شمارهٔ ۴۲۳
ای پسر گونه ز عشقت دست بر سر دارمی
گاه عشرت پیش تو بر دست ساغر دارمی
ورنه همچون حلقهٔ در داردی عشقت مرا
بر امیدت هر زمانی گوش بر در دارمی
نیستی پشتم چو چنبر در غم هجران تو
گر شبی در گردن تو دست چنبر دارمی
ورنه بر جان و دل من مهربانستی دلت
من ز دست تو به یزدان دستها بردارمی
گر همه شب دارمی در کف می و در بر ترا
ماه در کف دارمی خورشید در بر دارمی
زر ندارم با تو کارم زان قبل ناساختهست
کاشکی زر دارمی تا کار چون زر دارمی
در خرابات قلندر گر ترا ماواستی
من نشیمن در خرابات قلندر دارمی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای پسر گونه ز عشقت دست بر سر دارمی
گاه عشرت پیش تو بر دست ساغر دارمی
هوش مصنوعی: ای پسر! برای عشق تو، دست بر سر میگذارم و گاهی در کنار تو، به خوشی و لذت مشغولم و در دستم جام شراب دارم.
ورنه همچون حلقهٔ در داردی عشقت مرا
بر امیدت هر زمانی گوش بر در دارمی
هوش مصنوعی: اگرچه من به تو دسترسی ندارم، اما عشق تو در دل من مانند حلقهای در در است که هر زمان امیدوار و منتظر تو هستم.
نیستی پشتم چو چنبر در غم هجران تو
گر شبی در گردن تو دست چنبر دارمی
هوش مصنوعی: تو که در غم دوریات، مانند چنبر به دورم پیچیدهای، اگر یک شب دستم را به گردن تو بیندازم، احساس تنهایی و نبودت را فراموش میکنم.
ورنه بر جان و دل من مهربانستی دلت
من ز دست تو به یزدان دستها بردارمی
هوش مصنوعی: اگر تو با من مهربان بودی، جان و دل من تحت تأثیر عشق تو قرار میگرفت و من از دست تو به خداوند پناه میبردم.
گر همه شب دارمی در کف می و در بر ترا
ماه در کف دارمی خورشید در بر دارمی
هوش مصنوعی: اگر تمام شب را با لیوان می در دست بگذرانم و تو را در آغوش داشته باشم، همینطور که ماه را در دست دارم، خورشید را هم در آغوشم خواهم داشت.
زر ندارم با تو کارم زان قبل ناساختهست
کاشکی زر دارمی تا کار چون زر دارمی
هوش مصنوعی: من پولی برای کار با تو ندارم، چون از گذشته مشکلاتی داشتهام. ای کاش پول داشتم تا بتوانم همه چیز را درست کنم.
در خرابات قلندر گر ترا ماواستی
من نشیمن در خرابات قلندر دارمی
هوش مصنوعی: اگر در جایی که قلندری زندگی میکند پناه گرفتهای، من هم در همان مکان، جایی برای اقامت دارم.

سنایی