بخش ۳۶ - تمثیل در بیداری
نه بپرسید کاهلی ز علی
چون شنید از زبان دل گسلی
که بگوی ای امیر جان افروز
که شب تیره به بود یا روز
مرتضی گفت بشنو ای سایل
سوی ادبار خود مشو مایل
عاشقان را در این ره جانسوز
تبش راز به که تابش روز
هرکه دارد ره تبش در دل
در نماند پیاده در منزل
در جهانی که عشق گوید راز
نه تو مانی نه نیز عقل تو باز
بخش ۳۵ - حکایت مرغ با گبر: آن بنشنیدهای که بینم ابربخش ۳۷ - اندر حب و محبت: عاشقان سوی حضرتش سرمست
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نه بپرسید کاهلی ز علی
چون شنید از زبان دل گسلی
هوش مصنوعی: علی به دلیل شنیدن درد دل کسی که دلش شکسته و غمگین است، دیگر هیچ سوالی درباره کاهلی و بیتحرکی نمیپرسد.
که بگوی ای امیر جان افروز
که شب تیره به بود یا روز
هوش مصنوعی: یعنی بگو ای امیر روشنیبخش، آیا شب تاریک بهتر است یا روز روشن؟
مرتضی گفت بشنو ای سایل
سوی ادبار خود مشو مایل
هوش مصنوعی: مرتضی گفت: ای سوالکننده، به طرف ناامیدی نرو و از آن دوری کن.
عاشقان را در این ره جانسوز
تبش راز به که تابش روز
هوش مصنوعی: عاشقان در این مسیر پر درد و رنج، به راز و اسرار عشق بیشتر از نور روز اهمیت میدهند.
هرکه دارد ره تبش در دل
در نماند پیاده در منزل
هوش مصنوعی: هر کسی که عشق و احساسات عمیقی در دلش دارد، نمیتواند مدت زیادی را در یک جا بماند و منتظر بماند. او همیشه در جستجوی آرزوهایش و حرکت به سمت اهدافش خواهد بود.
در جهانی که عشق گوید راز
نه تو مانی نه نیز عقل تو باز
هوش مصنوعی: در دنیایی که عشق رازهای خود را بیان میکند، نه تو وجود خواهی داشت و نه عقل تو قادر به درک آن خواهد بود.