گنجور

شمارهٔ ۲۶ - شکایت از روزگار

ضربت گردون دون آزادگان را خسته کرد
کو دل آزاده‌ای کز تیغ او مجروح نیست
در عنا تا کی توان بودن به امید بهی
هر کسی را صابری ایوب و عمر نوح نیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ضربت گردون دون آزادگان را خسته کرد
کو دل آزاده‌ای کز تیغ او مجروح نیست
هوش مصنوعی: ضربه‌های روزگار، افراد آزاد و بی‌قید را خسته کرده است. اما کسی که دل آزاده‌ای دارد، از این ضربات آسیب نمی‌بیند.
در عنا تا کی توان بودن به امید بهی
هر کسی را صابری ایوب و عمر نوح نیست
هوش مصنوعی: تا کی می‌توان در رنج و سختی ماند و منتظر روزهای خوب بود؟ صبر ایوب و عمر نوح را هر کسی ندارد.