شمارهٔ ۱۸۴ - در رثای امیر معزی
شد باز گهر طبع گهرزای معزی
شد یار فلک عقل فلکسای معزی
گر زهره به چرخ دویم آید عجبی نیست
در ماتم طبع طرب افزای معزی
کز حسرت درهای یتیمش چو یتیمان
بنشست عطارد به معزای معزی
شمارهٔ ۱۸۳ - هم در هجای معجزی شاعر: معجز معجزی پدید آمدشمارهٔ ۱۸۵ - و نیز: سخن را به خواب اندرون دوش گفتم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شد باز گهر طبع گهرزای معزی
شد یار فلک عقل فلکسای معزی
هوش مصنوعی: پس از مدتی، دوباره خصلت و استعداد طبیعی معزی نمایان شد و به این ترتیب، یار آسمان، عقل و فهم معزی نیز به او پیوست.
گر زهره به چرخ دویم آید عجبی نیست
در ماتم طبع طرب افزای معزی
هوش مصنوعی: اگر ستاره زهره بر آسمان بیفتد، عجبی ندارد که در حالتی غمگین، طبع خوشحالی معزی بیفزاید.
کز حسرت درهای یتیمش چو یتیمان
بنشست عطارد به معزای معزی
هوش مصنوعی: به خاطر حسرت بر درهای یتیمان، عطارد مانند یک یتیم در کنار معزای معزی نشسته است.

سنایی