شمارهٔ ۱۶۹
شغل سرهنگان دین از مرد متواری مجوی
سیرت ابرار را در طبع اضراری مجوی
از هوای فقر مردان کاخ فغفوری مخواه
در سرای سوز سلمان تخت جباری مجوی
در میان دوکدان لاف هر تردامنی
نیزه و گرز و کمان و تیر عیاری مجوی
دل که در سودا غمی شد بینی از بویش مگیر
در خرابهٔ بام گلخن طبل عطاری مجوی
خلعت بوذر نداری گام دینداری منه
قوت حیدر نداری نام کراری مجوی
خار پای راه درویشان آن درگاه را
در کف دست عروس مهد عماری مجوی
هر کسی را نور صدق عشق این ره کی دهد
صورت خورشید را اندر شب تاری مجوی
گرد طاووسان دین گرد و بمان اوباش را
در دهان زاغ پیسه مشک تاتاری مجوی
بر سر طور هوا طنبور شهوت میزنی
عشق داری لن ترانی را بدین خواری مجوی
ور تو خواهی نفس شیطان از تو بیزاری کند
نام عشق دوست را جز از سر زاری مجوی
شمارهٔ ۱۶۸: این چه قرنست اینکه در خوابند بیداران همهشمارهٔ ۱۷۰: تا کی اندر راه دین با نفس دمسازی کنی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شغل سرهنگان دین از مرد متواری مجوی
سیرت ابرار را در طبع اضراری مجوی
هوش مصنوعی: سرهنگان دین را نمیتوان بر اساس کسی که فرار کرده قضاوت کرد. سیرت نیکان را در وجود کسانی که دلایل و شرایط خاص دارند، جستجو نکن.
از هوای فقر مردان کاخ فغفوری مخواه
در سرای سوز سلمان تخت جباری مجوی
هوش مصنوعی: از فضای فقر و تنگدستی، از مردان قدرتمند و ثروتمند چیزی نخواسته و در جستجوی قدرت و مقام در خانه افراد سوزان و رنجکشیده نباش.
در میان دوکدان لاف هر تردامنی
نیزه و گرز و کمان و تیر عیاری مجوی
هوش مصنوعی: در میان دو گردو بذرهای نادرست و بیپایهای وجود دارد. حتی اگر کسی خود را با هنرهای جنگی چون نیزه، گرز، کمان و تیر نشان دهد، نباید به او اعتماد کرد.
دل که در سودا غمی شد بینی از بویش مگیر
در خرابهٔ بام گلخن طبل عطاری مجوی
هوش مصنوعی: اگر دلت گرفتار اندوهی شده، از بوی آن غم خود را نبر. در خرابهٔ بام، مانند گلخانه، به دنبال صدا و بوی عطار نرو.
خلعت بوذر نداری گام دینداری منه
قوت حیدر نداری نام کراری مجوی
هوش مصنوعی: هر کسی که لباس و شان بوذر، یکی از شخصیتهای بزرگ اسلامی، را ندارد، نباید خود را در راه دینداری قدم بگذارد. تو هم نمیتوانی به قدرت حیدر (علی) تکیه کنی و به دنبال نام کرار (شجاع) بروی.
خار پای راه درویشان آن درگاه را
در کف دست عروس مهد عماری مجوی
هوش مصنوعی: در این بیت به تصویرسازی جالبی اشاره شده است. نشان میدهد که درویشان، که نمایندگان زهد و فقر هستند، در راه خود دچار دشواری و رنج میشوند، مانند خاری که در پایشان فرو میرود. اما در میان تمام این سختیها، نباید به دنبال ظاهری نورانی و زرق و برقدار بود، بلکه باید به عمق معانی و روح معنوی توجه کرد، همانطور که عروس در دنیای خود شایستهترین و زیباترین چیزها را مییابد. این مفهوم به ما یادآوری میکند که زیبایی واقعی در درک و باطن امور نهفته شده است.
هر کسی را نور صدق عشق این ره کی دهد
صورت خورشید را اندر شب تاری مجوی
هوش مصنوعی: هر فردی نمیتواند به سادگی به نور راستین عشق دست یابد؛ بنابراین، در شب تار، به دنبال نور خورشید نباشی.
گرد طاووسان دین گرد و بمان اوباش را
در دهان زاغ پیسه مشک تاتاری مجوی
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که از مسایل و اتفاقات بیاهمیت دوری کن و به دنبال چیزهای گرانبها و ارزشمند مانند طاووسان دین باش. همچنین، از حرفهای زشت و ناچیز افرادی که ارزش ندارند، دوری کن و به آنها توجه نکن. به عبارتی دیگر، بر روی چیزهای با ارزش تمرکز کن و از حواشی و ناپسندیها فاصله بگیر.
بر سر طور هوا طنبور شهوت میزنی
عشق داری لن ترانی را بدین خواری مجوی
هوش مصنوعی: در بالای کوه، صدای طنبور شهوت را میزنی. عشق تو به قدری عمیق است که هرگز نمیتوانی آن را در این حالت از خفت و پستی بیابی.
ور تو خواهی نفس شیطان از تو بیزاری کند
نام عشق دوست را جز از سر زاری مجوی
هوش مصنوعی: اگر میخواهی، نفس شیطان از تو دوری میجوید. اما نام عشق دوست را جز با دلسوزی و دردمندی نخواهی یافت.