شمارهٔ ۱۸۳ - هم در هجای معجزی شاعر
معجز معجزی پدید آمد
چون فرورید قوم او پسری
بینهادی پلید و پر هوسی
بیزمانی دراز و بیخبری
هم ازو بود و از کفایت او
که بهر کار دارد او هنری
شمارهٔ ۱۸۲: چون به ملک اندر بر آرد گردی از مردان مردشمارهٔ ۱۸۴ - در رثای امیر معزی: شد باز گهر طبع گهرزای معزی
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
معجز معجزی پدید آمد
چون فرورید قوم او پسری
هوش مصنوعی: معجزهای به وجود آمد وقتی که قوم او سرنگون شدند و فرزندی به دنیا آمد.
بینهادی پلید و پر هوسی
بیزمانی دراز و بیخبری
هوش مصنوعی: نابودی و زشتی بیپایان، همراه با خواستههای نامعقول و ناآگاهی طولانی مدت.
هم ازو بود و از کفایت او
که بهر کار دارد او هنری
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که همه چیز به خود او وابسته است و او به اندازه کافی توانایی و قابلیت دارد که برای هر کاری هنری خلق کند.