شمارهٔ ۴۰۸
زان خط که تو بر عارض گلنار کشیدی
ابدال جهان را همه در کار کشیدی
بر ماه به پرگار کشیدی خط مشکین
دلها همه در نقطهٔ پرگار کشیدی
هر دل که ترا جست چو دیوانهٔ مستی
در سلسلهٔ زلف زرهدار کشیدی
زنار پرستی مکن ای بت که جهانی
در سلسلهٔ زلف چو زنار کشیدی
بس زاهد و عابد که بر آن طرهٔ طرار
از صومعه در خانهٔ خمار کشیدی
هر دل که سرافراشت به دعوی صبوری
او را به سوی خویش نگونسار کشیدی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زان خط که تو بر عارض گلنار کشیدی
ابدال جهان را همه در کار کشیدی
هوش مصنوعی: از آن خطی که بر چهرهی گلی تو کشیدهای، همهی بزرگان و اهل عرفان را به کار واداشتی.
بر ماه به پرگار کشیدی خط مشکین
دلها همه در نقطهٔ پرگار کشیدی
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و هنری که در کشیدن خط بر روی ماه به وسیلهٔ پرگار اشاره میکند، میگوید که دلهای عاشق همگی در نقطهای که پرگار قرار دارد جمع میشوند. این تصویر نشاندهندهٔ جذابیت و تأثیرگذاری خاصی است که عشق بر دلهای مردم دارد و چگونه تمامی آنها به یک نقطه واحد نزدیک میشوند.
هر دل که ترا جست چو دیوانهٔ مستی
در سلسلهٔ زلف زرهدار کشیدی
هوش مصنوعی: هر دلی که به دنبال تو باشد، مانند دیوانهای مست در زنجیرهای زلفهای زرهدار تو گرفتار میشود.
زنار پرستی مکن ای بت که جهانی
در سلسلهٔ زلف چو زنار کشیدی
هوش مصنوعی: ای بت، به پرستش زنان نپرداز، زیرا که جهانی همچون زنجیری در کنار زلفهای تو گرفتار شده است.
بس زاهد و عابد که بر آن طرهٔ طرار
از صومعه در خانهٔ خمار کشیدی
هوش مصنوعی: بسیاری از زاهدان و عابدان که به خاطر زیبایی موی تو از در صومعه به خانه شرابخواری آمدهاند.
هر دل که سرافراشت به دعوی صبوری
او را به سوی خویش نگونسار کشیدی
هوش مصنوعی: هرکس که با ادعای صبوری خود را بالا برده است، تو او را به سمت خودت به زمین میآوری.

سنایی