گرد میدان عشق پروازی
هوش مصنوعی: عقلش باید از دنبال رازها برآید و در میدان عشق پرواز کند.
دل و جانش نهفته شد حق جوی
شد زبانش به حق اناالحق گوی
هوش مصنوعی: دل و جان او در جستجوی حق پنهان شده و زبانش به اعلام حقیقت و بیان واژه "حق" مشغول است.
راه دین صنعت و عبارت نیست
جز خرابی در او عمارت نیست
هوش مصنوعی: راه دین تنها به ابزار و کلمات محدود نمیشود، بلکه برای رسیدن به حقیقت، باید از ساختارهای موجود گذشت و به نوعی تخریب درونی نیاز است.
چون تو گشتی خموش منطیقی
ور بگویی بسان بطریقی
هوش مصنوعی: وقتی که تو سکوت میکنی، منطقی و حسابشده رفتار میکنی، ولی اگر چیزی بگویی، مانند کسی که به شکل غیرمعمولی و عجیب صحبت میکند، میشود.
مرد باید که چون خلیل بُوَد
تا ز حق ظّلِ او ظلیل بُوَد
هوش مصنوعی: یک مرد باید به اندازه خلیلالله با شخصیت و بزرگمنش باشد، تا زمانی که در سایه خداوند قرار دارد، دیگران نیز تحت سایهاش قرار گیرند و از او بهرهمند شوند.
زَهره دارد زمانه از بیمش
یک نفس بر زند به تعلیمش
هوش مصنوعی: زمانه از ترس او یک لحظه هم آرام نمیگیرد و همواره در حال آموزش و بهبود است.
موسئی را که خفتهٔ کونست
فرّ عونش هلاک فرعونست
هوش مصنوعی: موسی که در خواب عالم هستی به سر میبرد، قدرت یاریگرش باعث نابودی فرعون خواهد شد.
عرش چون فرش زیر پای آرد
جغد باشد ولی همای آرد
هوش مصنوعی: در این بیت، به تضاد و تفاوت موقعیتها اشاره شده است. اگرچه ممکن است ظاهر برخی از چیزها معمولی و ساده به نظر برسد، اما در حقیقت میتواند معانی عمیقتری در خود داشته باشد. در اینجا، جغد به عنوان موجودی معمولی و کمارزش معرفی میشود که از عرش (آسمان) به فرش (زمین) میافتد، در حالی که همای، که نماد پرندهای با شکوه و بلندمرتبه است، به آسمان اوج میگیرد. به نوعی نشاندهنده پذیرش و حرکت به سمت بالا و یافتن ارزشهای واقعی است.
خواجهٔ این و آن سرای شود
بندهٔ مخلص خدای شود
هوش مصنوعی: اگر کسی به دنبال مقام و اعتبار از دیگران باشد، در نهایت به بندهای برای خدا تبدیل میشود.
مر ورا عقل روی بنماید
تنش از نور خود بیاراید
هوش مصنوعی: عقل به او روی میآورد و وجودش را با نور خود زینت میدهد.
لطف حق سایهش افکند بر دل
بس بگوید که کیف مدالظل
هوش مصنوعی: خوشی و رحمت الهی، چون سایهای بر دل من افتاده، به گونهای که به زیبایی و بزرگی آن میگوید.
چون ز ظل جان او بیابد لمس
روی بنمایدش جعلنا الشمس
هوش مصنوعی: زمانی که از سایه جان او، لمس چهرهاش را تجربه کند، خورشید را برای او میسازیم.
هرکرا توبه زین شراب دهند
بوی و رنگش به باد و آب دهند
هوش مصنوعی: اگر کسی از نوشیدن این شراب توبه کند، بوی و رنگ آن را به باد و آب خواهند سپرد.
بیش بنمایدش به حِس زبون
فلک و طبع و رنگ بوقلمون
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که نامحدود بودن و عدم قابلیت پیشبینی در دنیا و طبیعت، بر ویژگیهای ظاهری و رفتار بوقلمون تأثیر میگذارد. به عبارتی دیگر، شرایط و ویژگیهای محیطی میتوانند تأثیر زیادی بر نحوه نمایش و جلوهگری موجودات داشته باشند.
راه دور از دل درنگی تست
کفر و دین از پی دو رنگی توست
هوش مصنوعی: راه دوری که انتخاب کردهای، ناشی از بیثباتی قلب توست و اختلاف بین کفر و دین هم به خاطر دوگانگی درون توست.
لقب رنگها مجازی کن
خور ز دریای بینیازی کن
هوش مصنوعی: از دریا به رنگها شخصیت مجازی ببخش و خورشید را از بینیازی بیرون بکش.
تا از آن نعرهها به گوش نوی
وحده لا شریک له شنوی
هوش مصنوعی: تا زمانی که صدای آن نعرهها را بشنوی که بیانگر یگانگی خداوند و بیهمتایی اوست.
بیش سودای رنگها نپزی
گر کند عیسی تو رنگرزی
هوش مصنوعی: بهتر است که دل به آرزوهای فریبنده ندهی، زیرا اگر کسی مانند عیسی به تو قدرت رنگآمیزی بدهد، ممکن است به راحتی در توهمات و زیباییهای ظاهری غرق شوی.
هرچه خواهی ز رنگ برداری
در یکی خم زنی برون آری
هوش مصنوعی: هر چیز که بخواهی، میتوانی از رنگهای مختلف جدا کنی و در یک ظرف، آن را بیرون بیاوری.
به حقیقت شنو نه از سرِ جهل
نیست این نکته بابت نااهل
هوش مصنوعی: به واقعیت توجه کن و از نادانی چیزی نگو، زیرا این موضوع به افراد ناآگاه مربوط نمیشود.
کین همه رنگهای پر نیرنگ
خم وحدت کند همه یک رنگ
هوش مصنوعی: همه رنگها و جلوههای فریبنده، در نهایت به وسیلهی یک حقیقت واحد به یک رنگ تبدیل میشوند.
پس چو یک رنگ شد همه او شد
رشته باریک شد چو یک تو شد
هوش مصنوعی: وقتی که همه چیز به یک شکل و یک رنگ تبدیل میشود، آن وقت میتوان گفت که همه چیز به هم متصل شده و به وحدت رسیده است. در این حالت، هر چه بیشتر به این وحدت نزدیک شویم، احساس و ارتباطات ما نیز بسیار ظریف و حساس میشوند.