گنجور

شمارهٔ ۴۲۹

دلم بربود شیرینی نگاری سرو سیمینی
شگرفی چابکی چستی وفاداری به‌آیینی
جهانسوزی دل‌افروزی که دارد از پی فتنه
ز شکّر بر قمر میمی ز سنبل بر سمن سینی
به نزد زلف چون مشکش نباشد مشک را قدری
به پیش روی چون ماهش ندارد ماه تمکینی
غم و اندوه جان من جمال و زیب روی او
ز من برخاست فرهادی ازو برخاست شیرینی
نهد هر لحظه از هجران مرا بر جان و دل داغی
زند از غمزه هر ساعت مرا بر سینه زوبینی
بناز آرد اگر گویم بزاری آن نگارین را
بخور زنهار بر جانم مکن بیداد چندینی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلم بربود شیرینی نگاری سرو سیمینی
شگرفی چابکی چستی وفاداری به‌آیینی
هوش مصنوعی: دل مرا با زیبایی‌های یک دختر زیبا و دلربا تسخیر کرده است. او چابک و سریع است و وفاداری او به اصول و آداب، توجه مرا بیشتر جلب کرده است.
جهانسوزی دل‌افروزی که دارد از پی فتنه
ز شکّر بر قمر میمی ز سنبل بر سمن سینی
هوش مصنوعی: دل‌افروزی که در قلبش آتش عشق و شور زندگی می‌سوزد، به دنبال ایجاد مشکلات و فتنه‌هاست. او از زیبایی‌های طبیعی، مثل شکر و قمر، و نازک‌دلی سنبل و سمن بهره می‌برد.
به نزد زلف چون مشکش نباشد مشک را قدری
به پیش روی چون ماهش ندارد ماه تمکینی
هوش مصنوعی: زلف او به زیبایی و عطری که دارد، به هیچ مشک و عطر دیگری نمی‌ماند. او در زیبایی و جذابیت مانند ماهی است که هیچ‌کس نمی‌تواند به پای او برسد.
غم و اندوه جان من جمال و زیب روی او
ز من برخاست فرهادی ازو برخاست شیرینی
هوش مصنوعی: غم و اندوه من تحت تأثیر زیبایی چهره او قرار گرفت و از دل من بیرون آمد، مانند فرهادی که از جایی دیگر سر برآورده باشد و این احساس شیرینی به من بخشید.
نهد هر لحظه از هجران مرا بر جان و دل داغی
زند از غمزه هر ساعت مرا بر سینه زوبینی
هوش مصنوعی: هر لحظه که از معشوق دورم، غمی عمیق بر جان و دل من می‌نșارد و با هر نگاهش، درد و رنجی بر سینه‌ام می‌گذارد.
بناز آرد اگر گویم بزاری آن نگارین را
بخور زنهار بر جانم مکن بیداد چندینی
هوش مصنوعی: اگر بگویم که آن معشوق زیبا را ببوس، از تو خواهش می‌کنم که بر من ظلم و ستم نکن.