شمارهٔ ۴۲۷
تو آفت عقل و جان و دینی
تو رشک پری و حور عینی
تا چشم تو روی تو نبیند
تو نیز چو خویشتن نبینی
ای در دل و جان من نشسته
یک جال دو جای چون نشینی
سروی و مهی عجایب تو
نه بر فلک و نه بر زمینی
بی روی تو عقل من نه خوبست
در خاتم عقل من نگینی
بر مهر تو دل نهاد نتوان
تو اسب فراق کرده زینی
گه یار قدیم را برانی
گه یار نوآمده گزینی
این جور و جفات نه کنونست
دیریست بتا که تو چنینی
ای بوقلمون کیش و دینم
گه کفر منی و گاه دینی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تو آفت عقل و جان و دینی
تو رشک پری و حور عینی
هوش مصنوعی: تو موجب اختلال در عقل و روح و دیانت هستی و تو زیباتر از پریان و حوریان هستی.
تا چشم تو روی تو نبیند
تو نیز چو خویشتن نبینی
هوش مصنوعی: تا زمانی که چشم تو به چهرهات نیفتد، تو هم نمیتوانی خودت را به خوبی ببینی.
ای در دل و جان من نشسته
یک جال دو جای چون نشینی
هوش مصنوعی: ای کسی که در دل و جان من قرار داری، مانند یک تله دو جا نشستهای؛ چگونه میتوانی اینجا باشی؟
سروی و مهی عجایب تو
نه بر فلک و نه بر زمینی
هوش مصنوعی: تو همچون سرو و ماهی، شگفتیهای تو نه در آسمان است و نه بر زمین، بلکه جایی فراتر از اینها قرار دارد.
بی روی تو عقل من نه خوبست
در خاتم عقل من نگینی
هوش مصنوعی: بدون چهره تو، عقل من هیچ ارزشی ندارد؛ در حقیقت، عقل من همچون انگشتری است که در آن نگینی وجود ندارد.
بر مهر تو دل نهاد نتوان
تو اسب فراق کرده زینی
هوش مصنوعی: دل خود را به عشق تو سپردم، اما نمیتوانم همچون اسبی که از زین جدا شده است، دوری را تحمل کنم.
گه یار قدیم را برانی
گه یار نوآمده گزینی
هوش مصنوعی: گاهی یار قدیمی را کنار میزنی و گاهی یار جدیدی را انتخاب میکنی.
این جور و جفات نه کنونست
دیریست بتا که تو چنینی
هوش مصنوعی: این رفتار و حالت تو مدتهاست که اینگونه شده، ای معشوق!
ای بوقلمون کیش و دینم
گه کفر منی و گاه دینی
هوش مصنوعی: ای بوقلمون، تو نشان دهندهٔ دین و باور من هستی؛ گاهی در کفر و بیدینی خود را نشان میدیوید و گاهی به ظاهر مذهبی و با اصول نشان میدهی.
حاشیه ها
1397/04/21 10:07
Seraj Hosseini
یک حال دو جای چون نشینی...
لطفاً بیت سوم مصرع دوم را تصحیح بفرمایید
21.07.2018
1398/08/13 08:11
صادقی
یک حال دو جای چون نشینی…
لطفاً بیت سوم مصرع دوم را تصحیح بفرمایید.

سنایی