شمارهٔ ۳۶
مرحبا بحری که آبش لذت از کوثر گرفت
حبذا کانی که خاکش زینت از عنبر گرفت
اتفاق آن دو جوهر بد که در آفاق جست
اصل وقتی خضر بر دو فرع اسکندر گرفت
جان و علم و عقل سرگردان درین فکرت مدام
کان چه جوهر بود کز وی عالمی گوهر گرفت
چتر همت تا بر عشق مطهر باز کرد
هر کرا سر دید بیسر کردو کار از سر گرفت
در همه بستان همت هیچ کس خاری ندید
عکس رخ بنمود بستانها گل احمر گرفت
آب آتش را نبد وصل تو چون صحبت نیافت
پارهای زان آب بر آتش زد آتش در گرفت
چون قبولی دید خود را زان کرامتهای خام
قبله ویران کرد تا عالم همه کافر گرفت
هر که صاحب صدر بود از نور او روزی برند
صورت دیگر نمود و سیرت دیگر گرفت
مجرما ترسا که از فرمان عیسا سر بتافت
دل بدان خرم که روزی سم خر در زر گرفت
چون تجلی کرد بر سیمای جان سینای عشق
آن بت سنگین آزر سنگ در آزر گرفت
هر که در آباد جایی جست بیجایست و جاه
هر که در ویرانه رنجی برد گنجی بر گرفت
چون سنایی دید صد جا دفتر و یک دل ندید
رغم کاغذ از دل آزادگان دفتر گرفت
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرحبا بحری که آبش لذت از کوثر گرفت
حبذا کانی که خاکش زینت از عنبر گرفت
هوش مصنوعی: سلام به دریا که آبش لذتی شیرین مانند کوثر دارد. چه خوب است که زمینی دارد که زیباییاش از عنبر گرفته شده است.
اتفاق آن دو جوهر بد که در آفاق جست
اصل وقتی خضر بر دو فرع اسکندر گرفت
هوش مصنوعی: اتفاق آن دو اصل و ویژگی که در جهان پیدا شد زمانی رخ داد که خضر بر دو شاخه اسکندر تسلط یافت.
جان و علم و عقل سرگردان درین فکرت مدام
کان چه جوهر بود کز وی عالمی گوهر گرفت
هوش مصنوعی: جان و روح و عقل در تفکر و اندیشهای عمیق درگیر هستند که میپرسند جوهر و حقیقت چیست، آن چه که منبع و بنیان وجود عالم و مخلوقات میباشد.
چتر همت تا بر عشق مطهر باز کرد
هر کرا سر دید بیسر کردو کار از سر گرفت
هوش مصنوعی: وقتی ارادهای قوی بر عشق پاک و مقدس حاکم شد، هر کسی که به عشق نگاه کرد، خود را بیسر و بیقرار یافت و دوباره آغاز به کار و تلاش کرد.
در همه بستان همت هیچ کس خاری ندید
عکس رخ بنمود بستانها گل احمر گرفت
هوش مصنوعی: در تمام باغها هیچکس عیبی ندید، زیرا که چهره محبوب همچون گلی سرخ در میان گلها میدرخشد.
آب آتش را نبد وصل تو چون صحبت نیافت
پارهای زان آب بر آتش زد آتش در گرفت
هوش مصنوعی: آب نمیتواند آتش را به خود متصل کند، همانطور که صحبت و گفتگو نمیتواند به هر چیزی پیوند بزند. وقتی که بخشی از آن آب به آتش برخورد کرد، آتش شعلهور شد.
چون قبولی دید خود را زان کرامتهای خام
قبله ویران کرد تا عالم همه کافر گرفت
هوش مصنوعی: شخصی که با مشاهده ویژگیهای خاص و ارزشمند خود، به این نتیجه میرسد که باید از نگرشهای نادرست و کاذب عبور کند و به حقیقت بپردازد. او تصمیم میگیرد که از بنیادهای نادرست که باعث گمراهی دیگران شده، جدا شود و این کار میتواند منجر به گسترش بیاعتباری و کفر در دنیا شود.
هر که صاحب صدر بود از نور او روزی برند
صورت دیگر نمود و سیرت دیگر گرفت
هوش مصنوعی: هر کسی که دارای صداقت و خلوص نیت باشد، از نور وجود او بهرهمند میشود و به این ترتیب، چهره و روحی متفاوت به دست میآورد.
مجرما ترسا که از فرمان عیسا سر بتافت
دل بدان خرم که روزی سم خر در زر گرفت
هوش مصنوعی: یک شخص ترسا یا مسیحی به خاطر اینکه از فرمان عیسی سرپیچی کرد، به جرمش اضافه شد. دل او به خوشی و شادیای میرسد که روزی خر در حالی که سمش را در طلا گرفته بودند، به آن رسید.
چون تجلی کرد بر سیمای جان سینای عشق
آن بت سنگین آزر سنگ در آزر گرفت
هوش مصنوعی: زمانی که عشق، جلوهگری کرد و چهره جان را روشن کرد، آن بت سنگین به نام آزر، سنگینی خود را در دل آتش عشق رها کرد.
هر که در آباد جایی جست بیجایست و جاه
هر که در ویرانه رنجی برد گنجی بر گرفت
هوش مصنوعی: هر کسی که در جایی که آباد و پرخیر و برکت است به جستجوی مقام و جایگاه بپردازد، جایگاهش بیارزش خواهد بود. اما کسی که در یک ویرانه و شرایط سخت تلاش و رنج بکشد، در نهایت به پاداش و ثروتی دست خواهد یافت.
چون سنایی دید صد جا دفتر و یک دل ندید
رغم کاغذ از دل آزادگان دفتر گرفت
هوش مصنوعی: سنایی وقتی مشاهده کرد که در بسیاری از جاها دفاتر و نوشتههایی هست، اما هیچکس دل پاک و بدون دلبستگی را ندارد، به این نتیجه رسید که آزادگان، با اینکه کاغذ و دفاتر زیادی دارند، اما آنچه که ارزشمندتر است، آزادگی و پاک دلی است.