گنجور

شمارهٔ ۵۴ - در رثای زکی الدین بلخی

روح مجرد شد خواجه زکی
گام چو در کوی طریقت نهاد
خواست که مطلق شود از بند غیر
دست به انصاف و سخا بر گشاد
دادهٔ هر هفت فلک بذل کرد
زادهٔ هر چار گهرباز داد

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روح مجرد شد خواجه زکی
گام چو در کوی طریقت نهاد
هوش مصنوعی: عالم روحانی، به طرز خاصی از عالم مادی رهایی یافته و با قدم‌های اعتقادی به راه راهنمایی و سیر و سلوک وارد شده است.
خواست که مطلق شود از بند غیر
دست به انصاف و سخا بر گشاد
هوش مصنوعی: او خواست که از وابستگی به دیگران رهایی یابد و با انصاف و بخشندگی درهای آزادی را برای خود بگشاید.
دادهٔ هر هفت فلک بذل کرد
زادهٔ هر چار گهرباز داد
هوش مصنوعی: هر یک از هفت آسمان، نعمت‌هایی را به بامداد زندگی بخشید و هر چهار گوهر، به ما عطا شد.