گنجور

شمارهٔ ۳۹۳

ای یوسف ایام ز عشق تو سنایی
مانندهٔ یعقوب شد از درد جدایی
تا چند به سوی دل عشاق چو خورشید
هر روز به رنگ دگر از پرده برآیی
گاهی رخ تو سجده برد مشتی دون را
گه باز کند زلف تو دعوی خدایی
با خوی تو در کوی تو از دیده روانیست
کس را بگذشتن ز سر حد گدایی
در وصل تو با خوی تو از روی خرد نیست
جان را ز خم زلف تو امید رهایی
بس بلعجب آسایی و وین بلعجبی بس
کاندر همه تن کس بنداند که کجایی
بس نادره کرداری وین نادره‌ای بس
کان همه‌ای و همه جویان که کرایی
از ما چه شوی پنهان کاندر ره توحید
ما جمله توایم ای پسر خوب و تو مایی
آنجا که تویی من نتوانم که نباشم
وینجا که منم مانده تو دانم که نیایی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای یوسف ایام ز عشق تو سنایی
مانندهٔ یعقوب شد از درد جدایی
هوش مصنوعی: ای یوسف، روزها به عشق تو مانند یعقوب، از غم دوری‌ات به شدت رنج می‌برم.
تا چند به سوی دل عشاق چو خورشید
هر روز به رنگ دگر از پرده برآیی
هوش مصنوعی: تا کی می‌خواهی به سوی دل عاشقان بیایی و هر روز همچون خورشید با رنگی جدید ظاهر شوی؟
گاهی رخ تو سجده برد مشتی دون را
گه باز کند زلف تو دعوی خدایی
هوش مصنوعی: گاهی چهره‌ی تو باعث خضوع و بندگی افراد ناچیز می‌شود و گاهی هم موهای زیبای تو ادعای الوهیت می‌کند.
با خوی تو در کوی تو از دیده روانیست
کس را بگذشتن ز سر حد گدایی
هوش مصنوعی: هیچ‌کس با ویژگی‌های تو در کوی تو دیده نمی‌شود، چون گذر کردن از مرز گدایی به دل‌دادگی و عشق تو غیرممکن است.
در وصل تو با خوی تو از روی خرد نیست
جان را ز خم زلف تو امید رهایی
هوش مصنوعی: در نزدیکی تو، عقل و هوش کارایی ندارد؛ چرا که جانم از پیچ و تاب موهای تو امیدی به نجات ندارد.
بس بلعجب آسایی و وین بلعجبی بس
کاندر همه تن کس بنداند که کجایی
هوش مصنوعی: عجبا که تو چقدر آرامی و این حیرت نیز در این است که هیچ کس نمی‌تواند به خوبی بداند تو کجایی.
بس نادره کرداری وین نادره‌ای بس
کان همه‌ای و همه جویان که کرایی
هوش مصنوعی: این بیت به ویژگی‌ها و رفتارهای بسیار خاص اشاره دارد و بیان می‌کند که این خصوصیات به‌اندازه‌ای نادر و کمیاب هستند که حتی بهترین‌ها و جستجوگران نیز در پی یافتن آن‌ها هستند. در واقع، این فرد یا ویژگی به‌قدری ویژه و استثنایی است که همه به دنبال آن می‌گردند.
از ما چه شوی پنهان کاندر ره توحید
ما جمله توایم ای پسر خوب و تو مایی
هوش مصنوعی: ما در راه حقیقت و یکتاپرستی هیچ چیز جز تو نیستیم، ای پسر خوب. تو تمام وجود ما را تشکیل می‌دهی و ما همه تو هستیم.
آنجا که تویی من نتوانم که نباشم
وینجا که منم مانده تو دانم که نیایی
هوش مصنوعی: وقتی تو آنجا هستی، برای من ممکن نیست که نباشم و وقتی که من اینجا هستم، می‌دانم که تو نخواهی آمد.