گنجور

شمارهٔ ۵۳

ای ساقی می بیار پیوست
کان یار عزیز توبه بشکست
برخاست ز جای زهد و دعوی
در میکده با نگار بنشست
بنهاد ز سر ریا و طامات
از صومعه ناگهان برون جست
بگشاد ز پای بند تکلیف
زنار مغانه بر میان بست
می خورد و مرا بگفت می خور
تا بتوانی مباش جز مست
اندر ره نیستی همی رو
آتش در زن بهر چه زی هست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای ساقی می بیار پیوست
کان یار عزیز توبه بشکست
هوش مصنوعی: ای ساقی، برایم شراب بیاور، زیرا دوست گرامی من وعده‌اش را شکست و دیگر به راه راست برنگشت.
برخاست ز جای زهد و دعوی
در میکده با نگار بنشست
هوش مصنوعی: زهد و ادعای خود را کنار گذاشت و به همراه معشوق در میکده نشسته است.
بنهاد ز سر ریا و طامات
از صومعه ناگهان برون جست
هوش مصنوعی: او به خاطر ریا و دروغ‌های پیچیده از صومعه بیرون آمد.
بگشاد ز پای بند تکلیف
زنار مغانه بر میان بست
هوش مصنوعی: زنار مغانه را به دور کمرش بست و از قید و بند وظایف آزاد شد.
می خورد و مرا بگفت می خور
تا بتوانی مباش جز مست
هوش مصنوعی: نوشیدنی میل کن و به من بگو نوشیدنی بنوش تا بتوانی به جز حال مستی نباشی.
اندر ره نیستی همی رو
آتش در زن بهر چه زی هست
هوش مصنوعی: در مسیر نیستی قدم بردار و آتش اشتیاق را در دل برپا کن، برای چه چیزی که در زندگی وجود دارد.

خوانش ها

شمارهٔ ۵۳ به خوانش عندلیب