گنجور

شمارهٔ ۱۷۴

به هفت کشور تا شکر پنج و ده گویم
نبود خواهم ساکن دو روز در یک جای
دو پای دارم چار دگر بباید از آنک
به هفت کشور نتوان رسید بی‌شش پای
چنان زندگانی کن ای نیک رای
از آن پس که توفیق دادت خدای
که خایند ز اندوهت انگشت دست
چو اندر زمینت آید انگشت پای
مکن در جهان زندگانی چنانک
جهانی به مرگ تو دارند رای

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به هفت کشور تا شکر پنج و ده گویم
نبود خواهم ساکن دو روز در یک جای
هوش مصنوعی: من در هفت کشور سفر کرده‌ام، اما حتی در ازای پنج یا ده واحد شکر، تمایل ندارم که دو روز در یک مکان بمانم.
دو پای دارم چار دگر بباید از آنک
به هفت کشور نتوان رسید بی‌شش پای
هوش مصنوعی: من دو پا دارم و باید چهار پای دیگر داشته باشم، زیرا بدون شش پا نمی‌توانم به هفت کشور برسم.
چنان زندگانی کن ای نیک رای
از آن پس که توفیق دادت خدای
هوش مصنوعی: زندگی را به گونه‌ای بگذران که خداوند برایت مقدر کرده است و از آن لحظه که موفق شدی، با تفکر نیکو پیش برو.
که خایند ز اندوهت انگشت دست
چو اندر زمینت آید انگشت پای
هوش مصنوعی: وقتی که از اندوه و غم دلتنگی به شدت رنج می‌کشی، انگار که انگشت دستت به زمین می‌افتد مانند وقتی که پای تو بر روی زمین قرار می‌گیرد.
مکن در جهان زندگانی چنانک
جهانی به مرگ تو دارند رای
هوش مصنوعی: در زندگی طوری رفتار نکن که گویی برای مرگ تو در این دنیا برنامه‌ریزی شده است.