شمارهٔ ۹۶ - در رثای زکیالدین بلخی
ای برادر زکی بمرد و بشد
تا یکی به ز ما قرین جوید
تا ز آب حیات آن عالم
تن و جان از عدم فرو شوید
من ز غم مردهام که کی بود او
باز از آنجا به سوی من پوید
پس تو گویی که مرثیت گویش
زنده را مرده مرثیت گوید
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای برادر زکی بمرد و بشد
تا یکی به ز ما قرین جوید
هوش مصنوعی: ای برادر، زکی (انسان پاک و نیکو) رفت و از میان ما ناپدید شد، تا کسی دیگر از ما همسفر و همدمی جستجو کند.
تا ز آب حیات آن عالم
تن و جان از عدم فرو شوید
هوش مصنوعی: برای آنکه از چشمه حیات آن عالم، جسم و روح از نیستی سیراب شوند.
من ز غم مردهام که کی بود او
باز از آنجا به سوی من پوید
هوش مصنوعی: من از شدت اندوه به حالت مرگ رسیدهام، که او کیست که از آنجا به سوی من بیاید.
پس تو گویی که مرثیت گویش
زنده را مرده مرثیت گوید
هوش مصنوعی: میتوان گفت که در سوگواری کسی که به خوبی سخن میگوید، شخصی با روح و حیات وجود ندارد.

سنایی