گنجور

شمارهٔ ۳۹ - در ذم مردم بلخ

از بس غر و غر زن که به بلخند ادیبانش
می باز ندانند مذکر ز مونث
بلخی که کند از گه خردی پسران را
برکان دهی و دف زنی و ذلت لت حث
زان قبه لقب گشت مر او را که نیابی
در قبه به جز مسخره و رند و مخنث

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از بس غر و غر زن که به بلخند ادیبانش
می باز ندانند مذکر ز مونث
هوش مصنوعی: از بس که در بلخ ادیبانشان با غر و غرا کردن صحبت می‌کنند، نمی‌توانند تشخیص دهند چیزها مذکر هستند یا مونث.
بلخی که کند از گه خردی پسران را
برکان دهی و دف زنی و ذلت لت حث
هوش مصنوعی: در این بیت، به شهری اشاره دارد که از خاستگاه خود فاصله گرفته و فرزندان را به نیکی تربیت نمی‌کند. بلکه در آنجا مشکلات و ذلت‌ها حاکم است و تنها سرگرمی‌ها و تفریح‌های بی‌معنا وجود دارد. به نوعی نقدی به وضع جامعه و تربیت نسل‌هاست.
زان قبه لقب گشت مر او را که نیابی
در قبه به جز مسخره و رند و مخنث
هوش مصنوعی: به خاطر همان پوشش و عنوان، دیگر او را نخواهی یافت، جز افرادی که به شوخی و تمسخر به او نزدیک می‌شوند یا نوعی بی‌تفاوتی و بی‌احترامی نشان می‌دهند.

حاشیه ها

در مصراع دویم بیت دوم وجه صحیح این است:
بر کون دهی و .....