شمارهٔ ۱۷۲
اگر پای تو از خط خطا گامی بعیدستی
بر تخت تو اندر دین بر از عرش مجیدستی
وگر امروز طبع تو ز طراری نه طاقستی
وگر غفلت ز رزاقی زر فرد آفریدستی
ز عشق آن یکی سلطان طاعت شادمان بودی
ز رشک آن دگر شیطان شهوت مستزیدستی
تو مستی زان نیاری رفت در بازار عشاقان
اگر زر بودیی بر سنگ صرافان پدیدستی
همیشه این همی خوانی که دست من درین عالم
گشادهتر ز دست و تیغ سلطان عمیدستی
همیشه خواب این بینی که یارب کاشکی دانم
سر انگشت من صندوق خلقان را کلیدستی
اگر بخت و رضا در تحت رای بلحکم بودی
وگر لوح و قلم در دست شاگرد یزیدستی
نباشد آنکه تو خواهی و گر نه این چنین بودی
همه رو سالکان خواهند گر هر روز عیدستی
اگر بودی دلت مشتاق در گفتار بسمالله
ترا هر دم هزاران نعرهٔ «هل من مزید» ستی
وگر عاجز سنایی نیستی در دست نااهلان
ز سر سامری عالم پر از پیک و بریدستی
شمارهٔ ۱۷۱ - در مدح خواجه اسماعیل شنیزی: علم و عمل خواجه اسماعیل شنیزیشمارهٔ ۱۷۳: پسری دیدم پوشیده قبای
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اگر پای تو از خط خطا گامی بعیدستی
بر تخت تو اندر دین بر از عرش مجیدستی
هوش مصنوعی: اگر از اشتباهات دوری کنی و به درستی رفتار کنی، در دین و اعتقاداتت به مقام بالایی خواهی رسید و به عرش آسمانی نزدیک خواهی شد.
وگر امروز طبع تو ز طراری نه طاقستی
وگر غفلت ز رزاقی زر فرد آفریدستی
هوش مصنوعی: اگر امروز احساسات تو از شدت هیجان به تنگ آمده، نباید فراموش کنی که به خاطر بیتوجهیات، نعمتهای زندگی را از دست میدهی و فرصتی برای به دست آوردن چیزهای بهتر ایجاد نمیکنی.
ز عشق آن یکی سلطان طاعت شادمان بودی
ز رشک آن دگر شیطان شهوت مستزیدستی
هوش مصنوعی: از عشق آن یکی، سلطان اطاعت شاد و خوشحال بود، ولی به خاطر حسادت آن یکی، شیطان شهوت، در مستی و پریشانی قدم میزد.
تو مستی زان نیاری رفت در بازار عشاقان
اگر زر بودیی بر سنگ صرافان پدیدستی
هوش مصنوعی: تو در حالتی هستی که نمیتوانی از دنیای عشق و عاشقها فاصله بگیری. اگر ارزش و مقام بالایی داشتی، میتوانستی در میان تاجران و معاملهگران دیده شوی.
همیشه این همی خوانی که دست من درین عالم
گشادهتر ز دست و تیغ سلطان عمیدستی
هوش مصنوعی: همیشه این را تکرار میکنی که دست من در این دنیا از دست و تیغ سلطان فراختر و بازتر است.
همیشه خواب این بینی که یارب کاشکی دانم
سر انگشت من صندوق خلقان را کلیدستی
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر آرزو میکند که ای کاش میدانست چگونه میتواند به رازها و اسرار مردم دسترسی پیدا کند. او به این تعبیر میرسد که انگشتش مانند کلیدی برای گشایش درها و فهمیدن دلهای دیگران باشد. این خواب و آرزو نشاندهنده تمایل او به درک بهتر انسانها و دنیای اطرافش است.
اگر بخت و رضا در تحت رای بلحکم بودی
وگر لوح و قلم در دست شاگرد یزیدستی
هوش مصنوعی: اگر تقدیر و خوشبختی تحت فرمان حکم الهی باشد و حتی اگر لوح و قلم در دست کسی باشد که از یزید درس میآموزد، باز هم سرنوشت انسان به دست خود اوست.
نباشد آنکه تو خواهی و گر نه این چنین بودی
همه رو سالکان خواهند گر هر روز عیدستی
هوش مصنوعی: اگر تو به آنچه میخواهی نرسی، پس این دنیا چنین است که هر ساله مسافران و جویندگان حقیقت، در جشن و شادمانی خواهند بود.
اگر بودی دلت مشتاق در گفتار بسمالله
ترا هر دم هزاران نعرهٔ «هل من مزید» ستی
هوش مصنوعی: اگر دلت به گفتن بسمالله تمایل دارد، هر لحظه از تو صدها درخواست برای اضافات و بیشتری خواهد داشت.
وگر عاجز سنایی نیستی در دست نااهلان
ز سر سامری عالم پر از پیک و بریدستی
هوش مصنوعی: اگر در کارهای معمولی و روزمره ناتوان نیستی، در دنیای افرادی که شایستگی ندارند، نباید به خاطر جهل آنها دلسرد شوی و نباید تنها به خاطر آنها از خودت انتظار کماهمیت بودن داشته باشی. دنیا پر از آثار و نشانههای آفرینش است و تو باید از آنها بهرهبرداری کنی.