گنجور

شمارهٔ ۸۴

در دل آن را که روشنایی نیست
در خراباتش آشنایی نیست
در خرابات خود به هیچ سبیل
موضع مردم مرایی نیست
پسرا خیز و جام باده بیار
که مرا برگ پارسایی نیست
جرعه‌ای می به جان و دل بخرم
پیش کس می بدین روایی نیست
می خور و علم قیل و قال مگوی
وای تو کاین سخن ملایی نیست
چند گویی تو چون و چند چرا
زین معانی ترا رهایی نیست
در مقام وجود و منزل کشف
چونی و چندی و چرایی نیست
تو یکی گرد دل برآی و ببین
در دل تو غم دوتایی نیست
تو خود از خویش کی رسی به خدای
که ترا خود ز خود جدایی نیست
چون به جایی رسی که جز تو شوی
بعد از آن حال جز خدایی نیست
تو مخوانم سنایی ای غافل
کاین سخنها به خودنمایی نیست

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در دل آن را که روشنایی نیست
در خراباتش آشنایی نیست
هوش مصنوعی: اگر کسی در دل خود نور و روشنایی نداشته باشد، در خرابات و مکان‌های نابسامان نیز نمی‌تواند دوستی و آشنایی پیدا کند.
در خرابات خود به هیچ سبیل
موضع مردم مرایی نیست
هوش مصنوعی: در محیط خراباتی که من هستم، هیچ توجهی به رفتار و حواشی مردم وجود ندارد.
پسرا خیز و جام باده بیار
که مرا برگ پارسایی نیست
هوش مصنوعی: بچه‌ها، بلند شوید و برای من یک لیوان شراب بیاورید، چون دیگر اهل نیکی و پرهیزگاری نیستم.
جرعه‌ای می به جان و دل بخرم
پیش کس می بدین روایی نیست
هوش مصنوعی: می‌خواهم یک جرعه‌ی می بنوشم، اما پیش کسی نمی‌توانم این کار را انجام دهم، زیرا این موضوع به‌خوبی شناخته شده نیست.
می خور و علم قیل و قال مگوی
وای تو کاین سخن ملایی نیست
هوش مصنوعی: بخور و به بحث‌های بیهوده نپرداز، وای بر تو که این گفته‌ها از سر علم و دانش نیست.
چند گویی تو چون و چند چرا
زین معانی ترا رهایی نیست
هوش مصنوعی: چند بار باید بگویی و به چه دلیل، که از این پیچیدگی‌ها و مفاهیم رهایت نیست؟
در مقام وجود و منزل کشف
چونی و چندی و چرایی نیست
هوش مصنوعی: در مقام وجود، سوالاتی درباره چگونگی، چندان بودن و چرایی وجود ندارد.
تو یکی گرد دل برآی و ببین
در دل تو غم دوتایی نیست
هوش مصنوعی: برای یک بار دل را جمع کن و نگاهی به درون خود بینداز؛ در دل تو غمی مشترک وجود ندارد.
تو خود از خویش کی رسی به خدای
که ترا خود ز خود جدایی نیست
هوش مصنوعی: تو از خودت چطور می‌توانی به خدا برسیدی، در حالی که خود خدا تو را از خودت جدا نکرده است؟
چون به جایی رسی که جز تو شوی
بعد از آن حال جز خدایی نیست
هوش مصنوعی: وقتی به مرحله‌ای می‌رسی که فقط تو هستی، پس دیگر چیزی جز خداوند وجود ندارد.
تو مخوانم سنایی ای غافل
کاین سخنها به خودنمایی نیست
هوش مصنوعی: ای سنایی، تو را نمی‌خوانم زیرا این گفتارها به خودنمایی و فخر فروشی نیست.

خوانش ها

شمارهٔ ۸۴ به خوانش عندلیب