شمارهٔ ۳۹۴
آخر شرمی بدار چند ازین بدخویی
چون تو من و من توام چند منی و تویی
گلشن گلخن شود چون به ستیزه کنند
در یک خانه دو تن دعوی کدبانویی
نایب عیسی شدی قبله یکی کن چنو
بر دل ترسا نگار رقم دویی و تویی
صدر زمانه تویی پس چو زمانه چرا
گه همه دردی کنی گاه همه دارویی
نازی در سر که چه یعنی من نیکوم
تا تو بدین سیرتی نه تو و نه نیکویی
یک دم و یک رنگ باش چون گهر آفتاب
چند چو چرخ کهن هر دم رسم دویی
روبه بازی مکن در صف عشاق از آنک
زشت بود پیش گرگ شیر کند آهویی
با رخ تو بیهدست بلعجبی چشم تو
با کف موسی کرا دست دهد جادویی
همره درد تو باد دولت بیدولتی
هم تک عشق تو باد نیروی بینیرویی
جز ز تویی تو بگو چیست که ملک تو نیست
چشم بدت دور باد چشم بد بدبویی
لولو حسن ترا در ستد و داد عشق
به ز سنایی مباد خود بر تو لولویی
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آخر شرمی بدار چند ازین بدخویی
چون تو من و من توام چند منی و تویی
هوش مصنوعی: آخر کمی شرم کن از رفتار ناپسندت؛ چون من و تو یکدیگر را میشناسیم، پس این جدایی و خودبینیات چه معنا دارد؟
گلشن گلخن شود چون به ستیزه کنند
در یک خانه دو تن دعوی کدبانویی
هوش مصنوعی: وقتی دو نفر در یک خانه با هم به دعوا و ستیزه بپردازند، گلستان به ویرانی تبدیل میشود.
نایب عیسی شدی قبله یکی کن چنو
بر دل ترسا نگار رقم دویی و تویی
هوش مصنوعی: به عنوان نماینده عیسی، جهت را یکی کن و مانند نقشی که بر دل مسیحی میکشی، تو هم دوستی با او داشته باش.
صدر زمانه تویی پس چو زمانه چرا
گه همه دردی کنی گاه همه دارویی
هوش مصنوعی: تو در اوج زمانه هستی، پس چرا زمانه را اینقدر دردآور میکنی، در حالی که همیشه میتوانی دارویی برای مردم باشی؟
نازی در سر که چه یعنی من نیکوم
تا تو بدین سیرتی نه تو و نه نیکویی
هوش مصنوعی: این بیت به معنای زیبایی و ناز و کرشمه اشاره دارد. شخصی میگوید که زیبایی او هر چه باشد، در کنار بدی یا نقصی که در طرف مقابل وجود دارد، بیمعناست. در واقع، او این ناز را به نشانه تفاوتهای بین خود و دیگری میداند و تصریح میکند که نه او و نه زیباییاش، در صورت وجود بدی در دیگران، اهمیت خاصی ندارد.
یک دم و یک رنگ باش چون گهر آفتاب
چند چو چرخ کهن هر دم رسم دویی
هوش مصنوعی: لحظاتی را یکنواخت و ثابت باش، مانند درخشش دانی که از آفتاب میتابد. هر چند که زمانه دائما در حال تغییر و تحول است، تو باید در رفتار و شخصیتت ثبات و استمرار داشته باشی.
روبه بازی مکن در صف عشاق از آنک
زشت بود پیش گرگ شیر کند آهویی
هوش مصنوعی: به سمت بازی نپرداز و در صف عاشقان به جلو نرو، زیرا این کار ناپسند است. مانند این است که آهو در مقابل گرگ شیر شجاع باشد.
با رخ تو بیهدست بلعجبی چشم تو
با کف موسی کرا دست دهد جادویی
هوش مصنوعی: چهره تو بینظیر و حیرتآور است و چشمانت به حدی جادوگری دارند که انگار کسی مانند موسی نمیتواند دستی بر روی آن بگذارد.
همره درد تو باد دولت بیدولتی
هم تک عشق تو باد نیروی بینیرویی
هوش مصنوعی: با تو بودن در درد و رنج، شبیه به یک نعمت است که فاقد نعمت دیگر است. عشق تو نیز به اندازهای قوی است که حتی در حالت ناتوانی، قدرت خودش را حفظ میکند.
جز ز تویی تو بگو چیست که ملک تو نیست
چشم بدت دور باد چشم بد بدبویی
هوش مصنوعی: هر چیزی که از تو نیست، مالکیتش برای تو نیست. از چشم بدت دور باد، زیرا چشم بد خوشایند نیست.
لولو حسن ترا در ستد و داد عشق
به ز سنایی مباد خود بر تو لولویی
هوش مصنوعی: زیبایی حسن تو به دیگری نمیرسد و عشق به تو را از سنایی (شاعر بزرگ) نمیخواهم؛ مبادا که تنها به تو بگویند که چیز باارزشیتری هم هست.

سنایی