گنجور

شمارهٔ ۴۱۶

نگویی تا به گلبن بر چه غلغل دارد آن قمری
که چندان لحن می‌سازد همی نالد ز کم صبری
به لحن اندر همی‌گوید که سبحانا نگارنده
که بنگارد چنان رویی بدان خوبی و خوش‌چهری
مسیحادم و موسی‌کف سلیمان‌طبع و یوسف‌رخ
محمد‌دین و آدم‌رای و خو‌کرده به بی‌مهری
به روز آرایش مکتب شبانگه زینت ملعب
ضیاء روز و شمع شب شکر لب بر کسان خمری
اگر آتش‌پرستی را ز عشق او بترساند
ز بیم آتش عشقش شود بیزار از گبری

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نگویی تا به گلبن بر چه غلغل دارد آن قمری
که چندان لحن می‌سازد همی نالد ز کم صبری
هوش مصنوعی: قمری که در باغ گلابی آواز می‌خواند، بدون شک عشق و شوقش را از ناکامی در عشقش نشان می‌دهد. او با صدای دلنشین خود ناله‌ای از درد کم‌صبری سر می‌دهد، گویی در دلش غم و غصه‌ای بزرگ نهفته است.
به لحن اندر همی‌گوید که سبحانا نگارنده
که بنگارد چنان رویی بدان خوبی و خوش‌چهری
هوش مصنوعی: این جمله به زیبایی و هنر آفرینش اشاره دارد و می‌گوید که چه شگفت‌انگیز است خالقی که چنین چهره‌ای با این همه زیبایی و جذابیت را به تصویر می‌کشد.
مسیحادم و موسی‌کف سلیمان‌طبع و یوسف‌رخ
محمد‌دین و آدم‌رای و خو‌کرده به بی‌مهری
هوش مصنوعی: من دختری هستم که در چهره‌ام زیبایی یوسف، در طبع و اخلاقم مانند سلیمان، در دیانت و مروت مانند محمد، و در اندیشه‌ام نظیر آدم هستم، اما در عین حال به بی‌مهری و نادیده‌گرفته‌شدن عادت کرده‌ام.
به روز آرایش مکتب شبانگه زینت ملعب
ضیاء روز و شمع شب شکر لب بر کسان خمری
هوش مصنوعی: در روز مورد نظر برای آراستن مکتب، شب هنگام زیبایی میدان روشنایی روز و شمع شب باعث می‌شود که لب‌ها شیرین و خوش صحبت شوند.
اگر آتش‌پرستی را ز عشق او بترساند
ز بیم آتش عشقش شود بیزار از گبری
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر عشق او از آتش دینی دیگر بترسد، به خاطر ترس از آتش عشق او از آن دین دور می‌شود.