گنجور

شمارهٔ ۸۶

داستان پسر هند مگر نشنیدی
که از او بر سر اولاد پیمبر چه رسید
پدر او لب و دندان پیمبر بشکست
مادر او جگر عم پیمبر بمکید
خود به ناحق حق داماد پیمبر بگرفت
پسر او سر فرزند پیمبر ببرید
بر چنین قوم چرا لعنت و نفرین نکنیم
لعنة الله یزیدا و علی حب یزید

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

داستان پسر هند مگر نشنیدی
که از او بر سر اولاد پیمبر چه رسید
هوش مصنوعی: آیا داستان پسر هند را نشنیده‌ای که چه بلایی بر سر فرزندان پیامبر آمد؟
پدر او لب و دندان پیمبر بشکست
مادر او جگر عم پیمبر بمکید
هوش مصنوعی: پدر او دندان‌های پیامبر را شکست و مادرش جگر عموی پیامبر را مکید.
خود به ناحق حق داماد پیمبر بگرفت
پسر او سر فرزند پیمبر ببرید
هوش مصنوعی: پسر پیامبر به ناحق حق دامادش را گرفت و سر فرزند پیامبر را برید.
بر چنین قوم چرا لعنت و نفرین نکنیم
لعنة الله یزیدا و علی حب یزید
هوش مصنوعی: چرا بر چنین مردمی نفرین نکنیم که لعنت خدا بر یزید و کسانی که او را دوست دارند؟

حاشیه ها

1388/11/25 00:01
هاشم

در نسخه ای به این صورت آمده:
لَعَنَ الله یَزیداً وَ عَلی آلِ یَزیدْ

1391/07/20 17:10
امیرخانی

در کتاب حبیب السیر این ابیات را به انوری منسوب کرده و مصرع دوم بیت اول را این گونه آورده:
که ازو وز سه کس او به پیمبر چه رسید

1393/05/26 12:07
حسن رضوی

مادر او جگر عم پیمبر بدرید...

1393/08/31 18:10
اصغر

این قطعه را سنائی در رد نظریه کسانی که لعن یزید را جائز نمی دانند!! سروده و البته اختلافاتی هم در نسخ هست. مواردی را عزیزان ذکر کردند , مصرع اول بیت آخر هم به این صورت نیز آمده : " بر چنین قوم تو لعنت نکنی شرمت باد ".

1394/09/23 20:11
روح الله

1-بیت اخر این گونه نیز ضبط شده:
بر چنین قوم تو لعنت نکنی شرمت باد
لعن الله یزیدا و علی آل یزید
2-ایا کسی به متن کامل این قصیده یا غزل دسترسی دارد؟

1394/10/27 14:12
ابوطالب

تکمیل ابیات فوق :

حبذا کربلا و آن تعظیم
کز بهشت آورد به خلق نسیم
وان تن سر بریده در گل و خاک
وان عزیزان به تیغ، دلها چاک
وان گزین همه جهان، کشته
در گل و خون، تنش بیاغشته
و آن چنان ظالمان بدکردار
کرده بر ظلم خویشتن اصرار
حرمت دین و خاندان رسول
جمله برداشته ز جهل و فضول
تیغها لعل‏گون ز خون حسین
چه بود در جهان بتر زین شین؟
زخم شمشیر و نیزه و پیکان
بر سر نیزه، سر به جای سنان
کرده آل زیاد و شمر لعین
ابتدای چنین تبه در دین
مصطفی جامه جمله بدریده
علی از دیده خون بباریده
فاطمه روی را خراشیده
خون بباریده بی‏حد از دیده
حسن از زخم کرده سینه کبود
زینب از دیده‏ها برانده دو رود
عالمی بر جفا دلیر شده
رو به مرده، شرزه شیر شده
کافرانی در اول پیکار
شده از زخم ذوالفقار، فگار
کین دل بازخواسته ز حسین
شده قانع بدین شماتت و شین
هر که بدگوی آن سگان باشد
دان که او شاه آن جهان باشد
هر که راضی شود به کرده‏ی زشت
نزد آن کس، چه دوزخ و چه بهشت
دین به دنیا به خیره بفروشد
نکند نیک و در بدی کوشد
خیره، راضی شود به خون حسین
که فزون بود وقعش از ثقلین
آن که را این خبیث، خال بود
مؤمنان را کی ابن‏خال بود؟
من ازین ابن‏خال بیزارم
کز پدر نیز هم در آزارم
پس تو گویی: یزید میر من است
عمر عاص پلید، پیر من است
آن که را عمر عاص باشد پیر
یا یزید پلید باشد میر
مستحق عذاب و نفرین است
بد ره و بد فعال و بد دین است
لعنت دادگر بر آن کس باد
که مر او را کند به نیکی یاد
من نیم دوستدار شمر و یزید
زان قبیله منم به عهد، بعید
هر که راضی شود به بد کردن
لعنتش، طوق گشت در گردن
داستان پسر هند مگر نشنیدی
که از او و سه کس او به پیمبر چه رسید
پدر او در دندان پیمبر بشکست
مادر او جگر عم پیمبر بمکید
او به ناحق، حق داماد پیمبر بستد
پسر او سر فرزند پیمبر ببرید
بر چنین قوم، تو لعنت نکنی؟ شرمت باد
لعن الله یزیدا و علی آل یزید