گنجور

شمارهٔ ۴۹

چه ممسکی که ز جود تو قطره‌ای نچکد
اگر در آب کسی جامهٔ تو برتابد
به مجلسی که تو باشی ز بخل نگذاری
که رادمردی از آن صدر نیکویی یابد
به ابر برشده مانی بلند و بی‌باران
کدام زایر و شاعر سوی تو بشتابد
کو خود نباری و بر هیچ خلق نگذاری
مر آفتاب فلک را که بر کسی تابد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه ممسکی که ز جود تو قطره‌ای نچکد
اگر در آب کسی جامهٔ تو برتابد
هوش مصنوعی: این بیت به بیان فضایل فردی با سخاوت می‌پردازد. می‌گوید که اگر کسی با بزرگواری و جود شما روبرو شود، حتی به اندازه یک قطره هم از بخشش شما کاسته نخواهد شد. به عبارت دیگر، سخاوت شما به قدری فراوان است که هیچ چیزی نمی‌تواند آن را کم کند، حتی اگر کسی بخواهد از آن بهره‌برداری کند.
به مجلسی که تو باشی ز بخل نگذاری
که رادمردی از آن صدر نیکویی یابد
هوش مصنوعی: در مجلسی که تو حضور داشته باشی، بخل و دریغ وجود نخواهد داشت و شکوفایی و نیکی از آنجا به دست خواهد آمد.
به ابر برشده مانی بلند و بی‌باران
کدام زایر و شاعر سوی تو بشتابد
هوش مصنوعی: کیست که مانند ابرهای بدون باران، در جستجوی تو به قله‌ها بیفتد و نزد تو بیاید؟
کو خود نباری و بر هیچ خلق نگذاری
مر آفتاب فلک را که بر کسی تابد
هوش مصنوعی: اگر خود را بر دوش کسی نگذاری و باری برای دیگران نباشی، مانند آفتاب هستی که بر کسی نمی‌تابد و تنها به خود می‌تابد.

حاشیه ها

1400/01/23 19:03
منوچهر مشکوة

بنظر میرسد شروع مصرع اول سطر آخر تو خود نباری و بر هیچ خلق.... درست باشد

1400/01/23 19:03
منوچهر مشکوة

شروع مصرع اول سطر آخر
تو بجای کو تصحیح شود