شمارهٔ ۱۷۰
تا کی اندر راه دین با نفس دمسازی کنی
بر در میدان این درگاه طنازی کنی
کوزه و ابریق برداری و راه کج روی
جامهٔ صدیق در پوشی و غمازی کنی
ور تو خواهی کز کمان شهوت و تیر نفاق
از سر انگشت دف زن ناوکاندازی کنی
نزد مغفرها ستور لنگ گردی و آنگهی
پیش معجرها حدیث از مرکب تازی کنی
چون به کنجی باز بنشینی و با یاران حدیث
از گل و گرمابه و از شانهٔ رازی کنی
رو به گرد خاکبازی گرد کین آن راه نیست
کاندرین ره با براق خلد خر تازی کنی
تا تو خود کی مرد آن باشی که خود را چون خلیل
در کف محنت چو گوی پهنهٔ غازی کنی
نیست سودای دفاع تو که در بازار صدق
با خس و خاشاک میخواهی که بزازی کنی
وقت آب و تخم کشتن گشته شیطان را قرین
وقت خرمن کوفتن با موسی انبازی کنی
مگذران در لهو و بازی عمر لیکن روز حشر
کیفر آن گاهی بری با حور عین بازی کنی
شمارهٔ ۱۶۹: شغل سرهنگان دین از مرد متواری مجویشمارهٔ ۱۷۱ - در مدح خواجه اسماعیل شنیزی: علم و عمل خواجه اسماعیل شنیزی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا کی اندر راه دین با نفس دمسازی کنی
بر در میدان این درگاه طنازی کنی
هوش مصنوعی: چه مدت میخواهی با نفس خود که کنر دینی است دمساز باشی؟ چرا در این میدان که درگاه حقیقت است به بازی و فریبکاری میپردازی؟
کوزه و ابریق برداری و راه کج روی
جامهٔ صدیق در پوشی و غمازی کنی
هوش مصنوعی: کوزه و آبپاش را برمیداری و به راهی ناهموار میروی، در حالی که لباس آدم درستکار را بر تن میکنی و به غیبتگویی مشغول میشوی.
ور تو خواهی کز کمان شهوت و تیر نفاق
از سر انگشت دف زن ناوکاندازی کنی
هوش مصنوعی: اگر بخواهی، میتوانی با کمان شهوت و تیر نفاق، از انگشت کسی که بر دفی مینوازد، ناپاکیها را به سوی هدف پرتاب کنی.
نزد مغفرها ستور لنگ گردی و آنگهی
پیش معجرها حدیث از مرکب تازی کنی
هوش مصنوعی: وقتی در نزد مغفرها (مغفرها به معنای زین و ساز و برگ جنگی است) در حال لنگیدن هستی، دیگر نمیتوانی در پیش معجرها (معجرها به معنای پرده و حجاب زنانه است) از مرکب تازی (اسب عربی) سخن بگویی. این جمله به این معناست که در شرایط نامناسب و دشوار، نمیتوان از موضوعات زیبا و شگفتانگیز صحبت کرد.
چون به کنجی باز بنشینی و با یاران حدیث
از گل و گرمابه و از شانهٔ رازی کنی
هوش مصنوعی: زمانی که در گوشهای آرام بنشینی و با دوستانت دربارهٔ گلها، حمامها و شایعات صحبت کنی.
رو به گرد خاکبازی گرد کین آن راه نیست
کاندرین ره با براق خلد خر تازی کنی
هوش مصنوعی: در اینجا به شخصی گفته میشود که به گرد و غبار و کشمکشهای دنیا توجه نکند، زیرا این مسیر به جایی نمیرسد. بلکه باید با تدبیر و عقل سلیم به سمت حقیقت و معانی بلندتری حرکت کند. در واقع، توصیه میشود که از عواملی که انسان را به سمت بیراهه میکشاند، دوری کند و به جای آن به دنبال ارزشها و اهداف بلند زندگی باشد.
تا تو خود کی مرد آن باشی که خود را چون خلیل
در کف محنت چو گوی پهنهٔ غازی کنی
هوش مصنوعی: تا زمانی که مثل ابراهیم خلیل (ع) خود را در سختیها و مشکلات زندگی محکم و استوار نگهداری و بتوانی به راحتی در برابر چالشها و دشواریها ایستادگی کنی.
نیست سودای دفاع تو که در بازار صدق
با خس و خاشاک میخواهی که بزازی کنی
هوش مصنوعی: تو در بازار صدق، به دنبال دفاع از خود نیستی و میخواهی با چیزهای بیارزش و بیاهمیت مانند خس و خاشاک، معامله کنی.
وقت آب و تخم کشتن گشته شیطان را قرین
وقت خرمن کوفتن با موسی انبازی کنی
هوش مصنوعی: زمانی که برای کاشتن آب و تخم در نظر گرفته میشود، شیطان در کنار توست، اما وقتی که زمان برداشت محصول فرامیرسد، تو با موسی همنشین خواهی شد.
مگذران در لهو و بازی عمر لیکن روز حشر
کیفر آن گاهی بری با حور عین بازی کنی
هوش مصنوعی: در زندگی خود را مجنون سرگرمیها نکن، زیرا در روز قیامت با عذاب آن بازیهای دنیوی مواجه خواهی شد، آن زمان بهشتیها را به بازی نخواهی گرفت.