گنجور

شمارهٔ ۱۴۰

منم آن مفلسی که کیسهٔ من
ندهد شادیی به طراران
سیم در دست من نگیرد جای
چون خرد در دماغ می خواران
مستی از صحبتم بپرهیزد
همچو خواب از دو چشم بیماران
من چنین آزمند نومیدم
از تو ای قبلهٔ نکوکاران
کافتاب امید را به فلکی
خشکسال نیاز را به باران

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

منم آن مفلسی که کیسهٔ من
ندهد شادیی به طراران
هوش مصنوعی: من همان کسی هستم که وضعیت مالی‌ام به قدری ضعیف است که هیچ خوشحالی‌ای به دیگران نمی‌دهد.
سیم در دست من نگیرد جای
چون خرد در دماغ می خواران
هوش مصنوعی: سیم در دست من جایی نمی‌گیرد، مانند اینکه عقل در سر می‌خواران جایی ندارد.
مستی از صحبتم بپرهیزد
همچو خواب از دو چشم بیماران
هوش مصنوعی: مراقب باش که از صحبت‌های من غرق در شوق و شادی نشوی، مانند اینکه خواب از چشمان بیمار دور است.
من چنین آزمند نومیدم
از تو ای قبلهٔ نکوکاران
هوش مصنوعی: من از تو، ای منبع نیکوکاران، ناامید و پرخواهان هستم.
کافتاب امید را به فلکی
خشکسال نیاز را به باران
هوش مصنوعی: نور امید مانند خورشیدی است که در آسمانی بی‌باران به باران نیاز دارد.