شمارهٔ ۴۸
دارم سر خاک پایت ای دوست
آیم به در سرایت ای دوست
آنها که به حسن سرفرازند
نازند به خاکپایت ای دوست
چون رای تو هست کشتن من
راضی شدهام برایت ای دوست
خون نیز ترا مباح کردم
دیگر چکنم به جایت ای دوست
دانی نتوان کشید ازین بیش
بار ستم جفایت ای دوست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دارم سر خاک پایت ای دوست
آیم به در سرایت ای دوست
هوش مصنوعی: من در کنار قبر تو نشستهام، ای دوست. به در خانهات میآیم، ای دوست.
آنها که به حسن سرفرازند
نازند به خاکپایت ای دوست
هوش مصنوعی: آنهایی که زیبایی و فخر را با خود دارند، به تو و به وجودت افتخار میکنند، ای دوست.
چون رای تو هست کشتن من
راضی شدهام برایت ای دوست
هوش مصنوعی: به خاطر تو، ای دوست، که تصمیم به کشتن من داری، من با این وضعیت کنار آمدهام.
خون نیز ترا مباح کردم
دیگر چکنم به جایت ای دوست
هوش مصنوعی: دوست عزیز، من دیگر چارهای جز این ندارم که تو را ببخشم و حتی برایت از خون خودم هم گذشتم. اکنون چه کاری میتوانم انجام دهم؟
دانی نتوان کشید ازین بیش
بار ستم جفایت ای دوست
هوش مصنوعی: دوست عزیز، آیا میدانی که دیگر نمیتوانم بیشتر از این بار ستم و ناملایمات تو را تحمل کنم؟