گنجور

بخش ۵۲ - اندر ایثار

هرچه داری برای حق بگذار
کز گدایان ظریفتر ایثار
جان و دل بذل کن کز آب و ز گِل
بهتر از جودهاست جهد مُقل
سیّد و سرفراز آلِ عبا
یافت تشریف سورة هل اتی
زان سه قرص جوین بی‌مقدار
یافت در پیش حق چنین بازار
خیز و بگذار دنیی دون را
تا بیابی خدای بیچون را
درمی صدقه از کف درویش
از هزار توانگر آمد بیش
زانکه درویش را دلی ریش است
از دل ریش صدقه زان بیش است
به توانگر تو آن نگر که دلش
هست تاریک و تیره همچو گِلش
گل درویش صفوت ازلیست
دل او کیمیای لم یزلیست
بشنو تا چه گفت فضل آله
با که گویم که نیست یک همراه
با شهنشاه و خواجهٔ لولاک
گفت لا تعد عنهم عیناک
از تن و جان عقل و دل بگذر
در ره او دلی به دست آور
صورت و وصف و عین درمانند
آن رحم این مشیمه آن فرزند
صورتت پردهٔ صفات بود
صفتت سدّ عین ذات بود
هرچه آن نقش علم و معرفتست
دان که آن کفر عالِم صفتست
این چو مصباح روشن اندر ذات
وان دو همچو زجاجه و مشکات
تا نگشتی در آن گذرگه تنگ
با دو روحی و لعبت یکرنگ
تا بُوَد نسل آدمی بر جای
هست آراسته ورا دو سرای
تا در این خاکدان نبیند رنج
نرسد زان سرای بر سر گنج
این سرای از برای رنج و نیاز
وان سرای از برای نعمت و ناز
آدمی چون نهاد سر در خواب
خیمهٔ او شود گسسته طناب
از تو پرسم که علم و حکمت و شرع
وارث آیی همی به اصل و به فرع
دین ز صورت همیشه بگریزد
تا ز بد مرد را بپرهیزد
یک جوابم بده ز روی صواب
گر نه‌ای مرده یا نه‌ای در خواب
چون ترا بر نهاد خود نفس است
از تو او مر ترا عوض نه بس است

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هرچه داری برای حق بگذار
کز گدایان ظریفتر ایثار
هوش مصنوعی: هرچه داری را برای خدا خرج کن، زیرا ایثار کردن از گدایان ظریف‌تر است.
جان و دل بذل کن کز آب و ز گِل
بهتر از جودهاست جهد مُقل
هوش مصنوعی: با تمام وجود خود را فدای محبت کن، زیرا بخشش و نیکی واقعی از ذات انسانی بهتر و ارزشمندتر است.
سیّد و سرفراز آلِ عبا
یافت تشریف سورة هل اتی
هوش مصنوعی: سیّد و بزرگ‌منش خاندان عبا، مقام و عظمت سوره "هل أتی" را به دست آورد.
زان سه قرص جوین بی‌مقدار
یافت در پیش حق چنین بازار
هوش مصنوعی: از آن سه قرص جو که به مقدار کم در پیشگاه حق وجود دارد، چنین بازاری شکل گرفته است.
خیز و بگذار دنیی دون را
تا بیابی خدای بیچون را
هوش مصنوعی: بیدار شو و از دنیا و مادیات بی‌ارزش دست بردار، تا بتوانی به حقیقت و خداوندی بی‌نهایت دست پیدا کنی.
درمی صدقه از کف درویش
از هزار توانگر آمد بیش
هوش مصنوعی: یک درهمی که درویش به صدقه می‌دهد، از هزاران توانگری که بخشی می‌بخشند، ارزش بیشتری دارد.
زانکه درویش را دلی ریش است
از دل ریش صدقه زان بیش است
هوش مصنوعی: چون دل درویش از غم شکسته است، صدقه‌ای که می‌دهد ارزشی بیشتر از صدقه‌های دیگر دارد.
به توانگر تو آن نگر که دلش
هست تاریک و تیره همچو گِلش
هوش مصنوعی: به ثروتمندانی نگاه کن که دلشان پر از تیرگی و ناامیدی است، مانند خاک و گل که بی‌نور و کدر هستند.
گل درویش صفوت ازلیست
دل او کیمیای لم یزلیست
هوش مصنوعی: گل درویش نمایان‌گر پاکی و خلوص اصل وجودش است و دل او، همچون کیمیا، بی‌پایان و بی‌همتاست.
بشنو تا چه گفت فضل آله
با که گویم که نیست یک همراه
هوش مصنوعی: بشنو تا بفهمی چه چیزهایی گفته شده و با چه کسی صحبت می‌کنم، چون هیچ کس در این راه همراه من نیست.
با شهنشاه و خواجهٔ لولاک
گفت لا تعد عنهم عیناک
هوش مصنوعی: با پادشاه و خواجهٔ لولاک گفتگو کردی، پس چشمانت را از آنها دور نکن.
از تن و جان عقل و دل بگذر
در ره او دلی به دست آور
هوش مصنوعی: برای رسیدن به او، از جسم و روح و عقل و دل خود بگذر و دل پاکی به دست بیاور.
صورت و وصف و عین درمانند
آن رحم این مشیمه آن فرزند
هوش مصنوعی: چهره، توصیف و حقیقت همه درمان هستند و آن رحم، این حالت را به فرزند می‌دهد.
صورتت پردهٔ صفات بود
صفتت سدّ عین ذات بود
هوش مصنوعی: چهره‌ات نمایانگر ویژگی‌های توست و ویژگی‌هایت مانع دیدن حقیقت وجودی‌ات هستند.
هرچه آن نقش علم و معرفتست
دان که آن کفر عالِم صفتست
هوش مصنوعی: هر چیزی که نشانه‌های دانش و معرفت باشد، بدان که آن، نادانی است که به شکل عالم در آمده است.
این چو مصباح روشن اندر ذات
وان دو همچو زجاجه و مشکات
هوش مصنوعی: این جمله به بیان مفهوم روشنی و تابش نور درون فردی می‌پردازد. مقصود این است که مانند چراغی روشن، وجود انسان می‌تواند نور و روشنی را منتشر کند، در حالی که دو عنصر دیگر، شفاف و از جنس شیشه‌اند و همراهی آن‌ها به پراکنده شدن نور کمک می‌کند. به طور کلی، این تصویر به ارتباط بین نور و شیوه‌های انتقال آن اشاره دارد.
تا نگشتی در آن گذرگه تنگ
با دو روحی و لعبت یکرنگ
هوش مصنوعی: تا زمانی که در آن مکان باریک و محدود نبودی، با دو روح متفاوت و یک معشوق بی‌نقص، در آنجا قرار نگرفتی.
تا بُوَد نسل آدمی بر جای
هست آراسته ورا دو سرای
هوش مصنوعی: تا زمانی که نسل انسان وجود داشته باشد، این دنیا و سرای دیگر برپا و زیبا خواهد بود.
تا در این خاکدان نبیند رنج
نرسد زان سرای بر سر گنج
هوش مصنوعی: تا زمانی که در این دنیا زحمت و suffering وجود ندارد، از دنیای دیگر نیز به ثروت و خوشبختی دست نخواهیم یافت.
این سرای از برای رنج و نیاز
وان سرای از برای نعمت و ناز
هوش مصنوعی: این دنیا برای تلاش و مشقت انسان است، در حالی که سرا یا دنیای دیگر مکانی برای نعمت‌ها و لذت‌ها خواهد بود.
آدمی چون نهاد سر در خواب
خیمهٔ او شود گسسته طناب
هوش مصنوعی: انسان وقتی سرش را به خواب می‌برد، مانند این است که درون خیمه‌ای قرار گرفته که طناب آن پاره شده است. این به معنای آسیب‌پذیری و بی‌پناهی او در آن لحظه است.
از تو پرسم که علم و حکمت و شرع
وارث آیی همی به اصل و به فرع
هوش مصنوعی: از تو می‌خواهم بپرسم که آیا تو در علم، حکمت و دین، یادگیرنده‌ای از نسل پیشین هستی؟
دین ز صورت همیشه بگریزد
تا ز بد مرد را بپرهیزد
هوش مصنوعی: دین فراتر از ظواهر است و به عمق وجود انسان اهمیت می‌دهد، تا انسان از بدی‌ها و زشتی‌ها دوری کند.
یک جوابم بده ز روی صواب
گر نه‌ای مرده یا نه‌ای در خواب
هوش مصنوعی: لطفاً فقط یک پاسخ درست به من بده، چون نمی‌دانم آیا تو در حال مرگ هستی یا فقط خوابیده‌ای.
چون ترا بر نهاد خود نفس است
از تو او مر ترا عوض نه بس است
هوش مصنوعی: وقتی که نفس تو با تو به خوبی رفتار می‌کند، باید بدانی که او می‌تواند جایگزین تو باشد و این برای تو کافی نیست.

حاشیه ها

1393/02/10 09:05

با سلام
ظاهرا در بیت ششم مصرع دوم این صحیح است :
از هزاران توانگر آمد بیش

1393/10/06 11:01
ناشناس

از هزار توانگر آمد بیش هزار با کسره خوانده می شود در مقابل درمی که تضاد زیبایی ایجاد شده است.