شمارهٔ ۴۲۱
به درگاه عشقت چه نامی چه ننگی
به نزد جلالت چه شاهی چه شنگی
جهان پر حدیث وصال تو بینم
زهی نارسیده به زلف تو چنگی
همانا به صحرا نظر کردهای تو
که صحرا ز رویت گرفتست رنگی
ز عکس رخ تو به هر مرغزاری
ز دیبای چینی گشادست تنگی
شگفت آهوی تو که صید تو سازد
به هر چشم زخمی دلاور پلنگی
ز جعدت کمندی و شهری پیاده
جهانی سوار و ز چشمت خدنگی
اگر خواهی ارواح مرغان علوی
فرود آری از شاخ طوبا به سنگی
به تو کی رسد هرگز از راه گفتی
بر نار و نورت که دارد درنگی
کیم من که از نوش وصل تو گویم
نپوید پی شیر روباه لنگی
من آن عاشقم کز تو خشنود باشم
ز نوشی به زهری ز صلحی به جنگی
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به درگاه عشقت چه نامی چه ننگی
به نزد جلالت چه شاهی چه شنگی
هوش مصنوعی: در برابر عشق تو، نه نامی و نه عیبی وجود دارد، و در نظر مقام تو، نه پادشاهی و نه خوشحالی به چشم میخورد.
جهان پر حدیث وصال تو بینم
زهی نارسیده به زلف تو چنگی
هوش مصنوعی: در این جهان، به زیبایی و عشق تو فکر میکنم و احساس میکنم که هنوز نتوانستهام به جذابیت و زلف تو دست یابم.
همانا به صحرا نظر کردهای تو
که صحرا ز رویت گرفتست رنگی
هوش مصنوعی: واقعاً به صحرا نگاه کردهای که رنگ آن به خاطر زیبایی تو تغییر کرده است.
ز عکس رخ تو به هر مرغزاری
ز دیبای چینی گشادست تنگی
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی چهره تو، هر دشت و مرغزاری زینتافزایی کرده است و مانند پارچه دانش و زیبایی خود را از تنگنایی خلاص کرده است.
شگفت آهوی تو که صید تو سازد
به هر چشم زخمی دلاور پلنگی
هوش مصنوعی: عجب است که چگونه آهوی تو را با هر نگاهی شکار میکنند، حتی دلاوری که مانند پلنگ است و زخمهای عمیق میزند.
ز جعدت کمندی و شهری پیاده
جهانی سوار و ز چشمت خدنگی
هوش مصنوعی: از پیچ و تاب موی تو، دلی در بند است و شهری که با پای پیاده در آن زندگی میکند، جهانی را در سوار خود دارد. و از نگاه تو، چنان تیراندازی میکند که دلها را مینشانه میگیرد.
اگر خواهی ارواح مرغان علوی
فرود آری از شاخ طوبا به سنگی
هوش مصنوعی: اگر میخواهی روح پرندگان آسمانی از شاخهی درخت طوبا به زمین بیفتد، به سنگی احتیاج داری.
به تو کی رسد هرگز از راه گفتی
بر نار و نورت که دارد درنگی
هوش مصنوعی: به تو هرگز نخواهد رسید، حتی اگر بگویی من در انتظار تو هستم و بر آتش عشق تو نشستهام.
کیم من که از نوش وصل تو گویم
نپوید پی شیر روباه لنگی
هوش مصنوعی: من که به وصف وصل تو میپردازم، هیچگاه مثل شیر اعتماد به نفس نخواهم داشت و همیشه در کارهایم دچار نقص و کمبود خواهم بود.
من آن عاشقم کز تو خشنود باشم
ز نوشی به زهری ز صلحی به جنگی
هوش مصنوعی: من آن عاشق هستم که تنها زمانی خوشحال باشم که از تو راضی باشم، حتی اگر این رضایت به بهای نوشیدن زهر یا انتخاب صلح به جای جنگ باشد.

سنایی