گنجور

شمارهٔ ۱۱۰

چو خواهم کرد زرق و هزل و ریواس
نخواهم نیز عاقل بود و فرناس
مرا چون نیست بر کس هیچ تفضیل
چه خواهم کرد زهد و فضل عباس
بیاور طاس می بر دست من نه
به جای چنگ بر زن طاس بر طاس
قرین و جنس من خمار و مطرب
بسنده‌ست از همه اقران و اجناس
مرا باید خراباتی شناسد
خطیب و قاضیم گو هیچ مشناس
می است الماس و گوهر شادمانی
نگردد سفته گوهر جز به الماس
می و معشوق را بگزین به عالم
جز این دیگر همه رزق است و ریواس
چه خواهم برد از دنیا به آخر
دلی پر حسرت و یک جامه کرباس
چه گویید اندرین معنی که گفتم
اجیبوا ما سالتم ایها الناس
رفیقا جام می بر یاد من خور
که زیر آسیای غم شدم آس

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو خواهم کرد زرق و هزل و ریواس
نخواهم نیز عاقل بود و فرناس
هوش مصنوعی: وقتی که می‌خواهم به بازی و شوخی بپردازم، دیگر نه می‌خواهم عاقل باشم و نه فریبکار.
مرا چون نیست بر کس هیچ تفضیل
چه خواهم کرد زهد و فضل عباس
هوش مصنوعی: وقتی که برای من هیچ تفاوتی در نظر دیگران وجود ندارد، چه فایده‌ای دارد که خود را به زهد و فضیلت عباس نشان دهم؟
بیاور طاس می بر دست من نه
به جای چنگ بر زن طاس بر طاس
هوش مصنوعی: بیا و پیاله‌ام را پر کن، نه به جای ساز و نوا، بلکه این بار به جای آن، روی طاس (تاس) بینداز و خوش بگذران.
قرین و جنس من خمار و مطرب
بسنده‌ست از همه اقران و اجناس
هوش مصنوعی: دوست و هم‌تای من، حال و هوای شاداب و موسیقی‌ام کافی است. این حال و مدعا برای من از هر دوستی و هم‌نوعی دیگر بهتر است.
مرا باید خراباتی شناسد
خطیب و قاضیم گو هیچ مشناس
هوش مصنوعی: معنای این بیت این است که باید کسی وجود داشته باشد که خصلت‌های من را بشناسد، حتی اگر دیگران مرا نشناسند یا توجهی به من نکنند. در واقع، من به درکی عمیق‌تر و شناخت درست نیاز دارم که تنها از سوی یک همدرد یا کسی که درک واقعی از حال و روز من دارد، ممکن است به دست آید.
می است الماس و گوهر شادمانی
نگردد سفته گوهر جز به الماس
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که شادی و خوشبختی همچون الماس و گوهر با ارزش است و تنها با ارزش‌هایی واقعی و بایسته به دست می‌آید. در واقع، دوستی و عشق حقیقی، همچون الماس، در زندگی بسیار ارزشمند و گرانبها هستند و نمی‌توان آن‌ها را با چیزهای بی‌اساس و سطحی به دست آورد.
می و معشوق را بگزین به عالم
جز این دیگر همه رزق است و ریواس
هوش مصنوعی: بیا شادمانی و عشق را انتخاب کن؛ چرا که در این دنیا جز این دو، باقی چیزها فقط بهره و مصرف‌اند.
چه خواهم برد از دنیا به آخر
دلی پر حسرت و یک جامه کرباس
هوش مصنوعی: از دنیا چه چیزی به عنوان یادگاری می‌برم؟ فقط دلی پر از حسرت و یک لباس ساده.
چه گویید اندرین معنی که گفتم
اجیبوا ما سالتم ایها الناس
هوش مصنوعی: در این عبارت، سخن از این است که از مردم خواسته می‌شود که در مورد موضوعی که مطرح شده، نظر دهند و پاسخ دهند. گویا گوینده می‌خواهد بداند که مردم درباره این موضوع چه فکری می‌کنند و چه نظری دارند.
رفیقا جام می بر یاد من خور
که زیر آسیای غم شدم آس
هوش مصنوعی: ای دوستان، به یاد من، از می بگذارید تا بنوشید، زیرا من در زیر فشار غم و اندوه مانند آسیاب شدم.