بخش ۱۷ - التمثیل لقوم ینظرون بعین الاحوال «مُناظِرَة الوَلَدِ مَعَ الوالِد»
پسری احوَل از پدر پرسید
کای حدیث تو بسته را چو کلید
گفتی احوَل یکی دو بیند چون
من نبینم از آنچه هست فزون
احول ار هیچ کژ شمارستی
بر فلک مه که دوست چارستی
پس خطا گفت آنکه این گفتست
کاحول ار طاق بنگرد جفتست
ترسم اندر طریق شارع دین
همچنانی که احول کژ بین
یا چو ابله که با شتر پیکار
کرده بیهوده از پی کردار
***
روح را از خرد شرف او داد
عفو را از گنه علف او داد
نیک داند خدای انابت را
حکمتش مانعست اِجابت را
گرچه باشد گه سؤال مجیب
ندهد گِل به گل خورنده طبیب
گل عمر کسی که گِل خواهد
کی دهد گلش اگرچه دل خواهد
کی شود بیسبب نمودهٔ تو
بودهٔ حق چو عقل پودهٔ تو
سخت بسیار کس بود که خورد
قدح زهر صرف و زان نَمرد
بلکه او را غذای جان باشد
که ز بحران چو خیزران باشد
همه را از طریق حکمت و داد
آنچه بایست بیش از آن همه داد
پیل را پشه گر بدرّد پوست
گو بران گوشت پشهران با اوست
شپش ار هست ناخنت هم هست
کیک را گوش مال چون برجست
کوه اگر پر ز مار شد مشکوه
سنگ و تریاک هست هم در کوه
ور ز گزدم به دل نشان داری
کفش و نعل از برای آن داری
درد در عالم از فراوان است
هریکی را هزار درمان است
درهم آویخت از پی تصویر
کرهٔ زمهریر و چرخ اثیر
معتدل بهر جنبش گل را
سردی مغز گرمی دل را
جگر و دل ز اکحل و شریان
سوی تن باد و آب کرده روان
تا جسد را به واسطهٔ دم و خون
جان دهد این به جنبش آن به سکون
ملکوتست و ملک در عالم
زبر تخت نور و تحت ظلم
کرد بخش این دو مایه را در صُنع
چون بگسترد سایه را بر صُنع
ملکوت از شرف روان دارد
ملک از راه لطف جان دارد
تا درون و برون پذیرد قوت
تن ز ذیالملک و جان ز ذیالملکوت
نوش دان هرچه زهر او باشد
لطف دان هرچه قهر او باشد
باشد از مادران ما بر ما
هم حجامت نکو و هم خرما
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پسری احوَل از پدر پرسید
کای حدیث تو بسته را چو کلید
هوش مصنوعی: پسر از پدرش پرسید: چرا اطلاعات تو مثل کلید، قفل شده است و به راحتی میتوان به آن دسترسی پیدا کرد؟
گفتی احوَل یکی دو بیند چون
من نبینم از آنچه هست فزون
هوش مصنوعی: تو گفتی که شخصی کمخبر یکی دو چیز را میبیند، ولی من نمیتوانم آنچه را که هست، فراتر از آن، ببینم.
احول ار هیچ کژ شمارستی
بر فلک مه که دوست چارستی
هوش مصنوعی: اگر در محاسبات خود دچار اشتباه هستی، بدان که ماه بر آسمان به دور دوست میچرخد.
پس خطا گفت آنکه این گفتست
کاحول ار طاق بنگرد جفتست
هوش مصنوعی: کسید که اگر کسی به طاق نگاه کند، دو کمان را میبیند و این نشاندهنده اشتباه اوست.
ترسم اندر طریق شارع دین
همچنانی که احول کژ بین
هوش مصنوعی: من نگرانم در راه دین، مانند کسی که بیناییاش ناقص است و از واقعیتها به درستی آگاه نیست، گمراه شوم.
یا چو ابله که با شتر پیکار
کرده بیهوده از پی کردار
هوش مصنوعی: شخصی مانند یک فرد نادان است که بدون هیچ فایدهای با شتر در حال جنگ است و فقط وقت خود را هدر میدهد.
***
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که کسی یا چیزی تحت تاثیر و آموزش اطلاعات و تجربیات گذشته قرار گرفته است.
روح را از خرد شرف او داد
عفو را از گنه علف او داد
هوش مصنوعی: روح را از عقل و فهم برتر بخشید و او را از اشتباهات و گناهانش مورد بخشش قرار داد.
نیک داند خدای انابت را
حکمتش مانعست اِجابت را
هوش مصنوعی: خداوند به خوبی میداند که دعوت و نیاش به او چگونه است و حکمت او باعث میشود که همیشه جواب درخواستها داده نشود.
گرچه باشد گه سؤال مجیب
ندهد گِل به گل خورنده طبیب
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است در زمان سؤال جواب مناسبی ندهد، اما پزشک همچنان به خوشی و شادابی افراد توجه دارد.
گل عمر کسی که گِل خواهد
کی دهد گلش اگرچه دل خواهد
هوش مصنوعی: کسی که در پی لذتهای ناپایدار و زودگذر باشد، نمیتواند از عمر خود بهرهمند شود. حتی اگر شخصی بخواهد خوشی را تجربه کند، در نهایت این خواسته به دست نخواهد آمد.
کی شود بیسبب نمودهٔ تو
بودهٔ حق چو عقل پودهٔ تو
هوش مصنوعی: چه زمانی میتوان بدون دلیلی که بابت آن تو را نکوهش کنند، به این حقیقت پیبرد که عقل تو به نحوی دیگری شکل گرفته است؟
سخت بسیار کس بود که خورد
قدح زهر صرف و زان نَمرد
هوش مصنوعی: حرف زدن درباره مشکلات و چالشها همیشه آسان نیست، اما برخی افراد حتی در سختترین شرایط هم مقاوم میمانند و تسلیم نمیشوند.
بلکه او را غذای جان باشد
که ز بحران چو خیزران باشد
هوش مصنوعی: او مثل غذایی است که برای روح انسان ضروری است، همانطور که نی در میان طوفان میایستد و خم نمیشود.
همه را از طریق حکمت و داد
آنچه بایست بیش از آن همه داد
هوش مصنوعی: همه چیز را با خرد و انصاف انجام بده و آنچه که شایسته است، بیشتر از آنچه که نیاز است، ببخش.
پیل را پشه گر بدرّد پوست
گو بران گوشت پشهران با اوست
هوش مصنوعی: اگر پشهای به پوست فیل آسیب برساند، باید گفت که گوشتِ پشه هم با اوست. این عبارت به نوعی اشاره به این دارد که در برابر مشکلات بزرگ، آسیبهای کوچک چندان اهمیتی ندارند.
شپش ار هست ناخنت هم هست
کیک را گوش مال چون برجست
هوش مصنوعی: اگر شپش وجود دارد، ناخن هم وجود دارد. بنابراین، به قشنگی کیک گوشه آن را مالش بده.
کوه اگر پر ز مار شد مشکوه
سنگ و تریاک هست هم در کوه
هوش مصنوعی: اگر کوه پر از مار شود، باز هم در دل کوه سنگ و مواد دیگری مانند تریاک وجود دارد.
ور ز گزدم به دل نشان داری
کفش و نعل از برای آن داری
هوش مصنوعی: اگر از گزند و آسیب دل داری، باید برای آن خود را آماده کنی و تدابیر لازم را داشته باشی.
درد در عالم از فراوان است
هریکی را هزار درمان است
هوش مصنوعی: در دنیا مشکلات و دردها بسیار وجود دارد و هر شخص راهحلها و درمانهای متعددی برای رفع آنها دارد.
درهم آویخت از پی تصویر
کرهٔ زمهریر و چرخ اثیر
هوش مصنوعی: تصویر از دنیای سرد و یخزده و جهانی که به دور آن میچرخد، با هم درهم آمیخته شدهاند.
معتدل بهر جنبش گل را
سردی مغز گرمی دل را
هوش مصنوعی: برای اینکه گل به خوبی رشد کند و حرکت کند، باید دمای مغز او معتدل باشد و دلش نیز گرم باشد.
جگر و دل ز اکحل و شریان
سوی تن باد و آب کرده روان
هوش مصنوعی: قلب و جگر از خونی که در رگها به جریان است، به سمت بدن آمدند و به صورت زندگیبخش در حرکت هستند.
تا جسد را به واسطهٔ دم و خون
جان دهد این به جنبش آن به سکون
هوش مصنوعی: تا زمانی که روح به واسطهٔ نفس و خون در بدن باشد، این حرکت میکند و آن در سکون است.
ملکوتست و ملک در عالم
زبر تخت نور و تحت ظلم
هوش مصنوعی: ملکوت و ملک در جهان به ترتیب به عالم معنوی و دنیوی اشاره دارند. عالم معنوی مانند تخت نوری است که بالای همه چیز قرار دارد، در حالی که عالم دنیوی در زیر سایه و ظلمت است. به نوعی، این جمله بیانگر یک تفاوت میان دو بعد وجودی است: یکی نورانی و والا، و دیگری تاریک و محدود.
کرد بخش این دو مایه را در صُنع
چون بگسترد سایه را بر صُنع
هوش مصنوعی: خداوند این دو اصل را در آفرینش قرار داد، همانطور که سایه بر روی اشیاء گسترده میشود.
ملکوت از شرف روان دارد
ملک از راه لطف جان دارد
هوش مصنوعی: آسمانها به خاطر ویژگیهای روحانی خود، مقام والایی دارند و زمین به لطف و محبت خداوند به زندگی ادامه میدهد.
تا درون و برون پذیرد قوت
تن ز ذیالملک و جان ز ذیالملکوت
هوش مصنوعی: تا زمانی که بدن و جان انسان از نیروی خداوند و مخلوقات او بهرهمند است.
نوش دان هرچه زهر او باشد
لطف دان هرچه قهر او باشد
هوش مصنوعی: هرچه از او تلخ و زهرآگین به نظر برسد، نوشی شیرین است و هرچه از او خشم و قهری باشد، در واقع لطفی نهفته است.
باشد از مادران ما بر ما
هم حجامت نکو و هم خرما
هوش مصنوعی: باشد که از مادران ما برای ما هم درمان خوب و هم روزی خوش فراهم شود.
حاشیه ها
1392/09/01 12:12
ق.س
در بیت اول و بیت دوم احول به اشتباه احوال نوشته شده است. هم از لحاظ وزنی مشکل خواهد داشت و هم از لحاظ معنایی احول به معنای کسی است که چیزها ررا دوتا می بیند و در اصطلاح چشم هاش چپ است...
1392/09/07 01:12
امین کیخا
skew deviation of eyes!
1392/09/09 02:12
ق.س
آقا ما نبودیم... اصلا بیا بگرد... :-)
1401/01/05 16:04
فاطمه تسلیم
سلام، این بیت چطور خوانده میشود؟
گل عمر کسی گل خواهد
کی دهد گلش اگرچه دل خواهد
1404/01/04 00:04
سفید
حکمتش مانعست اجابت را...