شمارهٔ ۵۲
کار تو پیوسته آزارست گویی نیست هست
زین سبب کار دلم زارست گویی نیست هست
خصم تو بازار من بشکست و با خصم ای صنم
مر ترا پیوسته بازارست گویی نیست هست
تا به خروارست شکر لعل نوشین ترا
در دلم عشقت به خروارست گویی نیست هست
طرهٔ طرار تو دل دزدد از مردم همی
شد یقین کان طره طرارست گویی نیست هست
ماهرویا تا تو کردی رایت صحبت نگون
رایت صبرم نگونسارست گویی نیست هست
بوسهای را زان لب چون لعل نوشینت به جان
چاکر مسکین خریدارست گویی نیست هست
نرگس خونخوار تو پیوسته خون ریزد همی
نرگست بس شوخ و خونخوارست گویی نیست هست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کار تو پیوسته آزارست گویی نیست هست
زین سبب کار دلم زارست گویی نیست هست
هوش مصنوعی: عمل تو همیشه باعث آزار من است، انگار که وجود نداری. به همین دلیل دل من در رنج و اندوه است، انگار که وجود نداری.
خصم تو بازار من بشکست و با خصم ای صنم
مر ترا پیوسته بازارست گویی نیست هست
هوش مصنوعی: دشمن تو به بازار من آمد و شکست خورد و با دشمن، ای زیبای من، تو همیشه در بازار هستی؛ انگار که هیچچیز وجود ندارد.
تا به خروارست شکر لعل نوشین ترا
در دلم عشقت به خروارست گویی نیست هست
هوش مصنوعی: عشق تو در دل من به اندازهای فراوان است که شکر لعل نوشین را نمیتوان با آن مقایسه کرد؛ انگار که عشق تو بیپایان و نامحدود است.
طرهٔ طرار تو دل دزدد از مردم همی
شد یقین کان طره طرارست گویی نیست هست
هوش مصنوعی: موهای زیبای تو، دلها را از مردم میرباید. بهراستی که آن موها، مانند یک دزد ماهر عمل میکند؛ انگار که وجود ندارد، اما در حقیقت هست و تاثیر عمیقی دارد.
ماهرویا تا تو کردی رایت صحبت نگون
رایت صبرم نگونسارست گویی نیست هست
هوش مصنوعی: ای ماهروی زیبا، وقتی تو پرچم صحبت را برافراشتی، صبر من به شدت به زمین افتاد. به نظر میرسد هیچ چیزی در حال حاضر وجود ندارد.
بوسهای را زان لب چون لعل نوشینت به جان
چاکر مسکین خریدارست گویی نیست هست
هوش مصنوعی: بوسهای از لب شیرین تو، برای جان بندهی فقیر چون گنجی باارزش است، گویا که این دارایی وجود ندارد.
نرگس خونخوار تو پیوسته خون ریزد همی
نرگست بس شوخ و خونخوارست گویی نیست هست
هوش مصنوعی: نرگس زیبا و بیرحم تو همواره خون میریزد و نرگسات بسیار بازیگوش و خونی است، گویی وجود ندارد.