گنجور

شمارهٔ ۱۲۷

چند روزی درین جهان بودم
بر سر خاک باد پیمودم
بِدْویدم بسی و دیدم رنج
یک شب از آز خویش نغنودم
نه یکی را به خشم کردم هجو
نه یکی را به طمع بستودم
به هوا و به شهوت نفسی
جان پاکیزه را نیالودم
هر زمانی به طَمْع آسایش
رنج بر خویشتن نیفزودم
و آخِرم چون اجل فراز آمد
رفتم و تخم کشته بدرودم
یار شد گوهرم به گوهر خویش
باز رستم ز رنج و آسودم
من ندانم که من کجا رفتم
کس نداند که من کجا بودم

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چند روزی درین جهان بودم
بر سر خاک باد پیمودم
هوش مصنوعی: چند روزی در این دنیا زندگی کردم و سپس به دیاری دیگر رفتم.
بِدْویدم بسی و دیدم رنج
یک شب از آز خویش نغنودم
هوش مصنوعی: من بسیار دویدم و مشاهده کردم که رنج یک شب از آز و آزاری که به خودم می‌زنم، بیشتر است.
نه یکی را به خشم کردم هجو
نه یکی را به طمع بستودم
هوش مصنوعی: من نه به خاطر خشم کسی را مورد تمسخر قرار دادم و نه به خاطر طمع، کسی را ستایش کردم.
به هوا و به شهوت نفسی
جان پاکیزه را نیالودم
هوش مصنوعی: من نفس و روح پاک خود را به آرزوها و لذت‌های زودگذر آلوده نکردم.
هر زمانی به طَمْع آسایش
رنج بر خویشتن نیفزودم
هوش مصنوعی: در هر زمانی که به امید به دست آوردن آرامش بودم، بر درد و رنج خود نیفزودم.
و آخِرم چون اجل فراز آمد
رفتم و تخم کشته بدرودم
هوش مصنوعی: زمانی که مرگ به سراغم بیاید، از این دنیا می‌روم و با یاد خاطرات زیبایی که در زندگی داشتم، خداحافظی می‌کنم.
یار شد گوهرم به گوهر خویش
باز رستم ز رنج و آسودم
هوش مصنوعی: دوست من با ارزش‌تر از هر گوهری شد و من به خاطر او از دردها آزاد شدم و آرامش یافتم.
من ندانم که من کجا رفتم
کس نداند که من کجا بودم
هوش مصنوعی: من نمی‌دانم که به کجا رفته‌ام، و هیچ‌کس هم نمی‌داند که من از کجا آمده‌ام.