گنجور

شمارهٔ ۳۹۰

از ماه‌رخی نوش‌لبی شوخ‌بلایی
هر روز همی بینم رنجی و عنایی
شکرست مر آن را که نباشد سر و کارش
با پاک‌بری عشوه‌دهی شوخ‌دغایی
گویی که ندارد به جهان پیشهٔ دیگر
جز آن که کند با من بیچاره جفایی
تا چند کند جور و جفا با من عاشق
ناکرده به جای من یک روز وفایی
تا چند کشم جورش من بنده به دعوا؟
یعنی که همی آیم من نیز ز جایی
دانم که خلل ناید در حشمت او را
گر عاشق او باشد بیچاره گدایی
گر جامه کنم پاره و گر بذل کنم دل
گوید که مرا هست درین هر دو ریایی
خورشید رخ‌ست او و سنایی را زان چه
چون نیست نصیب او هر روز ضیایی؟

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از ماه‌رخی نوش‌لبی شوخ‌بلایی
هر روز همی بینم رنجی و عنایی
هوش مصنوعی: هر روز به خاطر زیبایی و دلرباییِ کسی با لبانی گوارا و چهره‌ای دلنشین، عذاب و نگرانی می‌کشم.
شکرست مر آن را که نباشد سر و کارش
با پاک‌بری عشوه‌دهی شوخ‌دغایی
هوش مصنوعی: شکر گزار کسی است که با ناز و بازی‌های شیرین و فریبنده سر و کار ندارد و به حالتی ساده و بی‌پیرایه زندگی می‌کند.
گویی که ندارد به جهان پیشهٔ دیگر
جز آن که کند با من بیچاره جفایی
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که جز آزار دادن من، هیچ کار دیگری در این دنیا وجود ندارد.
تا چند کند جور و جفا با من عاشق
ناکرده به جای من یک روز وفایی
هوش مصنوعی: تا چه زمانی تو با ظلم و ستم با من رفتار می‌کنی، در حالی که من هیچ خطایی نکرده‌ام؟ فقط یک روز برای من وفا کن.
تا چند کشم جورش من بنده به دعوا؟
یعنی که همی آیم من نیز ز جایی
هوش مصنوعی: چقدر باید به خاطر او تلاش کنم و از خودم دفاع کنم؟ گویا من هم از جایی آمده‌ام و حقایق خودم را دارم.
دانم که خلل ناید در حشمت او را
گر عاشق او باشد بیچاره گدایی
هوش مصنوعی: می‌دانم که در شکوه و عظمت او خللی به وجود نمی‌آید، حتی اگر کسی عاشق او باشد و در عین حال بیچاره و گدا باشد.
گر جامه کنم پاره و گر بذل کنم دل
گوید که مرا هست درین هر دو ریایی
هوش مصنوعی: اگر لباس خود را پاره کنم یا دل خود را فدای دیگری نمایم، او باز هم می‌گوید که در این دو کار هم نمایشی وجود دارد.
خورشید رخ‌ست او و سنایی را زان چه
چون نیست نصیب او هر روز ضیایی؟
هوش مصنوعی: او مانند خورشید است و به سنایی اشاره می‌کند که چرا نمی‌تواند از نور او بهره‌مند شود در حالی که هر روز نور خورشید برای همه وجود دارد.