شمارهٔ ۱۶۴
ای فلک شمس شرف جاه تو
باد بر افزون چو مه یکشبه
بر تنم از سرما آمد فراز
پوست بر آن سان که بر آتش دبه
شد کتفم رقص کنان میزنم
سنج به دندان و به لب دبدبه
نزد تو زان آمدم ایرا که هست
دیدن خورشید غم بیجبه
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای فلک شمس شرف جاه تو
باد بر افزون چو مه یکشبه
هوش مصنوعی: ای آسمان، نور خورشید مانند تو برتر باشد، مانند مه در شب پرنور.
بر تنم از سرما آمد فراز
پوست بر آن سان که بر آتش دبه
هوش مصنوعی: سرما باعث شده که پوست بدنم به حالت برجسته و تیرهای درآید، مانند وضعیتی که وقتی دبهای روی آتش قرار میگیرد، تغییر شکل میدهد.
شد کتفم رقص کنان میزنم
سنج به دندان و به لب دبدبه
هوش مصنوعی: کتف من به آرامی در حال رقص است و من در حال زدن سنجها با دندان و لبم به شیوهای خاص و پرشکوه هستم.
نزد تو زان آمدم ایرا که هست
دیدن خورشید غم بیجبه
هوش مصنوعی: به خاطر تو به اینجا آمدهام، زیرا دیدن خورشید غم برایم تکیهگاه نیست.