بخش ۴ - فصل تنزیه قِدم
دهر بیقالب قدیمی او
طبع بی باعث کریمی او
نشود دهر و طبع بیقولش
همچو جان از نهاد بیطولش
این و آن هردو ناقص و ابتر
این و آن هردو ابله و بیبر
مادت او زکهنه و نو نیست
اوست کز هستها به جز او نیست
بنهایت نه ملک او معروف
به بدایت نه ذات او موصوف
زرق و تلبیس ومخرقه نخرد
سوی توحید و صدق به نگرد
دیدهٔ عقلبین گزیند حق
دیدهٔ رنگبین نبیند حق
باطل است آنچه دیده آراید
حق در اوهام آب و گل ناید
عقل باشد به خلط و وهم محیط
هر دوان لیک بر بساط بسیط
خلق را ذات چون نماید او
در کدام آینه درآید او
جای و جان هر دو پیشکار تواند
کوتوال و نفس شمار تواند
چون برون آمدی ز جان و ز جای
پس ببینی خدای را به خدای
بار توحید هرکسی نکشد
طعم توحید هر خسی نچشد
هست در هر مکان خدا معبود
نیست معبود در مکان محدود
مرد جسمی ز راه گمراهست
کفر و تشبیه هر دو همراهست
در ره صدق نفس را بگذار
خیز و زین نفس شوم دست بدار
از درونت نگاشت صنع اله
نه ز زرد و سپید و سرخ و سیاه
وز برونت نگاشتهٔ افلاک
از چه از باد و آب و آتش و خاک
فعل و ذاتش برون ز آلت و سوست
بس که هویتش پر از کن و هوست
کن دو حرفست بینوا هر دو
هر دو بحر است بیهوا هر دو
ذات او سوی عارف و عالم
برتر از اَیْن و کَیف وز هل و لم
دادهٔ خود سپهر بستاند
نقش الله جاودان ماند
آنکه بیرنگ زد ترا نیرنگ
باز نستاند از تو هرگز رنگ
نگذارد به تو فلک جاوید
رنگ زرد و سیاه و سرخ و سپید
جمع کرد از پی تو بیش از تو
آنچه اسباب تست پیش از تو
آفریدت ز صنع در تکلیف
کرد فضلش ترا به خود تعریف
گفت گنجی بُدم نهانی من
خُلق الخلق تا بدانی من
کرده از کاف و نون به درّ ثمین
دیده را یک دهان پر از یاسین
زیر گردون به امر و صنع خدای
ساخته چار خصم بر یک جای
جمع ایشان دلیل قدرت اوست
قدرتش نقشبند حکمت اوست
همه اضداد ولیک ز امر اله
همه با یکدگر شده همراه
همه را ابد به امر قدم
زده نیرنگ در سرای عدم
چار گوهر به سعی هفت اختر
شده بیرنگ را گزارشگر
آنکه بیخامه زد ترا نیرنگ
هم تواند گزاردن بیرنگ
نیست گویی جهان ز زشت و نکو
جز از او و بدو و بلکه خود او
همه زو یافته نگار و صوَر
هم هیولانی اصل و هم پیکر
عنصر و مادهٔ هیولانی
طبع و الوان چار ارکانی
همه را غایت تناهی دان
نردبان پایهٔ الهی دان
بخش ۳ - فصل وحدت و شرح عظمت: احدست و شمار از او معزولبخش ۵ - فصل اندر صفا و اخلاص: پس چو مطلوب نبود اندر جای
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دهر بیقالب قدیمی او
طبع بی باعث کریمی او
هوش مصنوعی: دنیا بدون هویت قدیمیاش، مانند روحی بیدلیل و بیهدفی است.
نشود دهر و طبع بیقولش
همچو جان از نهاد بیطولش
هوش مصنوعی: زمان و طبیعت بدون قول و قرار نمیشود، مانند اینکه جان از بدن بدون طول و بنیاد خاصی جدا شود.
این و آن هردو ناقص و ابتر
این و آن هردو ابله و بیبر
هوش مصنوعی: این و آن هر دو ناتمام و بیثمر هستند و هر دو بیخود و نادانند.
مادت او زکهنه و نو نیست
اوست کز هستها به جز او نیست
هوش مصنوعی: او از آنچه که قدیمی و نو است، جداست؛ زیرا هیچ چیز جز او وجود ندارد.
بنهایت نه ملک او معروف
به بدایت نه ذات او موصوف
هوش مصنوعی: این عبارت به این مفهوم اشاره دارد که کمال و تمامیت ملک خداوند از آغاز تا پایان قابل شناخت نیست و ذات او ویژگی خاصی ندارد که بتوان به راحتی آن را توصیف کرد. در واقع، قدرت و وجود خداوند فراتر از هرگونه توصیف و درک انسانی است.
زرق و تلبیس ومخرقه نخرد
سوی توحید و صدق به نگرد
هوش مصنوعی: فریب و تظاهر و ریا را کنار بگذار و به سوی یگانگی و صداقت برو.
دیدهٔ عقلبین گزیند حق
دیدهٔ رنگبین نبیند حق
هوش مصنوعی: چشمِ عقل، توانایی تشخیص حقیقت را دارد، اما چشمی که به ظاهر و رنگها مینگرد، قادر به درک حقیقت نیست.
باطل است آنچه دیده آراید
حق در اوهام آب و گل ناید
هوش مصنوعی: آنچه که در خیال و اوهام به نظر میرسد، حقیقت ندارد و نمیتواند واقعی باشد.
عقل باشد به خلط و وهم محیط
هر دوان لیک بر بساط بسیط
هوش مصنوعی: عقل در دنیای پیچیده و توهمات محاط است، اما در چیزی ساده و واقعی، همواره قابل مشاهده و درک است.
خلق را ذات چون نماید او
در کدام آینه درآید او
هوش مصنوعی: این شعر به این موضوع اشاره دارد که خداوند چگونه وجود و ذات خود را به مخلوقات نشان میدهد و در کدام تجلیات میتواند خود را نمایان کند. سوال اصلی این است که آینهای که بتواند خالق را نشان دهد، چیست و چگونه میتواند این ارتباط را برقرار کند.
جای و جان هر دو پیشکار تواند
کوتوال و نفس شمار تواند
هوش مصنوعی: هر دو، یعنی جایگاه و روح، خدمتگزار تو هستند و همچنین نفس و نفسپنداری تو.
چون برون آمدی ز جان و ز جای
پس ببینی خدای را به خدای
هوش مصنوعی: زمانی که از دنیای مادری و جسم خود جدا شدی و به حقیقت پیوستی، آنگاه خدا را به طور واقعی و مستقیم خواهی دید.
بار توحید هرکسی نکشد
طعم توحید هر خسی نچشد
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند بار سنگین اعتقاد به یگانگی خدا را به دوش بکشد و هیچ فردی نمیتواند احساس واقعی این یگانگی را تجربه کند اگر که لیاقت آن را نداشته باشد.
هست در هر مکان خدا معبود
نیست معبود در مکان محدود
هوش مصنوعی: خداوند در هر جا وجود دارد و محدود به مکان خاصی نیست، بنابراین معبود واقعی در مکانهای مشخص قرار نمیگیرد.
مرد جسمی ز راه گمراهست
کفر و تشبیه هر دو همراهست
هوش مصنوعی: مردی که در راه صحیح زندگی نمیکند و به اشتباهات خود ادامه میدهد، به دو بیماری کفر و تشبیه دچار است.
در ره صدق نفس را بگذار
خیز و زین نفس شوم دست بدار
هوش مصنوعی: در مسیر حقیقت، خود را رها کن و از خودپرستی و غرور دوری کن.
از درونت نگاشت صنع اله
نه ز زرد و سپید و سرخ و سیاه
هوش مصنوعی: خالق آفرینش، زیباییهای درون تو را با رنگهای مختلفی از جمله زرد، سفید، قرمز و سیاه نساخته است، بلکه از عمق وجودت آن را خلق کرده است.
وز برونت نگاشتهٔ افلاک
از چه از باد و آب و آتش و خاک
هوش مصنوعی: چرا از چیزهای بیرونی که از عناصر طبیعی مانند باد، آب، آتش و خاک ساخته شدهاند، نوشتهای؟
فعل و ذاتش برون ز آلت و سوست
بس که هویتش پر از کن و هوست
هوش مصنوعی: عمل و وجود او فراتر از ابزار و وسایل است، زیرا هویتش پر از کنش و انگیزههاست.
کن دو حرفست بینوا هر دو
هر دو بحر است بیهوا هر دو
هوش مصنوعی: دو حرف ناتوان و بیصدا هستند، هر کدام در عمق خود دنیایی بیانتها دارند.
ذات او سوی عارف و عالم
برتر از اَیْن و کَیف وز هل و لم
هوش مصنوعی: وجود او فراتر از هر جا و هر زمان و حتی از سوالات چگونه و آیا است.
دادهٔ خود سپهر بستاند
نقش الله جاودان ماند
هوش مصنوعی: آسمان آنچه را که به ما داده است، میگیرد و تنها تصویر خداوند باقی میماند که همیشه ماندگار است.
آنکه بیرنگ زد ترا نیرنگ
باز نستاند از تو هرگز رنگ
هوش مصنوعی: کسی که به تو بدون رنگ و لعاب، فریب میدهد، هرگز نخواهد توانست رنگ و حالت واقعی تو را بگیرد.
نگذارد به تو فلک جاوید
رنگ زرد و سیاه و سرخ و سپید
هوش مصنوعی: آسمان اجازه نمیدهد که رنگهای زرد، سیاه، قرمز و سفید بر تو حاکم شود.
جمع کرد از پی تو بیش از تو
آنچه اسباب تست پیش از تو
هوش مصنوعی: برای تو بیش از آنچه که نیاز داری، چیزهایی فراهم کردهاند که قبل از تو جمعآوری شدهاند.
آفریدت ز صنع در تکلیف
کرد فضلش ترا به خود تعریف
هوش مصنوعی: تواناییهای تو به دلیل آفرینش و هنر خداوند است و او به خاطر این فضیلت تو را شایسته تعریف و تمجید قرار داده است.
گفت گنجی بُدم نهانی من
خُلق الخلق تا بدانی من
هوش مصنوعی: گفتند که من گنجی نهان هستم، خالق تمامی موجودات تا تو مرا بشناسی.
کرده از کاف و نون به درّ ثمین
دیده را یک دهان پر از یاسین
هوش مصنوعی: چشمانش را با درختان یاسین پر کرده، همانطور که کاف و نون را از هم جدا کرده است.
زیر گردون به امر و صنع خدای
ساخته چار خصم بر یک جای
هوش مصنوعی: در زیر آسمان، به فرمان و اراده خداوند، چهار دشمن در یک مکان فراهم شدهاند.
جمع ایشان دلیل قدرت اوست
قدرتش نقشبند حکمت اوست
هوش مصنوعی: جمع شدن این افراد نشانهای از توانایی اوست و قدرت او مانند هنر نقشزنی حکمتش را به تصویر میکشد.
همه اضداد ولیک ز امر اله
همه با یکدگر شده همراه
هوش مصنوعی: همه چیزها در تضاد با یکدیگرند، اما به فرمان خداوند، همه آنها در کنار هم قرار گرفتهاند و هماهنگ عمل میکنند.
همه را ابد به امر قدم
زده نیرنگ در سرای عدم
هوش مصنوعی: همه چیز همیشه تحت تأثیر فرمانی قرار دارد که در دنیای عدم و نیستی وجود دارد.
چار گوهر به سعی هفت اختر
شده بیرنگ را گزارشگر
هوش مصنوعی: چهار گوهر از تلاش هفت ستاره به دست آمده که رنگی ندارد و در حال حاضر در مقام گزارشگری است.
آنکه بیخامه زد ترا نیرنگ
هم تواند گزاردن بیرنگ
هوش مصنوعی: کسی که بدون ابزار و وسایل نقاشی به تو دسیسه میزند، میتواند بدون رنگ هم تو را فریب دهد.
نیست گویی جهان ز زشت و نکو
جز از او و بدو و بلکه خود او
هوش مصنوعی: جهان تنها از خوبیها و بدیها ساخته نشده است، بلکه همه چیز به خود او برمیگردد و حتی خود اوست که این دو را به وجود میآورد.
همه زو یافته نگار و صوَر
هم هیولانی اصل و هم پیکر
هوش مصنوعی: تمام زیباییها و مراسم به نوعی از یک موجودیت یا شکل اصلی ناشی میشوند؛ اینها هم دارای واقعیتهای عینی هستند و هم به صورت اشکال و صورتهای مختلف جلوه میکنند.
عنصر و مادهٔ هیولانی
طبع و الوان چار ارکانی
هوش مصنوعی: این عبارت به توصیف عناصر و مواد طبیعی میپردازد که ساختار و خصوصیات اصلی جهان را تشکیل میدهند و اشاره به چهار عنصر اصلی دارد که تمامی موجودات و پدیدهها از آنها ساخته شدهاند. به نوعی به تنوع و گوناگونی طبیعت نیز اشاره میکند.
همه را غایت تناهی دان
نردبان پایهٔ الهی دان
هوش مصنوعی: همه چیز را به عنوان نقطه پایانی و نهایت در نظر بگیر، چون نردبان برای رسیدن به خداوند، بر پایهای از این امور است.
حاشیه ها
1399/03/11 00:06
نامدار
با تشکر از بانیان سایت ارزشمند گنجور
به گمانم "توحیر" در "بار توحیر هرکسی نکشد" باید "توهیر" باشد.