شمارهٔ ۱۸۰ - از زبان تیر خراس
ای لاف زنی که هر کجا هستی
قصه ز روزن و سرای آری
تا کی سوی من نه از ره غیرت
از بهر نظاره روی و رای آری
پندی بشنو که تا چو مخدومم
مختار شوی گر آن بجای آری
شو راستیی چو من به دست آور
تا چرخ چو من به زیر پای آری
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای لاف زنی که هر کجا هستی
قصه ز روزن و سرای آری
هوش مصنوعی: ای کسی که ادعا میکنی هر جا که هستی، داستانها و اخبار را از در و دیوار میگویی و روایت میکنی.
تا کی سوی من نه از ره غیرت
از بهر نظاره روی و رای آری
هوش مصنوعی: چقدر باید منتظرت بمانم تا با عشق و غیرت به دیدن من بیایی و زیباییام را تماشا کنی؟
پندی بشنو که تا چو مخدومم
مختار شوی گر آن بجای آری
هوش مصنوعی: به نصیحتی گوش کن که میتواند تو را به جایی برساند که مختار و انتخابگر باشی، اگر آن را درست به کار ببندی.
شو راستیی چو من به دست آور
تا چرخ چو من به زیر پای آری
هوش مصنوعی: حقیقت را مانند من به دست آور، تا بتوانی دنیا را همانند من زیر پا بگذاری.