گنجور

شمارهٔ ۳۹۲

ای پیشهٔ تو جفانمایی
در بند چه چیزی و کجایی
باری یک شب خیال بفرست
گر ز آنکه تو خود همی نیایی
در باختن قمار با دوست
دست اولین مکن دغایی
بیگانگی ای نگار بگذار
چون با تو فتادم آشنایی
دانم که تو نه حریفی و من
آخر نه که از برم جدایی
تاریکی هجر چند بینم
نادیده به وصل روشنایی
ای حسن خوش تو کرده کاسد
بازار روای پارسایی
وی روی کش تو کرده فاسد
اندیشهٔ مردم ریایی
بی جان بادا هرآنکه گوید
دلداری را تو ناسزایی
زین بیش مکن جفا و بیداد
بر عاشق خویشتن: سنایی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای پیشهٔ تو جفانمایی
در بند چه چیزی و کجایی
هوش مصنوعی: ای پیشهٔ تو، نشان دادن نیرنگ و فریب است، تو در چه چیزی گرفتار شده‌ای و اکنون در کجا هستی؟
باری یک شب خیال بفرست
گر ز آنکه تو خود همی نیایی
هوش مصنوعی: در یک شب، فقط خیال تو را بفرست، حتی اگر خودت نیایی.
در باختن قمار با دوست
دست اولین مکن دغایی
هوش مصنوعی: هرگز در باختن قمار با دوست، اولین قدم را به سمت شکایت برندار.
بیگانگی ای نگار بگذار
چون با تو فتادم آشنایی
هوش مصنوعی: عزیزم، بیا این احساس بیگانگی را کنار بگذاریم و به آشنایی که بین ما به وجود آمده، افتخار کنیم.
دانم که تو نه حریفی و من
آخر نه که از برم جدایی
هوش مصنوعی: می‌دانم که تو رقیب من نیستی و من هم در پایان از تو دور نخواهم شد.
تاریکی هجر چند بینم
نادیده به وصل روشنایی
هوش مصنوعی: در تاریکی دوری از تو، لحظه‌ها را حس می‌کنم و به روشنی وصال تو فکر می‌کنم.
ای حسن خوش تو کرده کاسد
بازار روای پارسایی
هوش مصنوعی: ای حسن، تو باعث شده‌ای که بازار پارسایی کساد شود.
وی روی کش تو کرده فاسد
اندیشهٔ مردم ریایی
هوش مصنوعی: چهره تو باعث شده که افکار مردم دورو و ریاکار به هم بریزد و خراب شود.
بی جان بادا هرآنکه گوید
دلداری را تو ناسزایی
هوش مصنوعی: هر کس که به کسی که دلدار و محبت دارد بی‌احترامی کند، بی‌جان و بی‌معناست.
زین بیش مکن جفا و بیداد
بر عاشق خویشتن: سنایی
هوش مصنوعی: دیگر بر عاشق خود ظلم و بی‌مهری نکن.